ایران به تازگی مسیر و روش خاصی را در خصوص تحولات افغانستان در پیش گرفته است؟
این طبیعی است که هر کشوری نسبت به تحولات در کشورهای همسایه خود نگران باشد و تلاش کند تا صلح و ثبات در آنها برقرار شود. ایران و افغانستان از این مساله مبرا نیستند و امروز ایران چارهای جز این ندارد که تلاش کند تا در افغانستان صلح برقرار شود. تلاشها برای میانجیگری میان طالبان و جبهه مقاومت نیز در همین راستا انجام شد و چندین جلسه در تهران برگزار شد. امروز ایران نمیتواند نسبت به افغانستان بیتفاوت باشد زیرا مشخصا هر اتفاقی در این کشور رقم میخورد بر ایران تاثیر میگذارد. یک جنبه مساله تاریخ و فرهنگ و دین مشترک است اما یک جنبه دیگر تاثیرگذاری متقابل دو کشور بر یکدیگر است. بنابراین آنچه که امروز ایران انجام میدهد در راستای ایجاد ثبات در افغانستان است. این کشور وارد دوران سختی شده و زمستان سختی را در حال پشتسر گذاشتن است و مسلما ایران با حسن نیت به دنبال این است تا به افغانستان کمک کند. در همین راستا علاوه بر دیدارهای سیاسی که در تهران انجام شد، یک هیات اقتصادی نیز به همراه طالبان وارد ایران شد و گفتوگوهای تجاری و اقتصادی بین ایران و هیات طالبان انجام شد. اتاقهای بازرگانی و مسئولان اقتصادی و صنعتی
دیدارهای خوبی داشتند تا راههای همکاری شناسایی و تعاملات دو کشور بیشتر شود تا در این میان کمکی نیز به مردم افغانستان شود. در عرصه سیاسی، ایران اعتقاد دارد که افغانستان یک کشور قومیتی و چند فرهنگی است و باید به همین علت در آن کشور حکومتی بر سر کار آید که کلیه قومیتها در آن نقش داشته باشند. این مسیر مشخصا کمک خواهد کرد تا حکومت در افغانستان ثبات بیشتری داشته باشد. امروز به این علت افغانستان وضعیت آرامی ندارد که صرفا طالبان بر این کشور حاکم است. با این وجود حتی طالبان نماینده تمام پشتونها نیست و صرفا یک گروه خاص هستند که بر افغانستان حاکم شدهاند. این یک روش اشتباه است و باید اصلاح شود. این امر یک تهدید برای صلح و ثبات افغانستان است و مشخصا اگر این رویه ادامه پیدا کند باز هم مداخله خارجی در افغانستان رقم میخورد. قطعا ایران نگران این عرصه است و با هرگونه مداخله خارجی در افغانستان مخالف است و به همین علت تلاش میکند تا با گفتوگوهای سیاسی این عرصه را مدیریت کند و بوسیله خود افغانستانیها ثبات و صلح را بر این کشور حاکم کند. در این مسیر نیاز است تا ذهنیت طالبان تغییر کند. طالبان تا به امروز یک گروه مسلح
بوده که صرفا تجربه جنگ داخلی را داشته است و از مسائل سیاسی و نحوه کشورداری اطلاعات زیادی ندارند. امروز ایران در تلاش است تا ذهنیت طالبان را تغییر دهد و برای آنها این مساله را نهادینه کند که اداره کشور افغانستان باید با حضور سایر اقوام باشد. طالبان باید الزامات تشکیل دولت را بفهمد و بداند حتی مسئولیت زندگی مخالفین این گروه در افغانستان نیز برعهده آنهاست. در همین راستا و برای اینکه ذهنیت طالبان تغییر کند و سیاست نرمتری در پیش گیرد با چهرههای سیاسی متفاوتی در ایران دیدار و گفتوگو کردند. از جمله این چهرهها دکتر ولایتی، وزیر کشور و وزیرخارجه ایران بودند. که البته دیدارها دیگری نیز در همین زمینه انجام شد. از سوی دیگر گروههای مقاومت و مخالفین طالبان نیز در تهران حاضر شدند و رایزنیها در تهران در دستور کار قرار گرفت. تاکید ایران بر این بود که فقط باید از مسیر سیاسی مشکلات را حل کرد زیرا تشدید جنگ سبب میشود تا مردم، افغانستان و کشورهای منطقه بیشترین ضرر را متحمل شوند. از سوی دیگر شرط ثبات در افغانستان تفاهم است و شاید رسیدن به تفاهم در افغانستان امری زمان بر باشد. یکی از معضلات در این عرصه چنددستگی در میان
طالبان است زیرا از گروههای مختلفی تشکیل شده است. ممکن است شخص متقی در تهران قانع شود و با گروههای مقاومت به تفاهم برسد اما در میان طالبان نظر متقی به رسمیت شناخته نشود. این نیز یک چالش مهم است و تفاهم در افغانستان را سخت میکند. باید بر سر نحوه حکومتداری در افغانستان یک مصالحه شکل گیرد. هنوز در خصوص قانون اساسی و حتی پرچم کشور افغانستان تصمیم گیری نشده و ابهامات زیادی در عرصه سیاسی این کشور وجود دارد. به همین علت امروز باید در ابتدا یک تفاهم شکل گیرد و پس از آن در خصوص آینده افغانستان تصمیم گیری شود. زمانی این امر محقق میشود که تمامی گروهها بر سر این موضوعات به تفاهم برسند و با یکدیگر تصمیم گیری کنند.
