| کد مطلب: ۱۰۳۰۰۷۶
لینک کوتاه کپی شد

پاسخ به مخالفان تفاهم‌نامه ایران و چین

غلامعلی خوشرو سفیر سابق ایران در سازمان ملل

تفاهم‌نامه 25 ساله نه قرارداد است نه عهدنامه، بلکه تفاهمی کلی است که نقشه راه و چشم انداز کلان مشارکت ایران و چین را ترسیم می‎کند. کلیات این تفاهم‌نامه همان است که پس از امضا در فروردین 1400، از سوی وزارت امور خارجه در گزاره برگی منتشر شد. بر این اساس این تفاهم‌نامه نیازی به تصویب مجلس ندارد. اما هر سند همکاری اگر حمایت مجلس را نداشته باشد، امکان تحقق آن کاهش می‌یابد. اینکه تمام کلمات تفاهم‌نامه علنی شود، بستگی به توافق دو کشور دارد. نمی‌شود با کشوری از در همکاری وارد شد و از در تقابل خارج. در روش تعاملی چین، این قبیل تفاهم‌نامه‌ها با کشورهای مختلف با جزئیات مطرح نمی‌شود، این تحقیر ملت‌ها نیست، بلکه روش تفاهم شده بین دو کشور است. برای درک اهمیت این تفاهم‌نامه، کافی است بیندیشیم که آیا آمریکا حاضر است یک بند از این سند را با ایران تفاهم کند. همین تفاهم کلی را پمپئو - دشمن شماره یک ایران- قرارداد ترکمنچاى خواند. آمریکا که سیاست رسمی خود را فشار حداکثری به ایران و تحریم‌های یک جانبه تا مرز تسلیم یا فروپاشی ایران تعریف می‌کرد، در واکنش به این مشارکت راهبردی توان دیپلماتیک و رسانه‌ای خود را به کار گرفت تا آن را نابود یا بی‌اعتبار سازد. آمریکا جنگ راهبردی اقتصادی علیه ایران به راه انداخته بود و تمام کشورهای جهان را به تحریم تهدید می‌کرد. این تفاهم‌نامه اگر در عمل و درست به اجرا درآید، می‌تواند اقتصاد ایران را متحول سازد. این بستگی به توان و آمادگی و برنامه‌ریزی طرف ایرانی و همکاری طرف چینی دارد. طنزی از این تلخ‌تر نداریم که آمریکا با یک جانبه‌گرایی و تحریم‌های همه جانبه ضد ایران با دلسوزی بی‌تابانه‌ای ایران را از مشارکت اقتصادی با چین بر حذر می‌دارد و می‌گوید هرکه از چین وام بگیرد در تله بازپرداخت گرفتار می‌شود. در حالیکه آمریکا کشوری را در تحریم‌های ضد بشری گرفتار می‌کند، همزمان همان کشور را از همکاری برای سازندگی برحذر می‌دارد. این نهایت سیاست‌های شکست خورده است. این تفاهم‌نامه اگر درست به اجرا درآید، می‌تواند اقتصاد ایران را متحول سازد. این بستگی به توان و آمادگی و برنامه‌ریزی طرف ایرانی و همکاری طرف چینی دارد. این سند یک برنامه راهبردی برای توسعه است که توان فناوری و سرمایه‌گذاری و اجرایی ایران را ارتقا می‌دهد. پروژه‌های کلان بزرگی را می‌توان تعریف کرد که یا به فناوری بالا نیاز دارند و یا به سرمایه‌گذاری سنگین یا هر دو. چین از هر دو لحاظ می‌تواند کمک خوبی برای این امر باشد. چین در فناوری‌های مدرن و حوزه دانش بنیان‌ها و زیرساخت‌ها نظیر راه و بندر و فرودگاه و تونل جایگاه بسیار بلندی در جهان دارد. طرح کلان کمربند جاده، ارتباط ایران و جهان را از لحاظ ساختاری و سایبری می‌تواند دگرگون سازد. ایران کشوری با ظرفیت عظیم انرژی و معادن است. نحوه بهره‌برداری از آن و مشارکت راهبردی برای بهینه‌سازی آن، کمک راهبردی بزرگی برای کشور به حساب می‌آید. در سطح اجرایی، شرکت‌ها و نهادهایی که برنامه همکاری با موسسات خصوصی و دولتی چین تعریف می‌کنند، باید حداکثر هوشمندی را در تبیین منافع خود و تشریح وظایف طرف چینی و نحوه نظارت بر حسن اجرای پروژه‌ها، به کار گیرند. به هیچ وجه قرار نیست قراردادی یک طرفه و بدون نظارت و امکان سنجی به اجرا دربیاید به ویژه در مورد حل اختلافات طرفین باید ساز و کار حقوقی و دقیقی تعریف و اجرا شود. اساسا این برداشت نادرست که ایران به چین صرفا به عنوان اهرم توازن بخش در رابطه با غرب نگاه می‌کند، برداشتی بوده است که در برخی اندیشکده‌های چین شکل گرفت ولی با این تفاهم بلندمدت ایران توانست چین را مجاب کند که رابطه دو کشور از اهمیت راهبردی برخوردار بوده و تابعی از روابط با سایر کشورها نیست و ارزش ذاتی دارد. دلیل مخالفت‌های داخلی و خارجی با این تفاهم‌نامه را به سه دسته کلی تقسیم می‌کنم: اول، مخالفت‌هایی که این تفاهم‌نامه را سبب تقویت و بهبود جایگاه اقتصادی ایران می‌دانند و آنرا در تضاد با منافع آمریکا و مانع انزوا و تسلیم ایران تلقی می‌کنند. این سلسله از پمپئو آغاز و تا عمق برخی رسانه‌ها و اندیشکده‌ها و اشخاص ایرانی و غیرایرانی تداوم می‌یابد. مخالفت با چین در آمریکا، دموکرات و جمهوریخواه نمی‌شناسد و هیچ حزبی موافق گسترش روابط ایران با چین نیست. گروه دوم افراد و موسساتی هستند که شناخت محدودی از چین دارند و تصور می‌کنند همکاری راهبردی ایران و چین باعث دوری ایران از فناوری، اقتصاد توسعه یافته و دانش‌های مدرن می‌شود. درحالیکه باید اذعان کرد که چین اکنون از نظر اقتصادی و فناوری و دانش‌های مدرن در جایگاه بلندی ایستاده و شریک اول تجاری حدود یکصد و پنجاه کشور جهان است و اقتصاد آمریکا و اروپا و ژاپن و روسیه به شدت با چین عجین شده است. گروه سوم کسانی هستند که تصور می‌کنند این برنامه مشارکت راهبردی از اساس با شعار نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی همخوانی ندارد و این کار را چرخش نامتوازن به سمت شرق تلقی می‌کنند. در پاسخ به این گروه می‌گویم که تجربه چهل ساله من در سیاست خارجی این تفسیر را نمی‌پذیرد. همچنین اکنون ایران آماده است برنامه‌های بلند راهبردی را با کشورهای اروپایی، همسایگان و دیگران دنبال کند همکاری نیاز به دو طرف دارد، آلمان یا فرانسه یا ایتالیا یا اتحادیه اروپا «هر که دارد سر همراهی ما بسم ا....»

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار