| کد مطلب: ۱۰۳۷۲۱۲
لینک کوتاه کپی شد

رهایی از وابستگی

افشین طباطبایی نویسنده و پژوهشگر

هر انساني در دوران زندگي خود دچار نقطه ضعف‌ها و مشکلات ريز و درشتي مي‌شود. مشکلات گاه مادي، رفتاري، رواني، اجتماعي و... هستند. در برخي موارد مي‌توانيم با قطع وابستگي و تعلق خود به مشکل پيش‌آمده صورت مساله را پاک کنيم و از شر گرفتاري‌هاي آن راحت شويم. مثلا براي خريد اتومبيلي جديد زيربار قرض رفته‌ايم از پس اقساط وام بر نمي‌آييم، به هر دري مي‌زنيم نمي‌توانيم پول تهيه کنيم يا مجبوريم وامي تازه بگيريم در اين بين آدم عاقلي پيشنهاد مي‌کند با قدري ضرر ماشين خود را بفروشيم و طلب بدهکار‌ها را پرداخت کنيم و با پول باقي مانده اتومبيلي ارزان‌تر بخريم. البته تمامي مشکلات را نمي‌توان به اين شکل حل کرد (صورت مساله را پاک کنيم) ولي درصد زيادي از آنها قابل حل‌ هستند. بايد گفت با قطع وابستگي به تعلقات، اسباب رشد و تعالي بيشتري براي خود فراهم مي‌آوريم، گرچه افراد ممکن است درباره تعريف وابستگي باهم اختلاف‌نظر داشته باشند اما اغلب آنان در مورد افکار احساسات و گفتار باهم عقايد مشترکي دارند. جامعه امروزي امکانات زيادي براي انتخاب در دسترس انسان قرار مي­دهد. چنين تعدد انتخابي که پيش‌روي انسان وجود دارد و سهل‌بودن بسياري از آنها آدمي را دچار عادات فکري متفاوتي کرده است، از طرف ديگر انسان خود را داراي حق انتخاب مي­داند و اين حق قطعا و حتما آدمي را دچار مشکلات متعددي مي­سازد چون او قصد رسيدن به خواسته­اش را دارد. درنتيجه ­گاه به­درهاي بسته مي­خورد، با ناکامي مواجه مي­گردد، نااميد گشته و مجبور مي‌شود استرس­هاي زيادي را به­طور ناخواسته تحمل کند و سرانجام در دام نگراني­ها و افکارمنفي مي­افتد و اين چالش‌هاي دستيابي به آرزوهاي بي­انتهاي انسان گاه به طمع‌ورزي ختم مي­شود و او چشم­باز مي­کند و خود را اسيري در بند و گرفتار مي­بيند. بايد ابتدا براي افکارمنفي و باورهاي­مان چاره­اي بينديشيم؛ چرا که احساسات منتج از افکار و رفتار نتيجه احساسات ماست. خارج‌کردن اضافات ذهني به مراتب مهم­تر از خروج چربي­ها از بدن است. منفي­نگري و خوش‌بيني شبيه كار عضلات و چربي‌هاست؛ عضله­ها به­سختي شكل مي­گيرند، ولي به­سادگي تحليل مي­روند؛ در مقابل چربي­ها به­سادگي تشكيل مي­شوند و به­ دشواري و خيلي دير از بين مي­روند و اين واقعيت دردناكي ا­ست. افكارمنفي نيز زود وارد ذهن مي­شوند و ذهن به ­آنها روي­ خوش ­نشان مي­دهد، اما به­سختي مي­توان بيرون­شان كرد. ما اغلب اين انتخاب­ها را درهايي مي­بينم، بر روي ديواري که سد راهم شده و نمي‌دانم آن­سويش چيست، بازکردن در و واردشدن هميشه ساده­ترين کار­ است. خواه يک انتخاب مثبت يا منفي باشد. اما خروج ممکن است سال­ها به طول مي‌انجامد. چون افراد منفي­باف با گفتار­شان باعث تضعيف روحيه­ ما مي­شوند، بهتر است تا حد امکان از همنشين‌شدن با چنين اشخاصي پرهيز کنيم وگرنه به مرور زمان، منفي­گويي عادت ما هم مي­گردد. مردمي­كه به­ افکارمنفي بها مي­دهند و در صحبت­هاي خود مدام از سختي­ها، مشکلات، عيب­ها، کاستي­ها، بي­پولي، بدبختي و خيلي چيزهاي ديگر گله مي­کنند، تحت‌تاثير منفي همين موارد به­ مراتب خستگي و نااميدي­شان افزايش مي­يابد. بايد برويم دنبال کساني‌که در مورد جنبه­هاي مثبت رويدادها و تجارب زندگي و فعاليت­هاي مفيدي كه داشته­اند؛ صحبت مي­کنند. شنيدن آنها نه تنها جذاب است، بلکه به‌خاطر ذات مثبت­شان باعث القاي انرژي و نيرو نيز مي­شود. بهتر است به­­جاي اين­که فقط به مشکلات، گراني و تورم، مسائل سياسي و هزاران موضوع منفي ديگر فكر کنيم و همين حرف­ها را هم به ­ديگران بزنيم، اوقاتي را كه در زندگي، کارها درست و خوب پيش رفته­اند، به‌­ياد آوريم و­ در عوض گله و شکايت از زمين و زمان، هرجا که هستيم از چيزهاي خوبي­که داريم و ديده­ايم و اتفاقات جالبي که براي­مان افتاده و تجارب شيرين­مان صحبت کنيم. اگر خوي ما مثبت‌نگري شود، به مرور مثبت‌انديشي هم چارچوب ذهني ما مي‌شود. قطعا با ذهني مثبت بهتر مي‌توان مشکلات را بررسي و راه‌حل براي‌شان پيدا کرد.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار