| کد مطلب: ۱۰۳۰۵۰۵
لینک کوتاه کپی شد

کارکردن با «اکبر عبـدی» سخت است

مینا جعفرزاده در «چهل‌تیکه» از خاطرات این سال‌ها در بازیگری سریال‌ها سخن گفت. جعفرزاده که در ویژه برنامه «چهل‌تیکه» و در آستانه میلاد حضرت‌زهرا(س) و گرامیداشت مقام مادر روی آنتن رفت، گفت: هر دوره‌ای به یکی از کارهایم معروف بوده‌ام. بعضی فکر می‌کنند فقط مرا به اسم خاله‌خانم می‌شناسند ولی اینطور نیست و یک دوره «اخراجی‌ها» و با دیگر مجموعه‌ها و کاراکترها می‌شناسند. وی به حضورش در رادیو اشاره کرد و افزود: من در رادیو برنامه کودک اجرا می‌کردم و حوالی ۱۴ یا ۱۵ ساله بودم که وارد بخش برنامه بزرگسالان و نمایش‌های رادیو شدم. از سال ۱۳۶۷ هم با تلویزیون همکاری دارم و قبل از ازدواجم فعالیت‌های من شروع شده بود. این بازیگر درباره زمانیکه تلویزیون نداشتند و همچنین به‌دلیل مشغله‌های کاری نتوانسته کارهایش را به‌طورکامل ببیند، اظهارکرد: تقریبا ۱۴ یا ۱۵ ساله بودم که تلویزیون آمد، اوایل همسایه‌ ما تلویزیون داشت، بعد خودمان خریدیم. یک تلویزیون کوچک بود که پسرخاله‌ام از خارج آورد. وی درباره تماشای سریال‌هایش گفت: حتی یکی از کارهایم را به‌صورت کامل ندیده‌ام همیشه درگیر کار بوده‌ام و در بازپخش‌ها هم نشده که ببینم. تنها کاری که کامل دیدم تله‌فیلم «مرثیه‌ای برای مرتضی» بود که دیدم و خیلی هم دوستش دارم. وی به برنامه «صبح جمعه با شما» در رادیو اشاره کرد که یکی از پایه‌گذاران آن بوده است و افزود: ما بعداز انقلاب جمع شدیم و برنامه‌ای برای صبح‌جمعه در رادیو راه انداختیم و تا زمانی‌که بازنشسته شدم در آنجا بودم. اصلا مرا به‌عنوان یکی از پایه‌گذاران این برنامه می‌شناسند، برنامه رادیویی که خیلی شنونده داشت، البته در «داستان شب»، برنامه خانواده و همچنین برنامه «تقصیر من کارگر بی‌احتیاط» به کارگردانی ارژنگ امیرفضلی هم حضور داشتم. بازیگر سریال «هتل پیاده‌رو» بود در نقش خاله «اکبر عبدی» درباره این مجموعه تلویزیونی بیان کرد: این کار ۱۳ قسمت بود که ما آن را در ۳۷ روز فیلمبرداری کردیم. یکی از خوشحالی‌هایم این بود که با آقای عبدی کار کردم. واقعا پدر مرا درآورد! جزو کارهایی است که این بازی را وقتی از خودم دیدم بعید بود که این‌طوری دربیاید. می‌گفتم این کار زمین می‌خورد. وی به خاطره‌ای از اکبر عبدی اشاره کرد و ادامه داد: اکبر عبدی همیشه زودتر می‌رسید و زودتر گریم می‌شد. آن روز دیدم نیست و نیم‌ساعت هم گذشت اما نیامد. کار باید شروع می‌شد و پرسیدم چرا آقای عبدی نیامده؟ گفتند آمده است. خانه‌ای که در آن کار می‌کردیم ۱۰۰ متری بود و همه جایش را می‌توانستیم کنترل کنیم. گفتند هست؛ آقای عبدی دیشب گفته سخت است این راه را بروم خانه، همین‌جا می‌خوابم. در خانه جایی برای خوابیدن نبود به همین خاطر رختخواب در حمام خوابیده بود.
نقش منفی دوست دارم
جعفـــرزاده با اشاره به اینکه اکبر عبــدی تکرارنشدنی است، بیان داشت: با اکبر عبدی کارکردن خیلی سخت است؛ چون آنقدر می‌خنداند که دیگر نمی‌توان کار کرد. عبدی اهل حفظ‌کردن دیالوگ نبود و کار بداهه زیاد داشت. واقعا شاید صد سال یا ۲۰۰ سال طول بکشد عبدی به‌دنیا بیاید. آن‌قدر هوش بالا، استعداد بی‌حد و اندازه‌ای دارد و کارش را درست انجام می‌دهد. این بازیگر پیشکسوت سینما و تـلویزیون در پاسخ به این پرسش که آیا در طـولِ دوران بازیگری‌اش حادثه‌ای خطرناک برای او به‌وجود آمده، گفت: برای همه خاطرات تلخ به‌وجود آمده است اما خاطره‌ای دارم از جریانِ فیلمبرداری سریال «تفنگ سرپر» که هربار به یادم می‌آید، می‌ترسم. یک روز سر فیلـمبرداری، گریم شده بودم اما هنوز آقای احمدجــو کارگردان نیامده بودند. گفتم راه بروم و از دکـــور بیرون رفتم اما ناخودآگاه ۱۰، ۲۰ سگ ایستاده و در حالِ پارس‌کردن جلویم دیدم که نمی‌توانستم نفس بکشم و کاری انجام بدهم. جعفرزاده همچنین به خاطره سوسک‌ها هم اشاره کرد و افزود: در سریال «رسم عاشقی» در خانه‌ای در میدان منیریه بودیم همه‌چیز روتین پیش می‌رفت تا به سکانس‌های حیاط رسیدیم. خانه‌ای قدیمی بود چراغ‌ها را وصل کردند؛ لوکیشن روشن شد یکدفعه دیدیم از زیرزمین سوسک‌ها سرازیر می‌شوند و قابل کنترل نیست. گفتند کار تعطیـــل و سمپاشی کردند اما فردایش متوجه شدم چیزهایی در بدن من راه می‌رود که حس کردم سوسک‌ است. واقعا نمی‌دانید چه صحنه بدی بود. من سعی کردم صدایی از خودم درنیاورم تا کارگردان کات بدهد و به هر طریقی این سکانس تمام شود. او در پاسخ به این پرسش که چه نقشی را دوست داشته و پیش نیامده است بازی کند، بیان کرد: چندبار گفته‌ام به من نقش منفی بدهید که نمی‌دهند. به‌راحتی می‌توانم نقش یک پیرزن معتاد را بازی کنم. پیرزنِ معتادی که بقیه را به این کار تشویق کند. حتی مریض احوال هم باشم این نقش را بدهند با کمال میل بازی خواهم کرد. این بازیگر پیشکسوت اضافه کرد: به این مادران جوان می‌گویم که تو را به خدا ازدواج می‌کنید، بچه‌دار می‌شوید مسئول باشید. همین‌طوری سرسری نگذارید. طوری عمل کنید به چشمانِ شما نگاه کنند به این باور برسند بهشت زیر پای مادران است.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار