آرمان ملی- سهیل ثابت: مذاکرات احیای برجام هرچند کند پیش میرود، اما همه طرفین در یک جهت و هدف واحد برای رسیدن به توافق حرکت میکنند و آنطور که از منابع نزدیک به مذاکرات و دیپلماتها خبر میرسد شرایط برای رسیدن به یک توافق خوب و مطلوب فراهم است. چنانکه اخیرا نیز سخنگوی وزارت امور خارجه گفته در نزدیکترین زمان به توافق قرار داریم. اما با این حال برخی معتقدند که ایران باید به طور مستقیم با آمریکا وارد مذاکره شود تا نتیجه بهتر و موثرتری حاصل شود. در این راستا برای بررسی مذاکرات احیای برجام، بحث مذاکرات دوجانبه و تاثیر تروئیکای اروپا و چین و روسیه بر مذاکرات «آرمان ملی» با محمدعلی بصیری کارشناس و تحلیلگر مسائل بینالملل به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
مذاکرات احیای برجــام را با توجه به اظهارات طرفین در خصوص در دسترس بودن توافق و پیشرفـــت کند در مذاکرات را چطور ارزیابی میکنید؟
مشکل ایران و غرب مشکلی راهبردی و پایهای است و عمده اخلافات و مشکلات که ما داریم به مباحث بالادستی و اصول و مبانی باز میگردد که تا این وضعیت در دو طرف هست به یک توافق پایدار و اساسی نخواهیم رسید. این موضوع را نیز طرف غربی و ایرانی میدانند. ولی ادعا و خواست دو طرف این است که فعلا در بخش هستهای و افت و خیزهای برجامی که رخ داده به یک توافق مرضیالطرفین برسند که وضعیت را چه برای کاهش تحریمها بر ایران و چه نگرانیهایی که غربیها نسبت به برنامه هستهای ایران دارند از این حالت خارج کنند. خب این یک گام به پیش است و سیگنالها و پیامهایی هم که دو طرف هم مسئولان و هم رسانهها منعکس میکنند ظاهرا اختلاف حداکثری که چند ماه پیش مطرح بود و دو طرف خواستههای حداکثری داشتند و عملا یک بنبستی ایجاد شده بود این به واقعیت سوق پیدا کرد که هر دو طرف در واقعیات دست یافتنی خواستهها را تقلیل دهند و چه از نظر صرفا بحث هستهای و رها کردن سایر اختلافات در حوزههای دیگر و چه خواستههای حداکثری ایران که اصرار داشت مبنی بر ورود آمریکا به برجام، راستی آزمایی، تضمین و... ظاهرا به حالت بینابین تقلیل پیدا کرده و دو مساله را پیش رو
گذاشته است. یا اینکه این موافقتنامه دو ساله است به اندازه زمان باقی مانده از دولت آقای بایدن چون خواستههای ایران برای یک تضمین بلندمدت و عملی میخواهد که آمریکا در دولت بعدی مثل قبل توافق را به بازی نگیرد که ظاهرا آمریکاییها آن را قبول نکنند چون ساختار سیاسیشان این اجازه را به آنها نمیدهد. ایران هم تقریبا این را پذیرفته که آمریکا چنین تضمینی نمیتواند بدهد مگر اینکه همین روند را ادامه دهد. ظاهرا دو طرف به یک حالت حداقلی از لحاظ موضوعاتی که عمدتا بحث هستهای است و از لحاظ زمانی با سقف حداکثر دو سال رسیدهاند تا اجرا شده و اعتمادسازی شود و اگر دو طرف از روند اجرا راضی بودند شاید گام بعدی را چه با ماندن آقای بایدن و چه با روی کارآمدن شخص دیگری جلو ببرند. به هر جهت این گام مثبتی است و میتواند تاثیر مثبتی بر بحث تنشها و فشار اقتصادی بر کشورمان و بهبود روابط خارجی ایران ایجاد کند. ولی تا نقطه مطلوب و حداکثری خیلی فاصله است و دو طرف باید در مسائل اساسی و کلانتر به مذاکره بپردازند.
