| کد مطلب: ۱۰۲۶۸۴۶
لینک کوتاه کپی شد

بپذيريد آينده اقتصاد به «روند مذاكرات» بستگي دارد

آرمان ملی- احسان انصاری: با آغاز مذاکرات هسته‌ای امیدواری‌ها نسبت به کاهش التهاب بازار و درنتیجه بهبود وضعیت اقتصادی مردم افزایش پیداکرده است. بااین‌وجود آنچه باعث نگرانی نسبت به روند مذاکرات شده پیش‌شرط‌هایی که طرفین برای هم گذاشته‌اند. ازیک‌طرف ایران عنوان می‌کند آمریکا باید همه تحریم‌ها را یکجا بردارد و از سوی دیگر آمریکا خواستار کاهش سطح غنی‌سازی ایران است.آنچه دراین‌بین حائز اهمیت است وضعیت اقتصادی کشور است که به چه میزان تحت تأثیر روند مذاکرات قرار خواهد داشت. از سوی دیگر دولت آقای رئیسی وعده‌های اقتصادی زیادی به مردم داده که درحالی‌که بیش از سه ماه از عمر دولت می‌گذرد همچنان نشانه‌هایی از تحقق این وعده‌ها مشاهده نمی‌شود.«آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوعات با دکتر آلبرت بغزیان استاد اقتصاد دانشگاه تهران گفت‌وگو کرده است. در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

تغییر در وضعیت اقتصادی مردم مهم‌ترین شعار انتخاباتی آقای رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری بود.آیا در مدتی که از عمر دولت سیزدهم گذشته تغییری در وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم صورت گرفته است؟
هنگامی‌که فردی در رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری عنوان می‌کند اگر در انتخابات پیروز شد تورم و بیکاری را کاهش می‌دهد به معنای این است که ما حداقل باید چهار سال منتظر باشیم تا وعده‌های وی محقق شود.وعده‌های انتخاباتی در همه کشورهای دنیا وجود دارد اما در کشور ما این وعده‌ها بیشتر است و انتظارها از رئیس‌جمهور و مدیران جدید بیشتر است.بااین‌وجود اگر وضعیت امروز اقتصادی و معیشتی مردم را بازمانی که آقای رئیسی در انتخابات پیروز شدند مقایسه کنیم وضعیت سه ماه قبل بهتر از امروز بود.در شرایط کنونی قیمت لبنیات،قیمت خودرو،نرخ ارز و قیمت مسکن نسبت به سه ماه قبل بیشتر شده است.یعنی وضعیت دو سال قبل نیز بهتر از امروز بود.سؤال این است که چه اتفاقی رخ‌داده که هم دولت گذشته نتوانست مدیریت خوبی بر وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم داشته باشد و هم اینکه دولت جدید با همه دلسوزی‌هایی که از خود نشان می‌دهد در تغییر وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم موفق نبوده است؟دولت سیزدهم در حال تلاش برای تغییر وضعیت کنونی است اما آنچه حائز اهمیت است این است که درنهایت عملکرد دولت چه نمره‌ای خواهد گرفت.به نظر می‌رسد هنوز خبری از بهبود وضعیت نیست و بلکه باید منتظر ماند.هنگامی‌که وزیر اقتصاد طرح کاهش نرخ تورم را ارائه می‌کند به معنای این است که ما باید صبر کنیم و نتیجه این طرح را به‌تدریج مشاهده کنیم. اگر قرار بود یک‌روزه تغییر ایجاد شود نیاز به طرح وجود نداشت. هرچند من معتقدم تغییر در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر است. بااین‌وجود نیاز به اراده و کنار گذاشتن تعارف با برخی فعالان و رویکردهای اقتصادی است.هنوز نمی‌توان درباره عملکرد اقتصادی دولت قضاوت کرد. اگر برخی عنوان می‌کنند تغییرات مثبتی صورت گرفته اما واقعیت این است که هنوز مردم صبح که از خواب بیدار می‌شوند نگران این موضوع هستند که امروز قیمت چه کالایی افزایش پیداکرده است و سفره آنها مانند دیروز خواهد بود یا خیر. فعلاً ما درباره وعده‌ها صحبت می‌کنیم. البته تلاش‌هایی در حال انجام شدن است. به‌عنوان‌مثال در موضوع برجام قدم‌هایی برداشته‌شده هرچند دلار از نرخ29 هزار تومان عبور کرده است. قیمت خودرو نیز افزایش چشمگیری پیداکرده است. امروز مردم برای خرید یک خودرو صفرکیلومتر و یا یک خودرو کارکرده مناسب با چالش‌های جدی مواجه شده‌اند و خرید یک خودرو خوب برای مردم به یک رؤیا تبدیل‌شده است. خرید مسکن نیز برای مردم به یک رؤیا تبدیل‌شده و تنها اجاره کردن آن می‌تواند یک پیروزی به شمار برود.وضعیت لوازم‌خانگی و وسائل ازدواج جوانان نیز به همین صورت است و هنوز امید به کاهش قیمت‌ها در بین مردم به‌وجود نیامده است.
