| کد مطلب: ۱۰۳۰۴۷۷
لینک کوتاه کپی شد

«توافق ايران با آمريكا» به موازات «شرق محوری» تنها راه است

عکس: آرمان‌ملی / حجت ‌ سپهوند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌/ آرمان ملی- احسان انصاری: نگاه به شرق و بستن قراردادهای اقتصادی با کشورهایی مانند چین و روسیه چه پیامدهای اقتصادی برای اقتصاد کشور خواهد داشت؟ آیا دستاوردهای این قراردادها می‌تواند مردم را نسبت به بهبود وضعیت زندگی اقتصادی خود امیدوار کند؟ «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع با دکتر هادی حق‌شناس اقتصاددان گفت‌وگو کرده است. دکتر حق‌شناس معتقد است: «معمولا در سال ابتدایی دولت‌ها تورم میانگین، نقطه‌به‌نقطه و ماهانه کاهشی بوده است. این در حالی است که این اتفاق در دولت آقای رئیسی رخ نداده و هر سه نوع تورم در این دولت در حالت افزایشی قرار داشته است. باید منتظر ماند که دولت در دو ماه باقی‌مانده از سال1400 چه رفتار اقتصادی از خود بروز خواهد داد. بدون تردید عدم توجه دولت به رویکردهای بلندمدت چالش‌برانگیز خواهد شد. اینکه برخی در دولت تلاش می‌کنند اقتصاد را به‌صورت پروژه‌ای مدیریت کنند می‌تواند اقتصاد کشور را با چالش‌های جدیدی مواجه کند.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

نگاه به شرق که در دستور کار دولت قرار گرفته چه دستاوردهای اقتصادی برای کشور خواهد داشت؟ آیا این رویکرد می‌تواند تغییرات مثبتی در اقتصاد کشور ایجاد کند؟
سفر آقای رئیسی به روسیه نشان‌دهنده تلاش دولت برای ارتباط با کشورهای همسایه است. هرچند در این سفر و دیداری که بین رئیس‌جمهور ایران و روسیه برگزار شده هیچ قراردادی منعقد نشده و یا حداقل رسانه‌ای نشده است. جزئیات دقیق این دیدار نیز منتشر نشده است. به همین دلیل ما بر اساس گمانه‌زنی‌ها نمی‌توانیم اظهارنظر کنیم. نکته دیگر اینکه ابعاد سیاسی سفر آقای رئیسی به روسیه از ابعاد اقتصادی آن پررنگ‌تر بوده است. دولت تلاش می‌کند از ظرفیت‌های کشورهای همسایه استفاده کند که رویکرد صحیحی است. این به معنای این نیست که قرار است از ظرفیت‌های دیگر کشورها استفاده نکنیم. عضویت ما در اوراسیا، پذیرش ایران به‌عنوان عضو ناظر در شانگهای و معامله تهاتری گاز با ترکمنستان که قرار است انجام بگیرد نشان‌دهنده این است که ما باید از ظرفیت‌های اقتصادی کشورهای مختلف استفاده کنیم. در شرایط کنونی ما در چابهار با کشور هند قرارداد داریم و این قرارداد به شکلی است که هر دو طرف از آن سود می‌برند. این وضعیت درباره فروش برق ایران به عراق نیز وجود داشته است. در تحریم‌های اخیر مشاهــده کردیم که قرارداد ایران و هند در بندر چابهار و فروش برق ایران به عراق از تحریم‌ها استثنا شد و در برنامه تحریم‌ها قرار نگرفت. نکته کلیدی این است که به هر میزان ما بتوانیم منابع مشترک ایجاد کنیم از تحریم‌های مشابه و مخاطراتی که ممکن است متوجه اقتصاد کشور باشد مصون خواهیم بود.
دولت درحالی‌که رویکرد نگاه به شرق خود را تقویت کرده به‌موازات آن مذاکرات هسته‌ای با کشورهای غربی را نیز دنبال می‌کند. درصورتی‌که مذاکرات به نتیجه برسد و قراردادهای اقتصادی ایران با کشورهایی مانند چین و روسیه نیز منعقد شود آیا می‌توان شرایطی را پیش‌بینی کرد که تغییرات محسوسی در وضعیت اقتصادی مردم شکل بگیرد؟
موضوع برجام با رویکرد نگاه به شرق دولت دو موضوع متفاوت است و باید به‌صورت جداگانه مورد بحث قرار بگیرد. در شرایط کنونی موضوع برجام به نقطه‌ای رسیده که طرفین چاره‌ای به‌جز توافق ندارند. آمریکا از برجام خارج‌شده و این کشور بوده که به تعهدات خود عمل‌ نکرده و با واکنش افکار عمومی در عرصه بین‌المللی مواجه شده است. اظهارات مقامات دولت بایدن درباره خروج از برجام و اشتباه خواندن آن نیز نشان می‌دهد آمریکا چاره‌ای ندارد که دوباره به برجام بازگردد. ایران از برجام خارج نشده است و اگرچه برخی تعهدات خود را انجام نداد اما این اقدام در واکنش به خروج آمریکا از برجام رخ داد و چیزی خارج از توافق نبود. شواهد و قرائن نشان می‌دهد برجام در حال احیا شدن است. اینکه این اتفاق در چه شرایطی و با چه شروطی قرار است رخ دهد موضوع دیگری است. آنچه در شرایط کنونی حائز اهمیت است این است که طرفین بیش از اینکه رویکرد واگرایانه داشته باشند ترجیح می‌دهند با گفت‌وگو و مذاکره مشکلات را حل کنند و درنهایت به یک توافق دست پیدا کنند. نکته مهم در این زمینه اینکه توافق جدید ایران و کشورهای غربی با توافق سال2015 متفاوت خواهد بود و شرایط جدیدی را برای ایران به وجود خواهد آورد. ما باید از تجربه توافق قبلی استفاده کنیم. ما باید به سمتی حرکت کنیم که توافق احتمالی جدید مانند قرارداد ایران و هند در چابهار و فروش برق ایران به عراق تحت تأثیر تصمیمات سیاسی قرار نگیرد و در هر شرایطی به قوت خود باقی باشد. در چنین شرایطی با تغییر دولت‌ها در آمریکا دیگر شاهد خروج و یا انجام ندادن تعهدات منعقد شده در توافق نخواهیم بود. ما باید روابط اقتصادی خود را به شکلی طراحی کنیم که بتوانیم به‌صورت مطمئن چشم‌انداز آن را مشخص کنیم و بر اساس آن چشم‌انداز حرکت کنیم. نمونه بارز این اتفاق در صادرات گاز ایران به هند و کشورهای اروپایی است که تحت تأثیر تصمیمات سیاسی قـــرار نمی‌گیرنـد و مدت‌هاست که پابرجا هستند. اگر روابط اقتصادی ایران و کشورهای دیگر به سمتی حرکت کند که با نوسان‌های کمتری مواجه شود کشورهای غربی و به‌خصوص آمریکا نمی‌توانند به‌راحتی و هرزمانی که تمایل داشتند اقتصاد ایران را تحریم کنند.
درباره قرارداد ایران و چین گمانه‌زنی‌های مختلفــی صورت می‌گیرد. برخی عنوان می‌کنند این قرارداد می‌تواند ایران را در تله بدهی گرفتار کند. آیا انعقاد چنین قراردادهایی را به سود منافع ملی می‌دانید؟
هنوز جزئیات دقیق این قرارداد که قرار است چه اتفاقی رخ بدهد و طرفین بر سر چه موضوعات و با چه شرایطی توافق کرده‌اند منتشرنشده است. به همین دلیل تحلیل این موضوع در حد گمانه‌زنی باقی‌مانده است. با این‌وجود اگر ما بتوانیم مشتری دائمی برای نفت و گاز خود پیدا کنیم و کالاهای صنعتی مورد نیاز خود را مابه ازای آن تأمین کنیم و بر اساس منافع ملی قرارداد امضا کنیم این قراردادها می‌تواند به اقتصاد کشور کمک کند. نکته مهم در این زمینه این است که نباید خود را محصور در بین چند کشور کنیم و تنها به رابطه اقتصادی با یک و یا چند کشور مقید باشیم. ما باید به سمتی حرکت کنیم که به‌جز با کشورهایی مانند چین و روسیه با اغلب کشورهای جهان که می‌توانند به اقتصاد کشور کمک کنند رابطه اقتصادی داشته باشیم. نمونه بارز این رویکرد چین است. این کشور با اغلب کشورهای جهان و ازجمله کشورهای اروپایی و آمریکا ارتباط اقتصادی دارند. بیشترین واردات و صادرات چین با آمریکا و کشورهای اروپایی است. این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که ازنظر سیاسی بین چین و آمریکا تنش‌هایی وجود دارد و جهت‌گیری سیاسی آنها در عرصه بین‌المللی همسو نیست. اگر ما از همین شیوه‌ای که چین در پیش‌گرفته استفاده کنیم و با اغلب کشورهای جهان روابط بلندمدت اقتصادی داشته باشیم به سود منافع ملی خواهد بود و می‌تواند نوسانات اقتصادی ایران را در عرصه بین‌المللی کاهش بدهد. در چنین شرایطی نوسانات اقتصاد داخلی نیز کاهش پیدا می‌کند.
