عملکرد دولت و مجلس را براساس وعدههای داده شده از زمان روی کارآمدن تاکنون چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر میرسد که پس از گذشت مدت یک سال و اندی از روی کارآمدن مجلس و بیش از 5 ماه از روی کار آمدن دولت ارزیابی عملکرد این دو قوه منصفانه است. حال چه در این ارزیابی به نتایج مثبت دست پیدا کنیم و چه به نتایج منفی دست یابیم. چراکه بعد از گذشتن قریب به یک سال و شش ماه از کار مجلس خروجی عملکرد بهارستان نشینان نشان میدهد که در حوزههای مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نه تنها گشایشهایی اتفاق نیفتاده بلکه محدودیتهای زیادی هم به واسطه تصویب لوایح و قوانین ضد اکثریت جامعه برخلاف مطالبات مردم باعث نارضایتی مردم شده است. از جمله این مصوبات میتوان به محدود کردن فضای مجازی و مصونیت اجتماعی اشاره کرد. هرچند که طرحهای دیگری هم آمد که ناپخته بود و پیش بینی نشده بود. به همین دلیل نیز مشاهده کردیم که مجلس آنطور که قرار بود با پسوند انقلابیگری؛ انقلابی از کارایی را به پا کند هنوز هیچ اتفاقی تاکنون رخ نداده است. بعید هم میدانیم که در این دو سال باقی مانده طرح و لایحهای تصویب شود که بر افزایش اعتماد مردم و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه تاثیر بگذارد. از طرفی در مورد دولت آقای رئیسی و عملکردش معتقدم که هنوز زود است که
بخواهیم قضاوت کنیم که این دولت دولت موفقی بوده یا خیر، چراکه این دولت هنوز سر در گم است و هنوز دارای یک مدیریت ثابت و تفکر با ثبات در زمینه اداره کردن کشور نیست. هنوز نمیداند که ارز ترجیحی را حذف کند یا ماندگار کند. هنوز نمیداند که سن بازنشستگی را دو سال اضافه کند یا اینکه تغییری در آن ایجاد ننماید. هنوز نمیداند که مطالبات معلمان را در خصوص رتبه بندی انجام دهد یا اینکه آن را مسکوت بگذارد و اساسا بودجه آن را دارد یا بودجهای برای آن تخصیص نداده است. هنوز نمیداند که قیمت حاملهای انرژی به ویژه بنزینن را آزاد کند یا خیر. مجموع این مسائل نشان میدهد که دولت سیزدهم فعلا یک دولت سرگردان است. لذا نمیتوان در مورد این دولت بیش از این سخن گفته و قضاوت کنیم.
فکر میکنید این سر درگمی تا چه زمانی ادامه داشته باشد و از چه زمانی به بعد تاثیرگذار خواهد بود. باید به آن انتقاد کرد؟
در مورد عملکرد دولت مسلما اگر این سردرگمی تا شش ماه بعد ادامه پیدا کند حتما شاهد مشکلات اساسی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهیم بود بعدا میشود قضاوت منصفانهای در مورد خروجی این دولت داشته باشیم ما شش ماه منتظر بودیم، صبر و حوصله کردیم، به دولت وقت دادیم و هیچ نقدی را وارد نکردیم و تازه در سفرهای استانی از دولت حمایت کردیم. اما در شش ماه بعد نمیتوان در نقطه امروز ایستاد چون یک سال از عمر این دولت میگذرد و سرگردانی دیگر قابل قبول نیست و باید دولت پاسخگو باشد که در چه راهبردهایی در اجرا گام گذاشته و به خصوص در مورد بودجه به چه نتایجی رسیده است. الان در مجلس به دنبال این هستند که افزایش بیش از ده درصد حقوقها و دستمزدها را نباید داشت. خب باید در بودجه سال بعد مشخص شود که آیا این باعث کنترل تورم شده یا باعث این شده که بسیاری از اقشار آسیبپذیر دیگر نیز زیر خط فقر بروند. در خصوص خذف ارز ترجیحی یک سال بعد روشن خواهد شد که با حذف آن قیمت کالاهای اساسی مردم چه وضعیتی پیدا میکند. به ویژه مهمترین مساله این دولت با هر دولتی این است که بالاخره ما میخواهیم همیشه در تحریم بمانیم یا نمیخواهیم مذاکرات
را به جایی برسانیم. فعلا آنطور که خبرها میرسد و مقام معظم رهبری نیز پیش از این فرمودند که میتوان با دشمن نیز مذاکره کرد از این قرار است که دیگر دست دولت و تیم مذاکره کننده باز است و میتواند مستقیما با آمریکا مذاکره کند تا هزینه مذاکرات پایین بیاید. ماه در هر معاملهای هر چقدر با واسطه مذاکره کنیم هزینه آن بالا میرود و باید واسطه را نیز تامین کرد. بنابر این باید با خود آمریکا مذاکره کرد. آنچه مطالبات ما است روی میز گذاشته شود و آنچه که مطالبات آمریکاییها است روی میز گذاشته شود و دو طرف به یک تفاهم برسند تا از قبل آن گشایشی در صادرات نفت و گاز کشورمان به وجود آید و مسائل بیمهای حل و فصل شود و بدین صورت بشود با ورود سرمایههای کشور و ارز به داخل کشور تورم را تاحدود زیادی کنترل کرد. آن زمان میتوانیم بگوییم که این دولت در اثر هزینه کرد آن ارزها موفق یا ناموفق بوده است.
