پشت پرده نظام سیاسی حاکم بر روسیه
صلاح الدین خدیو تحلیلگر مسائل بینالملل
دولت کمونيستي دههها با اين ادعا که مبلغ نوعي اخلاق و هنجار تازه است که ريشه در گوهر انساني و ارزشهاي والاي آن دارد، مدعي برتري بر فرهنگ منحط بورژوازي و هنجارهاي غربي بود و درهاي روسيه را به خارج بسته بود اما پس از کنار رفتن پرده آهنين و خاتمه نمايش تزوير و دروغ ايدئولوژي، معلوم شد که نه تنها حکومت در پرورش انسانهاي نوين، آنگونه که خود ادعا ميکرد، شکست خورده، بلکه روسها به علت محروميت به شيفتگان هر نام و رنگ و برند غربي تبديل شدهاند. مک دونالد تا همين چند ماه گذشته که در اعتراض به جنگ اوکراين، از روسيه خارج شد، 800 شعبه در اين کشور باز کرده بود. با رفتن آن، اين رستوران آمريکايي تمام اين شعبهها به اضافه وسايل و ملزومات آن را به تاجري روس فروخته است. تاجر مزبور گفته به زودي همه اين شعبهها را با نام روسي خوشمزه و تمام بازگشايي ميکند و قول داده کيفيت و مزه غذاها عينا مال قبل باشد و براي اثبات حرفش افزوده که آشپزخانهها و وسايل مک دونالد سالم و سرحال در روسيه باقي ميمانند. رفتن مک دونالد مانند آمدن آن، داراي معنا و دلالتهاي عديده سياسي است. قبل از هر چيز نشانه اين است که روسيه به اهداف و آرمانهاي غربي پشت کرده و بار ديگر به قلعه هويتي خويش بازگشته است. اصل تهاجم به اوکراين هم از اين زاويه صورت گرفت. وراي استدلالهاي سياسي و ژئوپليتيک و انگيزههاي امنيتي و توسعه طلبانه، آنچه اصلا پوتين را مشتاق حمله به اوکراين نمود، يک انگيزه روان شناختي جدي بود که دليل فلسفي مهمي پشت آن قايم شده بود. اوکراين به ارزشهاي روسي پشت کرده و به عنوان قطعهاي از جهان روسي در حال تجربه شيوهاي از مديريت سياسي و اجتماعي بود که در آن بر خلاف روسيه، جامعه از پايين به بالا سازماندهي ميشد. در حاليکه روسيه پس از تلاشي ناکام در دهه نود به سنت ديرينه اقتدارگرايي و سازماندهي از بالا به پايين خود برگشته بود. اوکراين در مسير سنگلاخ رسيدن به حکومت قانون از زمان استقلال، شش رئيسجمهور عوض کرده، در حاليکه روسيه دو نفر و نيم. از اين زاويه ميتوان به دليل خشم و حسادت پوتين به اوکراين پي برد. بخش عقب ماندهتر امپراتوري سابق با شتاب و توفيق بيشتر در حال غربي شدن است و ضمن پيش افتادن و مواجهه با پيامدهاي ناخوش آن، ممکن است به رقيب روسيه تبديل شود و گره کور اقتدارگرايي روسي را باز کند. مساله فضيلت يا رذيلت ليبرال دمکراسي غربي نيست، مساله بديلي است که روسيه پوتين به جاي آن برگزيده است. واقعيت اين است که ايده سياسي پوتين بسي از نظريه بنيادين اتحاد شوروي محقرتر است. شوروي نه دمکراسي را قبول داشت و نه مک دونالد و نه اقتصاد بازار، و اساسا مدعي نظم نويني بهجاي همه اينها و يک پروژه رهايي بخش فاخر بود اما پوتين شبيه و بدل هر سه اينها را آورده و با داشتن شبه دمکراسي، شبه مک دونالد و شبه بازار، تلاش ميکند جنس تقلبي را به جاي اصل بفروشد.
ارسال نظر