| کد مطلب: ۱۰۳۵۶۵۶
لینک کوتاه کپی شد

احمد حکیمی‌پور در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

اصلاح طلبان بايد برای هر شرايطی «راهكار» داشته باشند

آرمان ملی: اصلاح‌طلبان به عنوان جریان سیاسی که همواره خواسته‌اند محور مطالبات جامعه باشند و همچنانکه حرف مردم را می‌زنند در عمل هم مردم را نمایندگی کنند و در قدرت نیز به دنبال حل مشکلات و مطالبات مردم باشند امروز به دلیل شرایط معیشتی جامعه و عملکردهای دولت قبل و نا امیدی جامعه گسست زیادی میان خود و مردم می‌بینند که همین امر باعث شده تا اصلاح‌طلبان دیگر نتوانند در جایگاه صدای مردم قرار گیرند و به حاشیه سیاست عملی کشور بروند. از همین‌رو برخی بر این عقیده‌اند که اصلاح‌طلبان برای بازگشت به قدرت و جلب حمایت مردم باید ابتدا نوعی بازنگری در خود داشته باشند و سپس برنامه‌های روز آمد، مدون و مردم محور بدهند تا بتوانند اعتماد از دست رفته مردم را جلب کنند. انتخابات مجلس دوازدهم نزدیک‌ترین آوردگاهی است که آنها می‌توانند بار دیگر خود را در آزمون اعتماد عمومی بیازمایند و باید دید تا آن زمان روند امور چگونه پیش خواهد رفت. در این راستا برای بررسی چگونگی احیای سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان، مولفه‌های نقد درونی و بازنگری در اصلاحات «آرمان ملی» با احمد حکمی‌پور دبیر کل حزب اراده ملت و فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.

از ديدگاه شما اصلاح‌طلبان براي بازگشت به جامعه و بازيابي سرمايه اجتماعي خود بايد چه اقداماتي صورت دهند؟

هر جريان سياسي طبيعتا اگر بخواهد به روز باشد و در پيوند با مسائل اساسي مردم بخواهد فعاليت کند طبيعي است که بايد دائما با جامعه در ارتباط باشد و با مردم حرف بزند و با تحولات پيش برود. اکنون جامعه ما هم با توجه به شرايط و مشکلاتي که دارد اصلاح‌طلبان نيز يک جريان شناخته شده‌اي هستند و عملکردهايشان با تمام ضعف و قوت‌هايي که داشتند روشن است. خب الان فرصتي براي اصلاح‌طلبان است که خود را باز سازي کنند. لذا تا قبل از اينکه اصلاح‌طلبان خود را بازسازي نکردند و برنامه جديدي را طراحي و تدوين نکردند نبايد در کار عجله کنند. اصلاح‌طلبان ابتدا بايد يک ارزيابي از خود و جامعه داشته باشند و ببينند که با توجه به مشکلات عيني که داريم چه راه حل‌هاي عملي را مي‌توان براي حل مشکلات داد و به اين ترتيب با مردم و اقشار مختلف ارتباط برقرار کنند و بتوانند به بازسازي خود بپردازند. منتها همان‌طور که گفتم مقدمه اين مساله اين است که اصلاح‌طلبان يک ساماندهي دروني داشته باشند، البته در خصوص نوع نگاه و رويکرد جامعه نسبت به اصلاح‌طلبان و اينکه بگوييم مردم به‌طور کامل از اصلاح‌طلبان نا اميد و رويگردان شده‌اند فعلا براي قضاوت زود است. چون اساسا آنچه که من مي‌فهمم مردم با جريانات سياسي قهرند و از آنها دلزده شدند و همه را به يک چشم مي‌بينند لذا مرزبندي‌هايي‌ که جريانات سياسي در ميان خود قائل هستند در متن مردم چندان وجود ندارد، اما مساله اين است که اگر بخشي از فعالان و کنشگران را که مسائل را رصد و تحليل مي‌کنند را کنار بگذاريم نگاه متن جامعه به همه مجموعه‌ها تقريبا يکسان است. در نتيجه اساسا کارهايي که در اين کشور طي چند سال گذشته صورت گرفت موجب بدبيني مردم نسبت به جريانات سياسي گرديد. اکنون جرياني که هست را نيز ما يک جريان سياسي رسمي نمي‌دانيم و معلوم نيست که خود اصولگرايان نيز چه ميزان با اين جريان احساس قرابت مي‌کنند و آن را از آن خود مي‌دانند. اتفاقي که امروز در جامعه رخ داده اين است که جريانات سياسي رسمي کشور چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب به حاشيه رفته‌اند. کنش‌ورزي و سياست ورزي ما نيز در جاهايي شکل مي‌گيرد که خيلي تابلوي مشخص و پاسخگويي واضحي را از آنها نمي‌دانيم. اين خود نشانگر حالتي از تعليق و ابهام در سياست‌ورزي جامعه ايران در اين شرايط است. به هر حال جريانات سياسي رسمي نيز مثل اصولگراها و اصلاح‌طلبان هستند و نم نمک حرف مي‌زنند و حرکت مي‌کنند اما اين حرف‌ها روي مباني مشخص يک جامعه که روي رقابت سياسي شکل مي‌گيرد نيست. عملا رقابت سياسي در جامعه ما تعطيل است و چيزي نمي‌بينيم.