آمریکاییها بارها از مذاکره مستقیم با ایران استقبال کردهاند و ایران نیز بر مذاکرات no paper یا بدون نوشته تاکید داشته است؛ اساسا سرعـــت مذاکره و رسیدن به توافق بدون وجود واسطهها بیشتر مسیر است یا با حضور و نقش آنها؟
اگر واقعا اراده دو طرف به مذاکره و دستیابی به نتیجه است؛ این یک واقعیت است که در چهل و سه سال گذشته مشکل اصلی ایران با آمریکا بوده و در آمریکا نیز مهمترین جریان تاثیرگذار جمهوری خواهان هستند و دموکراتها تاثیر کمتری دارند. در داخل کشور نیز عمدتا اصولگرایان بیش از جریان رقیب شاید تعیین کنندهتر باشند. لذا اگر ایران بخواهد مشکل خود را دنیای غرب حل کند اساسا باید با خود آمریکاییها سر میز مذاکره بنشینند و یا به صورت پلکانی از مسائل کوچک به بزرگ یا به صورت سبدی مسائل را حل کنند و الا این وضعیتی که ما با واسطه با آمریکاییها که عمده مشکل را در گذشته و اکنون در تحریم و فشارها ایجاد کردند چندان قابل توجیه نیست. گرچه اروپاییها در ظاهرا و لفظ با آمریکا مخالفت کردند و در برجام ماندند. به رغم اینکه چینیها و روسها همکاریهایی با ایران میکردند اما بازهم مشکل ما با آمریکا بوده و هست. لذا تا زمانی که دولتمردان کشورمان این واقعیت ر ا نپذیرند و با اصل مساله روبهرو نشوند و در مسائل کلان پای میز مذاکره نروند اساسا مشکل حل شدنی نیست. البته؛ چرا میتواند به طور مقطعی مشکل را با یک تغییرات حداقلی را در این وضعیت فشار
اقتصادی حل کند کند ولی تا زمانی که به آن مذاکره مستقیم و طرفها و موضوعات اصلی حرکت نشود این مساله استمرار خواهد داشت. مثل مذاکرات جنگ سرد بین شوروری و آمریکا که از سالت 1 و سالت 2 شروع شد و گرچه فشارها از روی شوروی برداشته نشد و نهایتا به فروپاشی کشید اما توانست برای شوروی زمان بخرد. هر چند که مشکلات داخلی آنها هم عامل دیگری بود که به این مشکلات خارجی کمک کرد. به هر جهت تجربه مذاکرات شوروی و آمریکا، چین و آمریکا و خیلی از کشورهای دیگر درسهای بسیار مفیدی برای ما است که از آنها استفاده کنیم و بهترین روش را که میتواند هزینه، زمان و خسارت کمتری را به مردم؛ اقتصاد و امنیت کشور وارد میکند را حل و فصل کنیم. کش و قوس دادن مذاکرات به حالت استخوان در زخم بیشتر به ضرر ایران است.
نوع موضع گیری روسها در فعالیت بیش از حد در مذاکرات و تعلل تروئیکای اروپایی در مذاکرات را چگونه تحلیل میکنید؟
این واقعیت را باید بپذیریم که 1+4 چه شرقیها و چه غربیها این اجماع را دارند که ایران را در منطقه کنترل کنند و نگذارند که ایران یک قدرت منطقهای باشد. دلایل متعدد در این 4 دهه و خصوصا در این دهه اخیر نیز وجود دارد. دلیل چهار قطعنامهای است که آنها اجماع کردند و ایران را به زیر بند هفت منشور بردند و با مذاکراتی که صورت گرفت ما آن را در برجام قرار دادیم و بیرون آوردیم. این اراده عمومی 1+4 است که ما باید به عنوان یک واقعیت بپذیریم. بنابر این آنها همچنان بر روی این مساله اجماع دارند که ارادهای که ایران دارد به عنوان قطب اول منطقه را اجازه ندهند محقق شود. لذا هم آمریکاییها به صراحت ایستادهاند، هم اروپاییها و هم چین و روسیه میخواهند این اراده را بشکنند که نباید در آن شک کنیم. اگر خلاف این تحلیل کنیم از واقعیت دور شدیم. بنابراین در این مذاکراتی که اروپاییها و چین و روسیه وساطت میکنند همچنان مهار ایران را در اولویت دارند و با این وساطت منافع ملی آنها نیز به عنوان یک برگ چانهزنی برای حل اختلافات و مشکلات بین آمریکا و اروپا، روسها و غربیها و چین با آمریکا قلمداد میشود و رفع تحریم و برداشته شدن فشارها از
روی ایران اولویت سوم آنهاست.
ارسال نظر