از دیدگاه شمـــا به جهت برخی عملکردهای ناموفق و بعضا ناکارآمدیها در میانمدت و بلندمدت شاهد کاهش بیشتر اعتماد مردم و افزایش نارضایتیها خواهیم بود یا اینکه دولت با تغییرات مفید و موثر درصدد احیای اعتماد کاهش یافته و رضایتمندی مردم بر خواهد آمد؟
هر دولتی که روی کار میآید تمایل به این دارد که اعتمـــاد مردم را افزایش دهد. هیچ دولتی به دنبال این نیست که برای حیثیت خودش هم که شده مقابل مطالبات مردم قرار بگیرد. اما هر دولتی در سیاستهای کلان با محدودیتهایی مواجه است. چه دولت رئیسی باشد، چه روحانی و چه احمدینژاد فرایند و کارکرد اینها در شرایط فعلی و با این وضعیت نشان داده شده و آمار نشان میدهد اوضاع خوبی نیست. یعنی اگر در حوزه اجتماعی قبلا از هر ده ازدواج یکی به طلاق میرسید امروز گفته میشود از هر 5 ازدواج 3 تا به طلاق میرسد. لذا طلاق یک معضل اجتماعی است که از درون آن فرزندان طلاق، بیکاری و هزاران مساله دیگر به وجود میآید. از طرفی وضعیت بد اقتصادی باعث کاهش نرخ اشتغال، تورم و گرانی میشود و یکی از آن شاخصهایی که امروز خود را نشان میدهد مهاجرت نخبگان چه در حوزه سرمایه و چه در حوزه علمی است که میبینیم چه میزان مهاجرت داریم. اینها نشان میدهد امروز این اعتماد کافی در بین مردم وجود ندارد که جوانان، نابغهها و فارغالتحصیلان بهترین دانشگاههایمان کشور را ترک میکنند. مقام معظم رهبری 2 ماه قبل در این خصوص ابراز نگرانی کردند. در خصوص ساماندهی و
جوان سازی جمعیت وضعیت خوب نیست. علت آن نیز به طور مشخص اقتصادی است. یعنی به دلیل اینکه سن ازدواج جوانان کشور به خاطر مسائل اقتصادی افزایش پیدا کرده نتوانستند ازدواج کرده و صاحب فرزند شوند. بنابراین حجم و جمعیت زیادی به سنین میان سالی رسیدهاند و جایگزینی برای آنها نبوده است. این یکی از مشکلات اساسی کشور در ده سال آینده است که از اکنون روشن است وضعی خوبی را به تصویر نمیکشند. در حوزه گرانی و تورم نشان میدهد که عرضه با تقاضا برابری نمیکند و تولید کشور در سطح مطلوبی نیست. در حوزه سیاسی نیز اخبار خوبی به ویژه در حوزه روزنامهنگاران و فعالان سیاسی گوش نمیرسد و این هم به خودی خود مسالهای است که نارضایتی بخشی از نخبگان را به وجود آورده که تصور میکنند نمیتوانند حرفها و انتقادات خود را مطرح کنند. وضعیت انتخاباتهای محدودی که در این دو دوره برگزار شده نیز به بخشی از نارضایتیها دامن زده است. ولی هیچ دولتی از جمله آقای رئیسی نیز نمیخواهند شرایط اینگونه باشد و چیدمان شاخصها به این وضعیت باشند. ولی اینکه چرا وضعیت اینگونه است کسانی باید پاسخگو باشند که در راس کار هستند و اکنون مسئولیت دارند، آنها بیشتر
باید پاسخگو باشند. به نظر میرسد شاید این 5 تا 6 ماه اخیر تصمیمات درستی در حوزه سیاست خارجی گرفته شود بر سیاست داخلی هم تاثیرگذار است و می توان امیدوار بود که اوضاع در حوزههای مختلف قدری بهتر بشود. اگر این اتفاق بیفتد قاعدتا مردم رضایت خود را اعلام میکنند. الان در شرایط کنونی مردم از جناح راست و چپ نا امید هستند و در انتخابات نیز این مهم را نشان داد. مطالبات مردم این است که سفره و نان شبشان تامین شود و به حداقلهای زندگی اجتماعی خود دست پیدا کنند. ولی با این وضعیت مسکن، خودرو و مواد غذایی حتما باید دولت آقای رئیسی، مجلس و قوه قضائیه اقدامات اساسی انجام دهند. اما حتما مقدمه هر اقدام در داخل این است که بخشی از تنشهای خارجی فروکش کند و روابط مناسبی با همه کشورهای دنیا و همچنین کشورهای همسایه داشته باشیم. به نظر میرسد که احتمالا این مساله شدنی باشد و بشود با تکیه بر اصلاحاتی که در حوزه روابط خارجی به وجود میآید وضعیت داخلی کشور را در حوزه اقتصادی سامان داد.
