توافق یک چشم انداز لرزان دارد
مهدی مطهرنیا تحلیلگر مسائل بینالملل
چشم انداز توافق متوجه پیشرانهای موجود و روندهای ایجاد کننده این پیشرانهاست. صحبت رهبری در حوزههای گوناگون سیاسی به ویژه سیاست خارجی، به خصوص پرونده هستهای در باب مذاکره با دشمن و اینکه مذاکره با دشمن به معنای سازش با او نیست، یک جمله بسیار دقیق در ارتباط با چشم انداز آینده مذاکرات است و میتواند از سوی تحلیلگران مختلف پایتختهای کشورهای گوناگون درگیر در پرونده هستهای ایران مورد تحلیل قرار گیرد. مرجع این دشمن ایالات متحده آمریکاست و پیرامون ایالات متحده آمریکا کشورهای متحد و همکار با آمریکا را در بر میگیرد. به هر تقدیر 1+5 متوجه یک ابرقدرت مرکزی به آمریکا و پنج قدرت بزرگ بینالمللی است که سه کشور اروپایی متحد آمریکا و دو کشور رقیب و عین حال همکار ایالات متحده در معادلات بینالمللی را شامل میشود. اگرچه بین این دو کشور و پایتختهای آنها یعنی مسکو و پکن اصطکاکهای جدی با واشنگتن وجود دارد، اما در مسائل بینالمللی بده بستانهای خاصی صورت میپذیرد و همین اصطکاکها موجب بده بستانها بر سر پایتختهایی مانند تهران، دمشق و منامه و... میشود. این واقعیت تغییر ناپذیر است؛ لذا اگرچه واژه دشمن متوجه واشنگتن
دی سی است، اما لبههای آن پنج پایتخت دیگر قدرتهای بزرگ جهانی را در بر میگیرد. از این جهت باید گفت که توافق یک چشم انداز لرزان دارد؛ بدین معنا که ایران اکنون مذاکره میکند تا به توافقی دست یابد که آن توافق بتواند در بافت موقعیتی کنونی و وضعیت ایجاد شده ناشی از تحریمها، برای ایران دستاوردهای مقطعی را به دنبال داشته باشد. از سوی دیگر طرفهای مذاکره کننده آن سوی میز به دنبال توافقهای مقطعی هستند تا بتوانند نابسامانیهای موجود در پایتختهای خود و نظام بینالملل را متوجه یک تنفس گاه معنادار کنند. تا اینجا دو رویکرد مثبت برای ایجاد یک توافق مقطعی در حال ایجاد است. لذا باید گفت که چشم انداز دستیابی به یک توافق مقطعی تا حدودی نسبت به گذشته خود را بهتر نشان میدهد. اما در ارتباط با تهران مسأله فقط جهت گیری قدرتهای بزرگ فرامنطقهای نیست، بلکه بازیگران منطقهای از جمله اسرائیل، عربستان و دیگران همچون ترکیه نیز وارد بازی شدهاند. ایرانی که به هیچ وجه نمیپذیرفت که در دوران حسن روحانی بازیگران دیگری وارد عرصه گفتوگو چه مستقیم و چه غیرمستقیم در ارتباط با پرونده هستهای شوند، اکنون شاهد رفت و آمد سفرای کشورها و
یا نمایندگان کشورهایی مانند کره جنوبی، عربستان و دخالتهای آشکار اسرائیل در مذاکرات است، به گونهای رئیس دولت حاکم بر تل آویو، اکنون آشکارا میگوید هر توافقی که با ایران صورت پذیرد، اسرائیل خود را متعهد به آن توافقات نخواهد دانست و عملکرد هجومی خود نسبت به تهران را ادامه خواهد داد. این چشم انداز، توافق را آن هم توافقی مقطعی را با توجه به اوضاع و احوال موجود در واشنگتن و لرزان بودن دولت بایدن و احتمال روی کار آمدن یک کنگره با اکثریت جمهوریخواهان و شکست احتمالی بایدن در وضعیت حاضر و در سال ۲۰۲۴ بسیار سخت میکند و لغزندگی را بیشتر به نمایش میگذارد. از این جهت باید گفت که نیاز ایالات متحده به یک توافق آن هم نیم بند با تهران، بسیار کمتر از نیازی متصور میشود که تهران در وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کنونی خواهان آن است. این میتواند توافق بدی را برای ایران به همراه داشته باشد که یک پله از برجام پایینتر است و بدین ترتیب ریزشهای موجود در حمایت از دیدگاههای انقلابی در تهران با توجه به یکدست شدن دولت به معنای قوه مجریه با نهادهای فراحکومتی را بیشتر به نمایش بگذارد؛ لذا رسیدن به یک توافق در ظاهر و در کوتاه
مدت میتواند یک نشاط اقتصادی و سیاسی وارد کند، اما با توجه به زیر بنهای بسیار لرزان، شکننده و در عین حال ضد تهران موجود در منطقه و نظام بینالملل میتواند یک توافق نیم بند و مقطعی را به ضد خود تبدیل سازد. چرا که با انجام این توافق، توقعات فزاینده مردمی بیشتر خواهد شد. نشاط اقتصادی برای مدت کوتاهی زیر یک سال به وجود خواهد آمد. اما تحریمهای اساسی برداشته نخواهد داشت. پروندههای دیگری مطرح میشود و ایران باید به برجام پلاسهای گوناگون دیگر تن در دهد. بدین ترتیب آنچه که تحت عنوان دولت انقلابی در ایران خوانده میشود از مجرای معنادار خود تهی خواهد شد و مدافعان انقلابی خود در دفاع از ارزشهای انقلابی را با تزلزل روبهرو خواهد ساخت. این است که در بعضی از رویکردهای کنشگران یا بازیگران اسرائیلی انجام توافق امر مثبتی پنداشته میشود، چراکه نتایج توافق این گونه در میان مدت و دراز مدت به ضد خود تبدیل شود؛ بنابراین میتوانیم این را بگوییم توافق ضد توافق؛ یعنی سناریوی توافق ضد توافق عصری به وجود میآید و این لغزندگیهای موجود را میتواند در میان مدت و در درازمدت افزایش دهد.
ارسال نظر