| کد مطلب: ۱۰۳۷۵۲۳
لینک کوتاه کپی شد

دکتر تقی آزاد ارمکی در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

گرانی به هیولایی تبدیل شده است

آرمان ملی- احسان انصاری: تشدید گرانی‌ها چه پیامدهای اجتماعی برای جامعه به‌همراه خواهد داشت؟ «آرمان ملی» برای بررسی و پاسخ به این سوال با دکتر تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس گفت‌وگو کرده است. آزاد ارمکی معتقد است گرانی در جامعه ایران به هیولایی تبدیل شده که در مرحله نخست گریبان دستگاه اجرایی را گرفته است. وی همچنین بر این باور است که تصمیماتی که دولت به نام اصلاحات اقتصادی گرفته در واقع اصلاحات نیست، بلکه دولت به جای توجه به علت‌ها به معلول توجه کرده است. وی ادامه می‌دهد: «دولت با جامعه بر سر مشارکت اجتماعی منازعه کند همه به دنبال این هستند که در این شرایط چه کسی بیشتر می‌تواند منفعت ببرد. اینجاست که نیروها و عوامل اجتماعی به عوامل مخرب تبدیل می‌شوند. در چنین شرایطی تولیدکننده و مصرف کننده نقش مخرب پیدا می‌کنند. » در ادامه ماحصل گفت‌وگوی «آرمان ملی» با دکتر آزاد ارمکی را می‌خوانید.

يکي از مطالبات اصلي مردم در سال‌هاي اخير و به خصوص نسبت به دولت رئيسي کنترل گراني‌ها و تورم بوده است. اين در حالي است که ميزان تورم در دولت رئيسي به بالاترين ميزان خود پس از انقلاب رسيده است. آيا تصميماتي که درباره گراني‌هاي اخير انجام گرفته با توجه به پيامدهاي اجتماعي آن بوده است؟ دولت به چه ميزان در تصميمات اقتصادي خود به مسائل اجتماعي توجه مي‌کند؟

درباره ماهيت گراني‌ها هم مي‌توان بحث اقتصادي کرد هم اجتماعي و هم سياسي. گراني دلايل اقتصادي، اجتماعي و سياسي دارد. اگر دلايل اصلي گراني را مورد بررسي قرار بدهيم با پديده‌اي چند بعدي و پيچيده مواجه خواهيم شد که امروز شکل هيولا به خود گرفته است. گاهي قيمت يک يا چند کالا افزايش پيدا مي‌کند و حتي دوبرابر مي‌شود که در اين صورت عنوان مي‌شود گراني صورت گرفته است. اين در حالي است که گراني در ايران شکل افسار گسيخته‌اي پيدا کرده و به يک هيولا تبديل شده است. من معتقدم مهم‌ترين دليل گراني‌ها ناکارآمدي است. هر چند مسائلي مانند تحريم و بهم ريختگي مناسبات بين سازماني نيز در اين موضوع دخيل است اما اصلي‌ترين مسأله‌اي که در اين زمينه نقش دارد ناکارآمدي بخش‌هايي از نظام اجرايي کشور است. اگر از اين زاويه به موضوع نگاه کنيم متوجه مي‌شويم که اين هيولا داراي دست و پاهايي است که يکي از اين دست‌ها گريبان دستگاه اجرايي کشور را نيز گرفته و فشار مي‌دهد. اتفاقي که در شرايط کنوني در حال رخ دادن است با گذشته که ارتباطي با درون دستگاه اجرايي نداشت تفاوت دارد و بلکه اين بار با دستگاه اجرايي نيز کار دارد و آن را تحت فشار قرار داده است. شايد در گذشته اين هيولا بخش‌هايي از دستگاه اجرايي و جامعه را تهديد مي‌کرد و براي آنها مشکل ايجاد مي‌کرد اما امروز به همه دستگاه اجرايي و جامعه سرايت کرده و چالش‌هاي جدي براي تصميم گيري ايجاد کرده است. در شرايط کنوني تورم از50 درصد بيشتر شده و برخي از اقتصاددان نسبت به تورم سه رقمي در کشور هشدار مي‌دهند. در چنين شرايطي هيولاي گراني همه جا را فراگرفته و اجازه نفش کشيدن به هيچ‌کس را نمي‌دهد.

اين هيولا چگونه شکل گرفته است؟ چه عواملي در شکل‌گيري اين هيولا نقش داشته است؟

شرايط امروز به شکلي نيست که تنها نظام اجرايي آسيب ببيند و بلکه همه جامعه در حال آسيب ديدن از گراني‌ها هستند. اين پديده به اندازه‌اي فراگير و غبار آلود است که همه را درگير خود کرده است. رئيس‌جمهور در سفرهايي که به مناطق مختلف کشور انجام مي‌دهد به هر حال قول‌هايي مي‌دهد و انتظار ايجاد مي‌کند. در چنين شرايطي هنگامي که پرداخت حقوق کارمندان به سختي صورت مي گيرد چگونه مي‌تواند به انتظاراتي که ايجاد کرده پاسخ بدهد. کنشي که امروز دولت در سفرهاي استاني انجام مي‌دهد از جنس احمدي نژادي است که تنها انتظار ايجاد مي‌کند. دولت تلاش مي‌کند گروه‌هايي که تحت فشار قرار دارند را از سختي نجات بدهد. اين در حالي است که در اين پروسه همه آسيب مي‌بينند. دولت تلاش مي‌کند به هر طريقي که امکان پذير است حقوق کارمندان خود را پرداخت کند و چالش‌هاي اقشار مختلف را مرتفع کند. به همين دليل مجبور مي‌شود تسهيلات به مردم بفروشد، از بانک مرکزي استقراض کند يا اينکه دارايي‌هاي خود را بفروشد. در اينجا ديگر همه بخش‌ها در شرايط سخت قرار دارند. به همين دليل دولت به دليل منابع کمي که در اختيار دارد نمي‌تواند به مطالبات اين گروه‌ها پاسخ بدهد.