نوع تعامل مجلس با دولت را با توجه به نارضایتیهای موجود و مباحث پیرامون استیضاح برخی از وزرا چگونه تبیین میکنید؟
ذاتا هر مجلس با هر گرایش و با هر انتخابی باید خود را در معرض انتخاب شدن مجدد ببیند و این فشار بیحدی که از سوی مردم وارد میشود نمایندگان مجلس باعث و بانی وضعیت فعلی در مناطق و حوزههای انتخابیه خود شناخته میشوند. لذا نمایندگان برای اینکه از زیر این فشار بیرون بیایند فرقی نمیکند که با چه دولتی همسو باشند یا نباشند فشار خود را به حوزه قوه مجریه منتقل میکنند. بنده به عنوان کسی که در مجلس پنجم و ششم معاون پارلمانی وزارت کشور بودم و در مجلس هقتم نیز نماینده بودم میگویم که همواره مجالس همسو با دولت و مجالس مخالف دیدگاه سیاسی دولت هیچ چیزی را تغییر نداده و نمایندگان به دنبال این هستند که با دولت به گونهای تعامل کنند که پاسخگوی نیازهای مردمشان در منطقه باشند. به محض اینکه این تعارض به وجود بیاید فرقی نمیکند که دولت همسو باشد یا نباشد وزرای آن دولت را مورد سوال قرار داده و به استیضاح میکشند. این نمایندگانی هم که با حداقل آرا به مجلس یازدهم راه یافتهاند از آن قاعده ذاتی مستثنی نیستند و هر چقدر هم که به انتخابات نزدیک شویم حتما این تعارضات و شتابها بین مجلس و دولت شدیدتر شده و به ویژه در یک سال آینده
بیشتر خود را نشان میدهد. قاعدتا با این وضعیتی که خواهیم داشت بیشتر شاهد استیضاح و سوال از وزرا خواهیم بود.
در خصوص لابیهایی که بعضا در خصوص برخی وزرا برای عدم استیضاح صورت میگیرد تا این وظیفه نمایندگان در خصوص عدم کارآمدی مناسب وزرا صورت نگیرد چه نظری دارید؟
استیضاح و سوال وظیفه ذاتی مجلس است اما هر چقدر که مجلس و دولت به لحاظ سیاسی با هم همسو باشند رویکرد اول و شرح وظایف اولیه کنترل شده خواهد بود مثل اکنون که وقتی وزیری بخواهد استیضاح شود به دلیل نزدیکی و قرابتهای جناحی این استیضاحها به تعویق میافتد و اوج نمیگیرد. بنابر این از این جهت میگویند که اگر مجلس و دولت همراه و همسو باشند تنشها کمتر خواهد شد. اما اینکه آیا به نفع مردم است میتوان گفت تا حدود زیادی پاسخ منفی است، چراکه در این تعارضها و رقابتهای جناحی است که دولتها و مجالس کارکرد و عملکردشان به نفع مردم مثبتتر میشود. در رقابت است که میتوان منافعی برای مردم متصور بود. این دومین دوره است که ما شاهدیم مجلس و دولت با یکدیگر همسو هستند ولی اتفاق خاصی هنوز نیفتاده است.
با توجه به عملکرد دولت و مجلس و احتمال ادامه همین روند چه میزان میتوان امیدوار بود که مردم در انتخابات پیش رو در سال 1402 با هم برای تغییر به میدان آیند؟
اگر بخواهیم سیر تاریخی را در انتخاباتها بررسی کنیم بعد از یک عقب نشینی مردم، نا امیدی و عدم مشارکت در انتخابات در دورههای بعدی و اینکه این وضعیت بد را لمس کردند پای صندوقهای رای میآیند. بنابر این من فکر میکنم که برای انتخابات آینده هنوز زود است که بگوییم مردم چه تصمیمی میگیرند. ممکن است که برخی از مردم به مشارکت اضافه شوند و این پیش بینی میشود اما یک پیش بینی دیگر را نیز داریم که خدای ناکرده این نا امیدی عمیقتر شود و آن بخشی هم که پای صندوق آمده بودند و از نیروهای پر و پا قرص بودند نیز دچار سرخوردگی شوند و پای صندوقهای رای نیایند و مشارکت کمتر شود. این خطری است که باید به آن توجه کرد. در انتخابات 98 و 1400 کسانی پای صندوق نیامدند که از خودیها بودند. در سال 76 و 80 رئیسجمهور با 22 میلیون رای رئیسجمهور شد اما در این دوره بعد از گذشت 20 سال با 18 میلیون رئیسجمهور شده است. در حالی که رئیسجمهور فعلی باید با 30 میلیون رای رئیس جمهور میشد. این نشان میدهد که سبد حامیان یعنی اصلاحطلبان و اصولگرایان آرا ریزش کرده و نباید اجازه داد این ریزش ادامه پیدا کند.
ارسال نظر