در ماه‌های گذشته رویکرد دولت درزمینه های مختلف اقتصادی تا حدود زیادی مشخص‌شده است. در یک نگاه آسیب شناسانه چه نقاط قوت و ضعفی در برنامه‌های اقتصادی دولت سیزدهم مشاهده می‌کنید؟
در اینکه دولت نسبت به وضعیت اقتصادی کشور آگاهی دارد شکی وجود ندارد.دولت سیزدهم از محدود دولت‌هایی بوده که نیاز نبوده 100 روز بگذرد تا تازه متوجه شود چه میراثی از دولت قبل تحویل گرفته است.دولت از روزی که کار خود را آغاز کرده به‌خوبی می‌دانسته که شرایط اقتصادی به چه صورت بوده است. در چنین شرایطی آنچه حائز اهمیت است راه‌حل‌هاست.واقعیت این است که راه‌حل‌ها نیز مشخص است. دولت باید برای تورم، کسری بودجه، نقدینگی سرگردان و نرخ ارز برنامه داشته باشد.ابزارهایی که در این زمینه‌ها مورد استفاده قرارگرفته منطقی بوده است اما نتایجی به همراه نداشته است. اگر دولت عنوان می‌کند قصد دارد کسری بودجه سال1401 را جبران کند سؤال این است که چگونه می‌تواند کسری بودجه امسال را رفع کند.چرا کسری بودجه ایجادشده است؟ به‌دلیل کاهش درآمدهای نفتی است و یا به دلیل افزایش هزینه‌های دولت است؟ این موضوعاتی است که در فضای رسانه‌ای پیرامون دولت وجود دارد اما هنوز راه‌حلی برای آن ارائه نشده است. رویکردها نیز کوتاه‌مدت نیست و بلکه میان‌مدت است. سؤال این است که در این مدت چه‌کار باید کرد هنگامی‌که قیمت تخم‌مرغ،برنج و روغن و دیگر اقلام اساسی مردم بی‌ثبات و ناآرام است.هنگامی‌که ما از گشایش‌های احتمالی در شش ماه آینده می‌کنیم چه کمکی به کسی است که امروز به نوشدارو نیاز دارد و نه آن زمان.برنامه‌های دولت منطقی است و افرادی که برای اجرای برنامه‌ها انتخاب‌شده‌اند نیز دلسوز هستند.بااین‌وجود مردم انتظار بیشتری نسبت به دولت آقای رئیسی دارند تا دولت هم در سفره آنها تغییر ایجاد کند و هم اینکه آنها را به آینده امیدوارتر کند.وضعیت امروز دولت مانند دانشجویی است که هنوز به میان‌ترم و پایان‌ترم نرسیده و فعلأ در حال آموزش و درس خواندن است. به همین دلیل نیز نمی‌توان درباره عملکرد آن قضاوت کرد.
برخی از کارشناسان عنوان می‌کنند دولت آقای رئیسی علی‌رغم برنامه‌هایی که اعلام کرده و افرادی که در گروه اقتصادی انتخاب کرده فاقد استراتژی و برنامه مدون اقتصادی است. آیا درواقع چنین است؟
واقعیت این است که با توجه به شرایط کشور نمی‌توان انتظار اقدامات ابتکاری و معجزه از دولت برای حل مشکلات باشیم.موضوع اصلی در این زمینه اراده است. این سخن به این معناست که اگر اراده وجود داشته باشد دولت می‌تواند به سراغ فرار مالیاتی برود از معافیت‌های بیجا جلوگیری کند. اگر اراده وجود داشته باشد دولت به سراغ شرکت‌هایی می‌رود که در بودجه دولت را می‌دوشند یا به سراغ بانک‌هایی می‌رود که بدهکاران بزرگ دارند اما هیچ‌گاه دنبال بدهکاران بزرگ بانکی خود نیستند.اگر اراده‌ای وجود داشته باشد باید به دنبال واردکنندگانی برود که با ارز4200 کالا وارد کرده‌اند اما با ارز30 هزار تومان در بازار به فروش می‌رسانند.این اقداماتی است که می‌توان در کوتاه‌مدت و در عرض یک یا دو هفته نیز به آن رسیدگی کرد و اصلأ به بلندمدت نمی‌رسد.اگر اراده وجود نداشته باشد شرایط مانند دولت قبلی می‌شود. در هشت سال گذشته همواره عنوان شد که دولت قصد دارد بنگاه‌داری بانک‌ها را کاهش بدهد تا بانک‌ها منابع مازاد را بفروشند.بانک‌ها نیز منابع خود را به قسمت املاک منتقل کرده‌اند. رسیدگی به این امور نیاز به برنامه ندارد و بلکه به اراده نیاز دارد.واقعیت این است که اراده در این دولت وجود دارد اما هنوز ما خبری در این دولت که فلان بدهکار بزرگ بانکی دستگیرشده و پول‌های آن نیز برگشته مشاهده نکرده‌ایم. امروز مردم با این سؤال مواجه هستند که اگر سلطان‌های دلار،سکه و... را پیدا می‌کنیم و مجازات می‌کنیم پس چرا قیمت کالاهای مورد نیاز مردم کاهش پیدا نمی‌کند.این موضوع نشان می‌دهد که هنوز اراده کافی در این زمینه وجود ندارد.
در دهه‌های گذشته اقتصاد کشور تحت تأثیر رویکرد ایران درزمینه سیاست خارجی و به‌خصوص پرونده هسته‌ای قرار داشته است.با توجه به‌پیش شرط‌هایی که دولت آقای رئیسی برای طرف مقابل گذاشته و همچنین رویکردی که آمریکا در پیش‌گرفته آیا می‌توان به آینده مذاکرات و تأثیر مثبت آن روی فضای اقتصادی ایران خوش‌بین بود؟
تأثیر یک خبر خوش و صحیح ازروند مذاکرات که مبتنی بر رویکرد برد- برد باشد بر اقتصادی کشور زیاد خواهد بود.در چنین شرایطی اگر قصد داشته باشیم تأثیر این اخبار روی سفره‌های مردم مشاهده شود باید با یک رویکرد منسجم و برنامه‌ریزی‌شده وارد مذاکرات شویم. در شرایط کنونی مذاکرات در وضعیت شل کن و سفت کن قرارگرفته و مانند کسی شده که مرتب به وی می‌گویند قرار است فردا صبح اعدام شود اما در لحظه اعدام اجرای حکم را متوقف می‌کنند و دوباره وی را به سلول خود منتقل می‌کنند و به وی غذا می‌دهند و به زندگی امیدوار می‌کنند. به‌هرحال چنین کسی هنگامی‌که در پای چوبه دار قرار می‌گیرد قید همه‌چیز را می‌زند و همه‌چیز را تمام‌شده می‌داند.