جلوگیری از تکرار فاجعه پلاسکو، مطالبه عمومی
سعید توجهی کارشناس رسمی دادگستری
سی دی ماه، پنج سال از حادثه تاسفبار فروریختن ساختمان پلاسکو بر اثر آتش سوزی میگذرد. ساختمانی که بهعنوان خاطره جمعی نسلی از ایرانیان در چند دقیقه فرو ریخت و به تلی از آوار و خاکستر تبدیل شد. از مجموعه تصاویری که از این واقعه دردناک دیدهام و خبرها و گزارش و تحلیلهایی که خواندهام، بیش از گذشته به یک نکته واقف شدهام، مهم نیست که این اتفاق حاصل سو مدیریت چه شخص یا نهادی است. آنچه مهم است اینکه، توجه به زندگی و تداوم حیات در دنیای پر مخاطره امروز در کشور ما بهصورت یک مطالبه شخصی و عمومی درنیامده است. گرچه همه ما میل به زندگی داریم و برای بقا تلاش میکنیم، اما در عین حال بهگونهای رفتار میکنیم که انگار قرار نیست اتفاقی برایمان بیفتد. یکی از نظریه پردازان بزرگ که قوانین بدبینانهاش پایه و اساس مطالعات ایمنی قرار گرفته جمله معروفی دارد. مورفی میگوید:
«anything that can go wrong will go wrong» یعنی هر چیزی که بتواند به خطا رود، به خطا خواهد رفت. اگر راندن موتورسیکلت، بدون کلاه ایمنی، احتمال سقوط و ضربه مغزی برای فرد راکب دارد. حتما این اتفاق میافتد و هیچگاه نمیتوان با قاطعیت گفت که من چندین سال است بدون استفاده از کلاه ایمنی موتور سواری میکنم و تا کنون هیچ اتفاقی برایم نیفتاده است. ساختمان پلاسکو حداقل دو دهه بدون تجهیزات ایمنی مناسب و استاندارد سرپا جلوی چشم ما ایستاده بود اما... پس بهجای گشتن به دنبال مقصر- که البته آنهم بهجای خود باید انجام و رسیدگی شود- حالا که مثلا در تهران بعد از فاجعه پلاسکو مشخص شد حدود سه هزار ساختمان در معرض خطر، مشابه پلاسکو وجود دارد، از این واقعه درس بگیریم و خودمان به فکر جان و در درجه بعدی اموالمان باشیم. چند نفر از ما در خانه و در اتومبیل کپسول آتش نشانی داریم و اگر داریم با طرز کار آن آشنا هستیم؟ از یاد نبریم حادثه پلاسکو بهراحتی با یکی و دو کپسول آتش نشانی قابل کنترل و رفع بود به همین سادگی. رعایت و توجه به همین چند اصل ساده هنگام آتش سوزی که البته همیشه آموزش داده میشوند ولی مورد توجه کسی قرار نمیگیرد
میتواند جلوی فاجعه را بگیرد و یا از تلفات جانی آن بکاهد. به آنها توجه نمیکنیم چون لابد کارهای مهمتری داریم، چون احتیاط و رعایت ایمنی را نقطه مقابل تهور و شجاعت میدانیم. آن آتش نشان را، هنگامیکه میداند کاری از دستش برنمیآید و از دل آتش بیرون میآید ترسو میدانیم و آن یکی را که بدون برآورد از تناسب امکاناتش با فاجعه رو به گسترش، هنوز اصرار به ماندن دارد میستاییم و قهرمان میدانیم. از یاد نبریم از شروع آتش سوزی تا فرو ریختن ساختمان حدود چهار ساعت طول کشید، این یعنی فرصت کافی برای تخلیه کامل ساختمان، هم برای مردم و هم برای نیروهای امدادی که اگر وقتی از ناتوانی امکانات برای غلبه برآتش آگاه شدند آنجا را تخلیه کرده بودند حداقل فایده این ماجرا این بود که بعد از آن اتفاق فقط با ساختمانی سوخته و آوار شده روبهرو بودیم نه با جانباختگان سوخته در لابهلای آوار. چند نفر از ما هنگام خرید خانه در کنار توجه به نمای ساختمان، گچ بری اتاقها، کابینت آشپزخانه به میزان استحکام بنا و یا ایمنی تاسیسات توجه میکنیم اصلا یکی از علل عدم رعایت اصول و استاندارد و گاه دور زدن قوانین ایمنی توسط سازندگان همین عدم مطالبه و خواست
مشتریان در این زمینه است. تصور کنید اگر اصلاح و بهبود ایمنی در ساختمان پلاسکو به مطالبه جمعی ساکنان آن تبدیل میشد آیا کار به اخطارهای مکرر شهرداری و فاجعه کنونی میکشید و آیا مالک اصلی ساختمان تاب مقاومت دربرابر این مطالبه عمومی را داشت. نمیخواهم نگاه بدبینانه مورفی را جایگزین امید به زندگی کنم اما این نگاه بدبینانه کمک میکند مطالبه ایمنی به صورت فرهنگ درآید و در آن صورت بخش زیادی از فجایع، قابل پیشگیری، مهار و کنترل خواهد بود.
ارسال نظر