ایران نگرانی در خصوص دخالت خارجی در افغانستان را صرفا نسبت به غرب دارد؟ اگر چین وارد افغانستان شود باز هم ایران مخالفت خواهد کرد؟
بیشتر منظور از دخالت کشورهای خارجی جنبه نظامی دارد. باید توجه داشت که افغانستان بهواسطه منابع طبیعی که دارد میتواند محل همکاری کشورهای مختلف در حوزه اقتصادی باشد و قطعا هیچ یک از همسایگان در این همواری بینصیب نخواهند ماند. مردم افغانستان قطعا زیر بار نفود بیگانگان نمیروند و اجازه نمیدهند برای مثال چین در این کشور پایگاه نظامی تاسیس کند. تاریخ این امر را به وضوح نشان داده است. پس از تشکیل کشور مستقل افغانستان ما شاهد بودیم که بریتانیا در این کشور نتوانست باقی بماند و مجبور شد تا به اشغالگری خود پایان دهد. پس از آن شوروی نیز در افغانستان ناکام بود و مجبور به ترک این کشور شد. امروز نیز آمریکا نتوانست اوضاع را در افغانستان مدیریت کند و مجبور به ترک این کشور شد. مشخصا امروز نه چین و نه پاکستان و نه ترکیه، هیچ یک نمیتوانند نفوذ نظامی در افغانستان داشته باشند و عدم امکان چنین مقولهای ریشه در روحیه مردم افغانستان دارد که تمایل به دخالت خارجی ندارند. مردم افغانستان زیر بار زور نخواهند رفت و این یک خصیصهای است که طی دهههای اخیر در مردم افغانستان بهوجود آمده است. از سوی دیگر باید توجه داشت که کشور
افغانستان از نظر زیرساخت و امنیت به قدری عقب مانده است که حضور نیروهای هر کشور دیگری در آن یک ریسک بزرگ و پرهزینه است. امروز ما شاهد هستیم که حتی قسمتهایی از پایتخت این کشور برق ندارد. عدم توسعهای که در غالب مناطق افغانستان وجود دارد و زیرساختهای اولیه و امکانات اولیه در این کشور یافت نمیشود. با چنین شرایطی قطعا هیچ کشوری به فکر ورود به افغانستان نخواهد بود زیرا متحمل هزینههای فراوان میشود. افغانستان در خصوص امکانات کشوری بدوی است و هیچ زمینه مساعدی برای توسعه در این کشور وجود ندارد. به نظر من هر کشوری که وارد افغانستان شود یک خدمت به افغانستان کرده است زیرا حداقلهایی از توسعه در این کشور بهوجود میآید. باید توجه داشت که این یک فرصت برای ایران است و ایران میتواند یک همکاری مشترک صنعتی و اقتصادی با چین در افغانستان داشته باشد. به هر حال یکی همسایه شرقی و دیگر همسایه غربی افغانستان است و میتوانند هم در توسعه این کشور نقش داشته باشند و هم خود منتفع شوند. با توجه به اینکه ایران دسترسی آسانتری به افغانستان دارد میتواند نیروی انسانی و امکانات به این کشور انتقال دهد و چین نیز با سرمایهگذاری خود در
این عرصه نقشآفرینی کند. امروز صنایع سنگین ایران نیز با توجه به پتانسیلی که دارند علاقه مند به حضور در افغانستان هستند. مرز مشترک ایران و افغانستان امروز یک ظرفیت بزرگ است و باید از آن به بهترین شکل ممکن استفاده کرد تا موجبات توسعه تجاری برای همگان فراهم شود و میتوان پشتیبانی لجستیک را در این حوزه به خوبی انجام داد.