در چنين شرايطي واکنش جامعه چه خواهد بود؟

در چنين وضعيتي جامعه وارد عرصه‌هاي ديگري مي‌شود. در اينجا به جاي اينکه دولت با جامعه بر سر مشارکت اجتماعي بحث کند. برخي به دنبال اين هستند که در اين شرايط چه کسي بيشتر مي‌تواند منفعت ببرد. اينجاست که برخي نيروها و عوامل اجتماعي به عوامل مخرب تبديل مي‌شوند. در چنين شرايطي توليدکننده و مصرف‌کننده نقش مخرب پيدا مي‌کنند و از سوي ديگر بخش‌هاي مختلف اجتماعي نيز مخرب مي‌شوند. در چنين شرايطي اقتصاد ضعيف مي‌شود و گراني همچنان وجود دارد. در اين زمينه سه فرض به وجود مي‌آيد. در چنين جامعه‌اي ميزان بزهکاري افزايش پيدا مي‌کند. گراني و دزدي همديگر را تقويت مي‌کنند. هنگامي گراني‌ها در جامعه افزايش پيدا مي‌کند به همان اندازه ميزان دزدي و بزهکاري اجتماعي نيز افزايش پيدا مي‌کند. در چنين فضايي برخي هيچ چيزي براي رقابت با ساير بخش‌ها ندارند و به همين دليل دست به دزدي مي‌زنند. يک فروشنده به همان ميزان که گراني‌ها افزايش پيدا مي‌کند کالاي خود را گران‌تر مي‌فروشد و سود خود را مي‌برد. اين وضعيت درباره کارمندان و کساني که نقشي در بازار ندارند وجود ندارد و به همين دليل اين افراد به سمت ناهنجاري‌هاي اجتماعي حرکت مي‌کنند. در ساماندهي حيات اجتماعي طبقه متوسط از بازي خارج شده است .به همين دليل در اين شرايط طبقه فرودست که هيچ ابزاري براي ابراز وجود و تحقق مطالبات خود ندارد تلاش مي‌کند برخلاف قاعده حرکت کند و دست به کارهايي مي‌زند که به ضرر جامعه تمام خواهد شد. اين اتفاق مي‌تواند به صورت عمومي نيز رخ بدهد. اين احتمال نيز وجود دارد که جامعه دست به اقدامي نزند اما کارهايي انجام بدهد که نظام اجتماعي را دچار آسيب مي‌کند. به عنوان مثال هنگامي که از شيريني فروشي شيريني مي‌خريد متوجه مي‌شويد که در آن موادي استفاده شده که قابل خوردن نيست و يا در کيسه‌هاي برنج الياف مي‌ريزند و يا اينکه در پخت نان به جاي اينکه از آرد استفاده کنند از خاک اره استفاده مي‌کنند. همه اين اتفاقات براي جبران وضعيت طبقه فرودستي است که هيچ ابزاري براي ابراز وجود ندارد.

آيا در شرايطي که گراني پيامدهاي اجتماعي منفي به‌همراه داشته تصميماتي که دولت گرفت چالش‌هاي اجتماعي را تشديد نکرد؟آيا دولت زمان مناسبي را براي اصلاحات اقتصادي در نظر نگرفته است؟

من نام اقدامات دولت را اصلاحات اقتصادي نمي‌گذارم و معتقدم اين تصميمات اصلاحات اقتصادي نبود. اصلاحات اقتصادي داراي تعريف مشخص است. کجاي اين تحولات مانند اصلاحات اقتصادي بود؟اصلاحات اقتصادي به معناي اين است که اگر جايي از بدن بيمار عفونت کرد در ابتدا جلوي عفونت آن را بگيريد. بانيان ارز4200 توماني را ايجاد کردند و پس از مدتي آن را لغو کردند در سيستم سياسي و اجرايي حضور داشته‌اند و نه در بين مردم. به همين دليل نيز تفاوتي نمي‌کند که ارز ترجيحي وجود داشته باشد يا خير. در کشورهاي توسعه يافته اين پول را در اختيار نهادها قرار مي‌دهند و از آنها پاسخگويي مطالبه مي‌کنند. چرا اين پول‌ها در اختيار کساني قرار مي‌گيرد که احتمال سوءاستفاده از آن وجود دارد. جراحي اقتصادي به معناي اين است که بايد علت‌هاي نابساماني‌ها را تشخيص داد و آنها را مداوا کرد. اين در حالي است که دولت به جاي اينکه به علت‌ها توجه کند به معلول توجه مي‌کند. دولت در ابتدا بايد مشکل را به خوبي براي خود تعريف کند و سپس به راه‌حل آن بپردازد. اين در حالي است که دولت هنوز صورت مسأله مشخصي را براي خود تعيين نکرده است. به همين دليل اقداماتي که انجام شد جراحي اقتصادي نبود، بلکه بازي با معلول‌ها بود. گراني از چه چيزهايي ناشي مي‌شود؟ يکي از آنها کمبود کالا است. به همين دليل اگر دولت قصد داشت با گراني مقابله کند در مرحله نخست بايد کمبود کالا را مرتفع مي‌کرد. اگر دولت قصد داشت با گراني مقابله کند بايد به سمت ساماندهي توليد حرکت مي‌کرد. براي ساماندهي توليد نيز نياز به سرمايه، طبقه متوسط و ساماندهي طبقات اجتماعي وجود دارد. از سوي ديگر بايد مشکلات سياست خارجي را حل مي‌کردند و تحريم‌ها را لغو مي‌کردند.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار