چرا عراق از ایران دور شد؟
یدا... کریمی پور استاد دانشگاه
پس از ماهها تنش سیاسی در عراق بالاخره پس از کشاکش و منازعه چند ساعته منجر به تعطیلی موقت، پنجمین پارلمان عراق پس از فروپاشی رژیم بعث، محمد حلبوسی را با 200 رای موافق، به عنوان رئیس خود برگزید. پس از این به احتمال زیاد پست رئیسجمهوری و پست کلیدی نخست وزیری کشور نیز از ائتلاف ملیگرای شیعی صدر که برنده انتخابات بودند، بر خواهد خاست. باید توجه داشت که در آخرین انتخابات پارلمانی عراق، ائتلاف الفتح وابسته به حشدالشعبی که مورد پشتیبانی ایران است، تنها ۱۷ کرسی به دست آورد. در حالی که در دوره پیش، این گروه ۴۸ کرسی را در اختیار داشت و در دورههای پیشتر نیز اکثریت کرسیهای پارلمان عراق را به خود اختصاص داده بود. بنابراین اکنون روشن است که حکومت عراق تا 4 سال دیگر پیرو جریان ملیگرای عربی- شیعی صدر خواهد بود. نزدیکی به آمریکا و ناتو، تنشزدایی با اتحادیه عرب و شورای همکاری و شاید حتی زمینهسازی برای ورود به پیمان ابراهیم، در صدر برنامههای ائتلاف صدر است. ولی چرا جریان شیعی وابسته به ایران با وجود داشتن دست بالا در دو دهه اخیر، به ویژه پس از شکست دادن داعش، سال به سال و دوره به دوره، با کاهش وجهه سیاسی خویش، ناگزیر به عقبنشینی شده است؟ چرا امروزه نفوذ این جریان بین آحاد ملت عراق، از دیدگاه ساختاری و پارلمانی کوچک شده و رو به حاشیه کشیده شدن است؟ طی سال 1379 که هنوز صدام حسین در عراق در راس قدرت بود و نقار و شکاف و منازعه بین ایران- عراق به پایان نرسیده بود، پیش بینی میشد که به زودی مناقشه بین دو ملت پایان یافته و دو ملت متحدانی استراتژیک خواهند شد. البته این گمانه زنی مورد تمسخر برخی در آن برهه زمانی قرار گرفت اما 4 سال پیش نیز پیشبینی شد که بهار مناسبات ایران- عراق، به عنوان دو متحد سرشتی رو به پایان است و شرایط نسبت به آن چه در آن روزها حکمفرما بود، تغییر میکند. چرا ایران نتوانسته و نخواهد توانست عراق را به عنوان متحد حفظ کند؟ شاید یکی از دلایل آن این باشد که ایران فاقد ظرفیتهای اقتصادی- سیاسی مناسب برای پر کردن خلا کشورها و ملتهای دوست و همراه است. این ضعف اساس از دست دادن محتوم رفقا و متحدان همراه است. بر این پایه چنانچه ایران نتواند به ظرفیتهای مناسب اقتصادی، سیاسی، فرهنگی دست یابد و نتواند الگویی برتر برای شرکایش باشد، سوریه، لبنان و حتی یمن را نیز از دست خواهد داد. مشخصا ملتهای منطقه خواهان زندگی بهتر، رفاه بیشتر، محیط زیست مناسبتر و دموکراسی نظام یافتهتر هستند. هر کشوری بتواند در این زمینهها به الگو تبدیل شود، شانس نفوذ بیشتری خواهد داشت. زیرا مردم این کشور مشاهده میکنند که ظرفیتها و منابع طبیعی به مراتب بیشتری از سایر کشورهای جهان دارند اما زندگی مناسبی نسبت به آنها ندارند و مشخصا تمایل ندارند تا چنین روندی تداوم یابد.
ارسال نظر