خبر خوش میرکاظمی برای بازنشستگان؟!
سید مجتبی ساداتی روزنامهنگار
آقای سید مسعود میرکاظمی معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه در وبگاه توئیتر پیامی منتشر کرد که مدتی است به عنوان خبر خوش در مطبوعات و فضای مجازی دستبهدست میشود. توییت آقای میرکاظمی بدین شرح است: «برای حمایت از بازنشستگان در لایحه بودجه 200 هزار میلیارد تومان کمک به صندوقهای بازنشستگی دیده شده؛ ناترازی صندوقها میراث دیگری است که دولت سیزدهم در جهت حل آن قدم بر خواهد داشت.» هر بازنشسته وقتی تیتر خبر را ببیند ابتدا ذوق زده شود ولی وقتی که متن خبر را میخواند احساس میکند که تنها منت و سرکوفت است که به سرش زده میشود. از پیریزی نظام بازنشستگی در ایران حدود یکصد سال میگذرد. به زبان ساده فلسفه ایجاد صندوق بازنشستگی این است که فرد در زمان جوانی و اشتغال بخشی از درآمد خود را به صندوقی واریز مینماید تا زمان پیری و از کار افتادگی از آن استفاده نموده و معیشت و منزلتش محفوظ باشد. بررسیها نشان میدهد که در سال ۱۳۵۲ نسبت پشتیبانی در صندوقها ۲۵ به یک بوده است و در سال ۸۴ درآمد و هزینه صندوقها سر به سر بوده است. برای هر بیمه پرداز تامین اجتماعی به مقدر ۲۷ تا ۳۰ درصد حقوق(۷درصد سهم مستخدم و مابقی
کارفرما) و برای هر مستخدم رسمی، ۲۲/۵ درصد حقوق(۹ درصد مستخدم و 5/13درصد دولت) به صندوقهای بازنشستگی پرداخت میشود. مضافا مستخدمین رسمی، حقوق ماه اول استخدام و هر افزایش دیگر خود تا تا زمان بازنشستگی را به صندوق میریزند. مدیریت صندوقهای بازنشستگی و شرکتهای تابعه آن دست دولت است و بازنشستگان هیچ نقشی در اداره آن ندارند. در دورانی که صندوقها پولدار بودند دولتها مثل آب خوردن از صندوقها به عنوان حیات خلوت برداشت کردند و نیز دولتها سهم خود را به صندوقها پرداخت نکردند و بدهکار صندوقها شدند و وقتی تراز صندوقها به هم خورد و لاجرم شرکتهای دولتی(بعضا ناکارآمد و زیان ده) را به جای بخشی از بدهی به صندوقها واگذار کردند. از سویی، از اواسط دهه ۸۰، با شیب تند، روند استخدام رسمی در دستگاههای دولتی قطع شد و دولت کارکنان خود را با قراردادهای مختلف از جمله پیمانی، خرید خدمت، قراردادی و شرکتهای پیمانکاری نیروی انسانی به خدمت گرفت که بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری حق بیمه آنها و سهم دولت بهجای صندوق بازنشستگی کشوری به سازمان و صندوق تأمین اجتماعی که سازمانی غیر دولتی و بیشتر مختص مشمولین قانون کار و تامین
اجتماعی است واریز، و بیمه پردازی به صندوق کشوری کمتر و کمتر شد. برآورد میشود که اکنون نرخ پشتیبانی در صندوق بازنشستگی کشوری درصد۹ و در صندوق بازنشستگی لشگری 8درصد و صندوق تامین اجتماعی 4/5 درصد است و البته در شرایط ایدهآل و مطلوب نسبت ۷ به یک است و لذا میبینیم که اکثر صندوقهای بازنشستگی ورشکسته و صندوق تامین اجتماعی نیز به دلیل نوسانات اقتصادی کشور با کاهش جذب نیروی انسانی در بنگاههای تولیدی و خدماتی بخشهای غیر دولتی مواجه و در حال ورشکستگی است. قطعا بازنشستگان به دلیل مدیریت دولتی ناکارآمد حاکم بر صندوقها در ورشکستگی آنها هیچ نقش و جایگاهی ندارند. بسیاری از کشورهای جهان منابع صندوقهای بازنشستگی را با آینده نگری و سرمایهگذاری بهینه در امور اقتصاد ملی و بینالملل و با منافع حاصله از این سرمایهگذاريهای بلندمدت، شرایط مناسبی را برای ادامه حیات و زندگی با کیفیت بازنشستگان در دوران میانسالی وکهولت فراهم میکنند. به عنوان مثال در کشور هلند درآمد صندوقهای بازنشستگی ۱/۷ برابر تولید ناخالص داخلی آن کشور است اما در کشور ما این شاخص زیر ۴۰ درصد است و یا در کشورهای توسعه یافته، صندوقهای بازنشستگی به
دلیل مدیریت اقتصادی کارآمد و بهرهور، جزو ۱۰ بنگاه اقتصادی برتر کشورشان بهشمار میآیند. بنابراین ادعای حمایت از بازنشستگان و کمک ۲۰۰هزار میلیارد تومانی آقای میرکاظمی به صندوقها عاری از حقیقت است چون این عمل نه تنها حمایت از بازنشسته و کمک نیست بلکه دین و بدهی دولت به صندوق و تکلیف قانونی آنها در قوانین اداری و استخدامی مصوب مجلس است و مبلغی که هر ماه یک بازنشسته میگیرد حقوق نیست بلکه مستمری و مطالبه ناشی از سه دهه بیمه پردازی وی در زمان شباب و اوج فعالیت در ساختن و عمران کشور است که باید با مدیریت اقتصادی کارآمد در صندوقها زندگی آنان را در دوران کهولت به نحو احسن و موثر پوشش میداد! آقای میرکاظمی طبق عادت مدعی است ناترازی صندوقها میراث گذشتگان است که دولت سیزدهم میخواهد ترازش کند. آقای میرکاظمی نباید فراموش کرده باشد که بدترین ضربات به صندوق کشوری در دولت نهم، که ایشان وزیر بازرگانی بوده کلید خورده است. حتما قانون بازنشستگی پیش از موعد سال ۸۶ که لایحه دولت وقت بوده و با مصوبه مجلس و تایید شورای نگهبان تبدیل به قانون شد یادشان هست که ایشان هم در آن دولت سهمی داشت. طبق این قانون مقرر شد طی ۳ سال
مردان با سابقه ۲۵ سال و زنان با سابقه ۲۰ سال و با ۵ سال سنوات ارفاقی بدون شرط سنی بتوانند بازنشسته شوند. در ضمن آقای میرکاظمی نفرمودند با چه فرمولی میخواهند مشکلات صندوقها را حل کنند(احتمالا با دادن کارت نان یا کارت سیبزمینی!). اما دلسوزان هشدار میدهند که صندوقهای بازنشستگی بسان بمب ساعتی پنهان هستند که هر آن ممکن است به انفجار برسند در حالی که هیچکس به فکر آنها نیست. اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان ۱۰۲ میلیون بازنشسته داشت!.
ارسال نظر