این وضعیت درباره مذاکرات نیز وجود دارد و بارها اعلام‌شده که مذاکرات به نتیجه رسیده و یا شکست‌خورده و دوباره مواضع طرفین تغییر کرده و رویکرد جدیدی آر پیش‌گرفته شده است.واقعیت این است که به‌اندازه‌ای اخبار غیر شفاف درباره مذاکرات مطرح می‌شود که اگر هیچ صحبتی در این زمینه صورت نگیرد بهتر است.چه اتفاقی رخ داد که دلار به‌یک‌باره به کانال29هزارتومان رسید. آیا غیرازاین بود که عنوان شد مذاکرات به بن‌بست رسیده است. در چنین شرایطی بانک مرکزی نیز که تا دیروز دلار را26700 می‌فروخته به‌یک‌باره قیمت دلار را27700 کرده است.در روزهای آینده مذاکرات دوباره از سر گرفته می‌شود و این قابل پیش‌بینی است که قیمت دلار دوباره روند کاهشی پیدا کند و از کانال29 هزار تومان به کانال28 هزار تومان و یا کمتر کاهش پیدا کند.اگر کسی فکر کند روند مذاکرات بر اقتصاد کشور تأثیر ندارد اشتباه است. وضعیت مذاکرات قطعأ در وضعیت اقتصاد کشور تأثیرگذار است. زمانی که آمریکا از برجام خارج شد قیمت ارز در ایران10 هزار تومان بود. با این ‌وجود به‌مرورزمان قیمت ارز افزایش پیدا کرد و متعاقب آن قیمت کالاهای اساسی نیز افزایش پیدا کرد.آیا اگر برجام ادامه پیدا می‌کرد این اتفاقات در اقتصاد ایران رخ می‌داد؟ بدون تردید چنین اتفاقی رخ نمی‌داند و کار به‌جایی نمی‌رسید که برنج ایرانی در داخل کشور به قیمت60 هزار تومان برسد.برخی نیز از چنین شرایطی سوءاستفاده می‌کنند و با احتکار و اختلاس شرایط را سخت‌تر می‌کنند. این افراد را باید کاسبان تحریم‌ها و فرصت‌طلب نامید که به‌دنبال سوءاستفاده از وضعیت موجود هستند. تحریم‌های آمریکا اثر خود را روی اقتصاد ایران گذاشته و اگر مذاکرات به نتیجه نرسد وضعیت بدتر نیز می‌شود. هرچه امیدواری کمتری نسبت به مذاکرات وجود داشته باشد به همان اندازه بازارهای داخلی تحت تأثیر قرار می‌گیرد و به هم می‌ریزد.
در حالت خوش‌بینانه اگر مذاکرات به نتیجه برسد چه پیامدهایی برای اقتصاد کشور به همراه خواهد داشت و در حالت بدبینانه اگر مذاکرات شکست بخورد چه چالش‌هایی در انتظار اقتصاد ایران خواهد بود؟
نباید به این موضوع به‌صورت «صفر و یک» نگاه کرد.قرار نیست مذاکرات تا ابد ادامه پیدا کند و درنهایت باید به نتیجه برسد. اگر برخی عنوان می‌کنند موضوع رابطه با آمریکا وجود دارد در چنین شرایط باید عنوان کرد این موضوع سیاسی است و قرار هم نیست در آینده تغییری در وضعیت رابطه ایران و آمریکا رخ بدهد. با این‌وجود شرایط مذاکرات با رابطه ایران و آمریکا متفاوت است و باید نگاه متفاوتی به آن داشت.آمریکا جزئی از برجام است و بقیه کشورها ازجمله کشورهای اروپایی نیز در برجام حضور دارند.ما با کشورهای اروپایی رابطه تجاری داریم و این روابط سابقه زیادی دارد.البته که کشورهای اروپایی در مذاکرات از مواضع آمریکا حمایت می‌کنند. با این‌ وجود رسیدن به توافق محال نیست. ممکن است توافق یک سال و یا شاید چند سال دیگر رخ بدهد.همین‌که مذاکرات دوباره قرار است آغاز شود امیدواری ایجاد می‌کند و التهابات را از بازار کاهش می‌دهد.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار