علت افزایش خشونت چند بُعدی است
غفور شیخی جامعهشناس
موضوع نزاع تعداد زيادي از مراجعين، بسيار پيش پا افتاده است اما همين موضوعات نه چندان جدي، گاه عوارض و خسارات جدي و غير قابل جبراني براي فرد مضروب و آسيبهاي رواني بسياري براي فرد ضارب به همراه دارد و در برخي موارد موجب ميشود ضارب به عنوان مجرم به زندان بيفتد و سالها حبس را تحمل کند. در حالي که ميشد با خويشتنداري، جلوي نزاع را گرفت تا تبعات ناگوار بعد آن نيز به بار نيايد. در بررسي دلايل يک پديده مثل خشونت، معرفي يک عامل اصلا کارشناسانه نيست. خشونت، يک پديده چندعاملي است و علاوه بر مساله اقتصاد، عوامل اجتماعي و فرهنگي و... هم در آن تاثيرگذار است. درضمن به تناسب شرايط، شدت و ضعف اين عوامل فرق ميکند. مثلا در مرکز کشور، مسائل اقتصادي، اثر بيشتري در بروز خشونتها و نزاع و درگيري دارد و در غرب کشور مسائل اجتماعي. بنابراين براي کل جامعه نميتوان يک نسخه پيچيد. مساله اين است که مهم نيست کدام عامل در بروز خشونتها و افزايش آمار آن اولويت اول دارد و کلام آخر. ما اگر مسائل اقتصادي را حل کنيم اما مسائل اجتماعي و فرهنگي حل نشود، کنترل خشونت در جامعه شدني نيست. اگر هم روي فرهنگ و فاکتورهاي اجتماعي يک جامعه کار شود و اقتصاد مشکل داشته باشد، باز هم کاري از پيش نميرود. پس همه مسائل در کنار هم بايد رفع شوند. موضوع آموزش در کشور ما ضعيف است. هم در مدرسه و هم در خانواده. در مدارس، محتواي آموزشيِ مهارتهاي اجتماعي ضعيف است و دانشآموزان مهارتهاي اجتماعي مثل گفتوگو، اقناع کردن، نه گفتن، جواب رد دادن و... را ياد نميگيرند. اگر اين موارد را در کودکي و در دوران مدارس آموزش ببينند، فردا که مسالهاي پيش بيايد، ديگر به نزاع منجر نميشود و با گفتوگو حل ميشود. الان ميبينيم برخي خانوادهها در موضوعاتي مانند ارث و ميراث به افراد شرخر متوسل ميشوند! چون راه گفتوگو را ياد نگرفتهاند. خيلي از پروندههاي مربوط به نزاع را که ما در مراکز نيروي انتظامي بررسي ميکنيم، ريشه در عدم گفتوگو دارند. افزايش ميزان درگيريهاي زنان ريشه در تغييرات نوين دارد که مسالهاي جهاني است و در کشورهاي پيشرفته هم ديده ميشود.
ارسال نظر