اينکه گفته مي‌شود اصلاح‌طلبان بايد يک نگاه اصلاح و نقد دروني به خود داشته باشد تابع چه مولفه‌ها و کار ويژه‌هايي است؟

جريان اصلاحات يا هر جرياني اولا بايستي تکليف خود را با داخل خود مشخص کند که بالاخره چه ساختاري دارد و چه سازوکاري براي کنش ورزي تعريف کرده است که اين بايد شفاف، روشن و از طرف متن جامعه و علاقه مندان قابل رصد و اندازه‌گيري باشد. ديگر اينکه نسبت به مسائل و معضلات جامعه چه پاسخ روشن و راه‌حل عملي دارد؟ ديدگاه‌هايش نسبت به مسائل اقتصادي، سياست خارجي، بحث آزادي‌هاي مدني و کلا آن چيزهايي که به حقوق اساسي و آزادي مدني مردم مثل حق تحصيل، حق اشتغال و حق آموزش باز مي‌گردد چيست. اينکه ما در چه شرايطي هستيم، کشور در چه شرايطي قرار دارد و اصلاح‌طلبان بر‌اي اين شرايط چه پاسخ و راه‌حلي دارند. اساسا مشکلات جامعه را در چه حوزه‌هايي مي‌بينند و چه راهکارهايي براي حل اين مشکلات دارند که بايد به اين مسائل پاسخ روشني داده شود. اين بر مي‌گردد به اينکه اصلاح‌طلبان بحث‌هاي دروني خود را شفاف جلو ببرند و از اين حالتي که يک سر طيف افرادي باشند که تمايلات ليبرال دموکراسي دارند و يک سر طيف افرادي باشند که ديدگاه‌هاي سوسيال دموکراسي دارند جدا شوند و رويکرد واحدي را پيش بگيرند. چون بايد موضوع جريان، ائتلاف يا جبهه بر روي مسائل اساسي مردم تعيين شود. مگر اينکه بگويند ما صرفا فقط روي يک مساله فعلا تفاهم داريم. اما اگر بخواهيم روي مسائل اساسي مردم حرف بزنيم بايد اول به اين بحث پرداخته شود که امروز مسائل اساسي مردم در چيست. مساله معيشت مردم، امنيت يا استقلال است؟ بالاخره اصلاح‌طلبان بايد بر روي اين حرف‌ها نيز مواضع خود را يکي کنند.

بازنگري در اصلاحات يا به عبارت ديگر اصلاح اصلاحات در چه حوزه‌هايي بايد صورت بگيرد؟

از سال 96 و حتي پيش از آن از سال 94 به وضوح مي‌بينيم که در 3 حوزه بايد بازنگري صورت بگيرد. در حوزه ساختار که بايد دموکراتيک و قانونمند باشد. در حوزره گفتمان که بالاخره اصلاح‌طلبان مسائل اصلي جامعه را در چه مي‌بينند و چه راه‌حل‌‌هايي دارند و گفتماني که در اين رابطه تعريف مي‌کنند چيست. ديگري هم در حوزه رفتار که رفتار درون جرياني و رفتار با مردم است. اينجا بايد دقيقا شفافيت، پاسخگويي و قانونمندي و پاکدستي به وضح ديده شود، چراکه اصلاح‌طلبي بيشتر يک رفتار است نه يک تز سياسي. رفتار اصلاح‌طلبانه شاخصه‌هايي همچون صداقت، پاسخگويي، پاکدستي، شفافيت و قانونمندي دارد. البته ما به عنوان حزب اراده ملت چون از تير ماه سال99 از جبهه اصلاحات خارج شدند به‌طور دقيقي خبر نداريم که در اين حوزه‌ها چه اتفاقي رخ داده و کدام انجام شده و در کدام حوزه فعاليتي صورت نگرفته است. ما نقدهايمان را نوشتيم و تصميم گرفتيم از آن ساختار بيرون بياييم.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار