نه شرق ستیزی، نه غرب ستیزی
ادامه از صفحه اول/ روشن است والبته آن را بیمورد نمیپندارند. روشن است که خط کشیهای کلی در روابط بینالملل مقرون با موفقیت نیست. عیب بزرگ خط کشیهای کلیشهای این است که درحوادث پرشتاب وگوناگون هرزمان موقعیت کشورها تغییرمی کند وتابع یک خط وربط مشخص وهمیشگی نیست. اتحاد واحترام متقابل میان کشورها رااستحکام پایههای فرهنگی، اقتصادی وسیاسی وازهمه مهمتر حضور و نقشآفرینی اساسی مردم تضمین میکند. میتوان با هرکشوری ارتباط گسترده برقرارکرد و از نفوذ و بازیهایش هراسی نداشت اگرمردم پشت ساختارسیاسی باشند و در متن رویدادها قراربگیرند. طمع بیگانگان برای هرگونه سوءاستفاده ازکشوری که درآن جامعه مدنی نهادینه شده به صفرنزدیک میشود. اما مهمترازهمه مباحث گفته شده پایهریزی وحفظ و ارتقاء منافع ملی براساس تعامل و نه ستیزاست. تعاملحداکثری با همه کشورها و ستیزحداقلی فقط هنگام ضرورت وناچاری. اگراین راهبرد که خیلی ازکشورها به آن ملتزم شدهاند و امتیازاتش را بردهاند در دکترین روابطخارجی ماتثبیت شود اولین نتیجهاش رفع خطر و ایجاد امنیت پایدار برای کشور است که سرمایهگذاریهای گسترده هم پشتسرش خواهندآمد و مهاجرت ازکشورتا معکوس شدن پیش میرود و تولیدرونق میگیرد و امید به آینده بهشدت افزایش پیدا میکند. حفظ منافع ملی واقعا یک اصل بنیادین وغیرقابل خدشه است و شرق ستیزی یا غرب ستیزی راتحت الاشعاع خود قرار میدهد. در صلح وثبات وتعامل، قدرت و ثروت واقعی و پایداربهدست میآید، مردم آرامش پیدا میکنند، فقرکوچک وناهنجاریها کم میشوند و اخلاق ومعنویت امکان گسترش بیشتر پیدا میکنند. نفی غرب ستیزی به معنای اثبات شرق ستیزی نیست. قدرت، ثروت، فرهنگ و پیشینه ایران آنقدرهست که بدون نیازبه ستیزبتواند مستقل و باشکوه با قدرتمندان دنیا تعامل کند و از نفوذشان نترسد. اتفاقا اگراستراتژی تعامل همه جانبه اتخاذ شود میتوان ازآن برای توازن رابطهها سودجست وآسیبهای احتمالی رابه حداقل رساند. تعامل سازنده حداکثری با جهان فرصتطلبی و بیصداقتی طرفها راکاهش میدهد و از قطبی شدن ارتباطات یک کشورجلوگیری بهعمل میآورد. جالب وعبرت آموز آنکه بدخواهان جهانی همواره تلاش کردهاند که کشورهای جهان سوم در انواع ستیزهای بیانتها گرفتار بمانند تا نیروهایشان خنثی شودو از اقتدار و توسعه باز بمانند. نگاهی به تاریخچه وجغرافیای انواع منازعات طی 60 سال اخیرنشان میدهد که چگونه آرامش وثبات و توسعه در اروپا به حداکثر و درآسیا به حداقل رسید. البته و فاجعه بار اینکه در این سوی جهان معمولا و ناشیانه از درگیری وخصومت و برادرکشی استقبال میشود! و هنوز راههای مسالمت آمیز حل و فصل اختلافات بهعنوان یک اصل نافذ وجامع بهکار گرفته نمیشود. اگرغرب ستیزان برسوءنیت آنان تاکید دارند باید درتقابل با روشهای غربی حداکثرتمهیدات برای صلح و ثبات خصوصا درخاورمیانه را بهکار بندند و از تحمیل ستیزهای بیپایان بهکشورهای منطقه جلوگیری بهعمل آورند. همسایه ستیزی، قوم ستیزی و نژادپرستی و تجاوزات مرزی سوغات کشورهای استعماری است و اجتناب از آنها دقیقا یک راهبرد دوراندیشانه و هوشمندانه برای توسعه واقتدارآسیاست.
ارسال نظر