روز گذشته درگیریها در ولایت فاریاب در افغانستان تشدید و این ولایت از کنترل طالبان خارج شد، این اتفاق را چگونه ارزیابی میکنید و چه پیامدهایی در پی دارد؟
در فاریاب ازبکها بر منطقه مسلط شدهاند و کنترل آن از دست طالبان خارج شده است. مردم در آن منطقه به این نتیجه رسیدهاند که در اداره ولایت نقشی ندارند و خواستار مشارکت سیاسی هستند. در منطقهای که اکثرا ازبک هستند زمانی که مشاهده میکنند به آنها اهمیت داده نمیشود، اعتراض کرده و بر شهر مسلط شدند. لزوما این به معنای آن نیست که این افراد همگی جزو نیروهای ژنرال دوستم هستند اما این پیام را منتقل میکند که نمیخواهند زیر بار زور طالبان قرار گیرند و این یک حرف واحد در فاریاب است. امروز فقط پشتونها مناصب سیاسی فاریاب را برعهده داشتند و این عامل سبب شد تا درگیری در فاریاب تشدید شود. اگر طالبان رویه خود را تغییر ندهد این اتفاق میتواند در سایر ولایتهای افغانستان تکرار شود و بار دیگر این کشور شاهد یک درگیری سراسری شود. از سوی دیگر این اتفاق نشان میدهد که مسائل قومیتی در افغانستان از اهمیت زیادی برخوردار است به شکلی که بر مسائل سیاسی غلبه کرده و امروز همه ازبکها علیه طالبان در فاریاب قیام کردهاند. در واقع تحولات زیرپوستی جامعه افغانستان در سالهای اخیر همواره جنبه قومیتی داشته و این امر امروز نیز تداوم دارد و
گریبان طالبان را خواهد گرفت. وضعیت افغانستان در روزهای آینده تغییر نخواهد کرد. در آینده نزدیک و با توجه به تسلط طالبان بر غالب قسمتهای افغانستان، این کشور ارتباط بینالمللی زیادی نخواهد داشت و صرفا شاید با چند کشور در آسیا ارتباط داشته باشد. افغانستان در کوتاه مدت به صورت قومی و قبیلهای اداره خواهد شد و بعید به نظر میرسد که سازمان خاصی بر این کشور حاکم شود و یا امور سامان گیرد. طالبان و کسانی که امروز بر افغانستان مسلط شدهاند، توان مدیریت کشور را ندارند و عملا نمیتوانند اقدامی در راستای پیشبرد افغانستان انجام دهند. آنها حتی در عرصه بینالمللی نیز با ضعف مواجه هستند و بعید به نظر میرسد که راهکاری منطقهای و یا جهانی برای برون رفت از وضعیت کنونی پیدا کنند زیرا عملا جهان آنها را به رسمیت نشناخته است. افغانستان وضعیت کنونی را تا چندین سال تجربه میکند و نمیتوان انتظاری غیر از این داشت تا اینکه در اثر مرور زمان، تحولاتی از درون افغانستان آغاز شود. نمیتوان متصور بود که با اقدامات خارجی، افغانستان دست آورد خاصی داشته باشد. افغانستان همواره یک کشور حائل بوده است.
با این وجود آیا ایران ممکن است باز هم در مناطق مرزی با طالبان به مشکل بر بخورد؟
اتفاقی که چند هفته پیش در مرز ایران و افغانستان رخ داد یک اتفاقی بود که بر اثر سوءتفاهم رخ داد زیرا نیروهای مرزی طالبان تازه وارد بوده و به خطوط مرزی آشنا نبودند. طالبان پس از یک درگیری جزئی متوجه میشود که خط مرزی را با دیوار امنیتی ایران اشتباه گرفته است و سوءتفاهم برطرف میشود. ایران اساسا نگران تمامی مرزهای خود است و در این مساله شکی نیست. به همین علت ایران همواره سعی میکند با تمام گروههای افغانستانی در ارتباط باشد تا مرزهای خود را مصون نگه دارد. امروز دیگر مشکلی در منطقه مرزی رودخانه هیرمند وجود ندارد که موجب نگرانی باشد و میتوان با گروههای مختلف افغانستان در تعامل بود تا در آینده نیز چنین اتفاقی رخ ندهد.
ارسال نظر