آقایان! این چه کاری است؟
احمد زیدآبادی روزنامهنگار و فعال سیاسی
اقتصاددانان کینزی توصیه میکنند که برای ایجاد رونق در شرایط رکودِ اقتصادی، دولت باید ایجاد اشتغال کند حتی اگر این اشتغال هیچ ثمرۀ مفیدی در بر نداشته باشد. مثلاً به جمعی از کارگران مزد پرداخت شود تا کانالی را حفر کنند و به جمعی دیگر از آنها مزد داده شود تا همان کانال را پر کنند! این وضعیت به کاری که این روزها سران قوای حاکم در پیش گرفتهاند بیشباهت نیست. آنها شب و روز در تلاشند و تمام امکانات تبلیغاتی را به خدمت گرفتهاند تا مرام و شیوۀ تازهای از نوعِ زمامداری خود به نمایش بگذارند، به طوری که منتقدان و حتی مخالفان آنها متقاعد شوند که تحولی صادقانه در جریان است و میتوان به آن دل بست و به آینده خوشبین بود. اما در همان حال، کارگزاران این قوا با درگیر کردن خود و یا جلوگیری از ادامۀ تدریس استادانی مانند محمد فاضلی و آرش اباذری در دانشگاهها، چنان فضا را منفی و مسموم میکنند که تأثیر تمام آن تلاشها و تبلیغات، به طرفهالعینی دود میشود و به هوا میرود! خب، این چه کاری است؟ مگر قرار است برای ایجاد اشتغال، کانالی حفر و سپس پر شود؟ اگر قرار به ایجاد تحولی در عملکرد قواست، پس برخیِ اقداماتِ حساسیتبرانگیز و بیمبنا و بیاثر و بیوجه و خنثی سازِ رویکردِ تحولی برای چیست؟ اگر هم قرار است در بر همان پاشنۀ سابق و همیشگی خود بچرخد، دیگر این همه زحمت و تلاش و تبلیغات برای اثبات واقعی بودن تغییر و تحول چرا؟ مراد از این دوگانگیِ گیج کننده واقعاً چیست؟ آیا آنگونه که بدبینان معتقدند، همهاش عملیات فریب است؟ یا آنگونه که خوشبینان تصور میکنند؛ کنترلی بر نیروهای زیر دست ندارند؟ اگر مورد نخست باشد که این نه فقط دوام نمیآورد؛ بلکه اعتماد عمومی را به زیر صفر میرساند. اگر مورد دوم باشد، در آن صورت چرا اقدام عاجلی برای پایان دادن به این بلبشو صورت نمیگیرد و وحدت رویهای بر عموم نهادها و کارگزاران آنها حاکم نمیشود؟
ارسال نظر