اگر رویکرد تعاملــی در عرصه سیاست خارجی حکمفرما باشد و به‌جای برخی مناقشات که حاصلی برای منافع ملی ندارد به سمــت تعامل سازنده با جهان حرکت کنیم آیا باز نیاز به بستن قراردادهای بلندمدت مهم با کشورهایی مانند چین و روسیه داشتیم؟
مرحوم هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست جمهوری خود اولین قرارداد ده‌ساله را بین ایران و روسیه منعقد کرد. این قرارداد در دولت اصلاحات نیز دنبال شد و از ده ساله به بیست‌ساله ارتقا پیدا کرد. در نتیجه قراردادی که در شرایط کنونی بین ایران و روسیه منعقدشده اولین قرارداد دو کشور نیست و درگذشته نیز وجود داشته است. موضوع اصلی در این زمینه حفظ منافع ملی است. اینکه زمان این‌گونه قراردادها چه میزان باشد دارای اهمیت نیست. آنچه حائز اهمیت است سود اقتصادی ایران و تأثیر آن در وضعیت زندگی مردم است. درصورتی‌که این هدف محقق شود می‌توان چنین قراردادهایی را منعقد کرد. مهم هم نیســت با چه کشوری قرارداد بسته می‌شود. مهم این است که قراردادی با هر کشوری که بسته می‌شود در راستای منافع ملی باشد بتواند مشکلات اقتصادی کشور را حل کند. پول‌های احتمالی که ناشی از دستاوردهای قرارداد ایران و چین است و به اقتصاد ایران تزریق می‌شود روی عرضه ارز در کشور تأثیرگذار است. نتیجه این وضعیت کاهش قیمت ارز خواهد بود.
در بودجه‌ای که دولـــت برای سال1401 تنظیــم کرده رگه‌هایی از امید برای احیای برجام و استفـاده از قراردادهایی مانند قرارداد با چین وجــود دارد. تصمیم‌گیری‌های دولـت در این زمینه به چه میزان با چشم‌انداز سیاسی و اقتصادی ایران همخوانی دارد و می‌تواند به اقتصاد کشور کمک کند؟
بودجه دولت در سال1401 با فرض احیای برجام بسته‌شده و این نکته را به‌خوبی می‌توان در محتوای بودجه مشاهده کرد. فروش نفت یک‌میلیون و دویست هزار بشکه با قیمت نفت با میانگین60 دلار نشان‌دهنده این است که دولت فرض را بر این گذاشته که مذاکرات هسته‌ای به نتیجه می‌رسد و در نهایت تحریم‌ها برداشته خواهد شد. اینکه دولت با توجه به منابع صندوق توسعه ملی و فروش نفت درآمد کشور را540 هزار میلیارد تومان در بودجه در نظر گرفته نشان می‌دهد که به احیای برجام برداشته شدن تحریم‌ها امیدوار بوده است.
جهــت‌گیری اقتصادی دولت چه چشــم‌اندازی را به‌صورت کلی پیش روی جامعه قرار می‌دهد؟ مردم به چه میزان می‌توانند نسبت به بهبود وضعیت اقتصادی خود امیدوار باشند؟
از زمانی که دولت کار خود را آغاز کرده تاکنون شاید نتوان درباره عملکرد دولت و نتایج آن به‌درستی قضاوت کرد اما این زمان فرصت خوبی برای شناخت جهت‌گیری‌ها و رویکردی بوده که دولت قرار است در آینده در پیش بگیرد. آنچه در این زمینه مشهود است این است که دولت بیش از اینکه به برنامه‌های بلندمدت تأکید کند و برای خود چشم‌انداز بلندمدت تعیین کند بیشتر وقت خود را صرف امور زودبازده و کوتاه‌مدت کرده و رویکردهای بلندمدت را در دستور کار خود قرار نداده است. به نظر می‌رسد بیشتر وقــت دولت صرف امور روزمره و رسیدگی به مشکلات جاری کشور شده است. از مجموعه اظهارات مسئولان دولت نیز رویکرد بلندمدت دیده نمی‌شود و بلکه بیشتر درباره مشکلات روزمره صحبت می‌کنند. این در حالی است که دولت باید به‌صورت همزمان علاوه بر اینکه مشکلات جاری کشور را حل می‌کرد با تعیین چشم‌انداز تلاش می‌کرد برنامه بلندمدت برای خود تدوین کند تا زمینه‌های ثبات و توسعه پایدار در کشور ایجاد شود. برخی مشکلات نیازمند تصمیمات کوتاه‌مدت هستند که نمونه بارز آن ساماندهی وضعیت بازار است. بااین‌وجود آماری که به‌تازگی منتشرشده نشان می‌دهد تورم ماهانه و تورم نقطه‌به‌نقطه نسبت به ماه گذشته و همچنین نسبت به ماه مشابه در سال گذشته هر دو افزایشی بوده است. این موضوع نگران‌کننده است. از سوی دیگر اضافه برداشت بانک‌ها از بانک مرکزی و افزایش نقدینگی نیز شرایط را سخت کرده است. معمولا در سال ابتدایی دولت‌ها تورم میانگین، نقطه‌به‌نقطه و ماهانه کاهشی بوده است. این در حالی است که این اتفاق در دولت آقای رئیسی رخ نداده و هر سه نوع تورم در این دولت در حالت افزایشی قرار داشته است. باید منتظر ماند که دولت در دو ماه باقی‌مانده از سال1400 چه رفتار اقتصادی از خود بروز خواهد داد. بدون تردید عدم توجه دولت به رویکردهای بلندمدت چالش‌برانگیز خواهد شد. اینکه برخی در دولت تلاش می‌کنند اقتصاد را به‌صورت پروژه‌ای مدیریت کنند می‌تواند اقتصاد کشور را با چالش‌های جدیدی مواجه کند.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار