| کد مطلب: ۱۰۲۶۷۰۰
لینک کوتاه کپی شد

سرقت‌های خرد ناشی از نیاز و معیشت روزانه است

سیدحسن موسوی چلک رئیس سازمان انجمن مددکاران اجتماعی ایران

چند هفته پیش در ساختمان محل سکونت ما پیامی مبنی بر اینکه دریچه فاضلاب به سرقت رفته، خبررسانی شد. گذشت تا این روزها که این خبر جدی‌تر شد و آمارهایی در رسانه ها به نقل از شرکت آبفای تهران اعلام شد وحاکی از آن است که تقریبا 2هزار و 100 سرقت طی شش ماهه اول امسال در این زمینه صورت گرفته درحالی که سال گذشته کلا دوهزار و 800 سرقت دریچه فاضلاب را شاهد بوده‌ایم. سرقت‌هایی که فقط 450 مورد آن یک میلیارد تومان هزینه روی دست شرکت آبفای می‌گذارد. موضوعی که از چند زاویه قابل تحلیل است. نخست اینکه وقتی فقر افزایش پیدا می‌کند، تبعات دارد. سرقت و سرقت‌های خرد بخشی از تبعات فقر است و در کنار سرقت، تکدی‌گری و موضات دیگر هم اتفاق می‌افتد. در منطقه‌ای از تهران که پروژه ای اجرا می‌شد، حضور پیدا کرده و مسئولیت آن پروژه را برعهده داشتم. با خانمی که متکدی بود، صحبت و علت را جویا شدم. در پاسخ گفت که از تن فروشی که بهتر است! و من هیچ پاسخی برایش نداشتم. این درحالی است که فقر عامل است و جامعه‌ای که در آن فقر رو به فزونی می رود، طبیعتا عوارض دارد و هیچ‌کسی هم نمی‌تواند منکرش شود. این روزها هم که فقر موضوعی جدی و اساسی است به‌گونه‌ای که هیچ‌کس دیگر منکر این شرایط نمی‌شود. بالاترین مقامات کشور، نمایندگان، صاحبنظران ورسانه‌ها نیز درباره فقر صحبت می‌کنند و طبیعتا شرایطی که امروز با آن مواجه هستیم، محصول ضعف مدیریت اقتصادی و سیاستگذاری های درست در این حوزه است. بخشی هم به تحریم‌های ظالمانه برمی‌گردد و بخشی هم به مدیرانی که این کاره نبودند و همین‌طور به نداشتن برنامه برای خروج از این شرایط نیز مربوط می‌شود. جامعه ای که فقر در آن گسترش پیدا می‌کند با توجه به تاکید دین اسلام که فقر همسایه کفر است، طبیعت ظهور و بروز پدیده‌هایی مثل سرقت، تن فروشی، ارتکاب جرائم و غیره در آن اجتناب ناپذیر می‌شود. یعنی آنها عواملی هستند که زمینه گسترش فقر را در جامعه فراهم می کنند. وقتی نتوانیم نظام چندلایه تامین اجتماعی که در اسناد مختلف به آن اشاره شد را اجرا کنیم تا افراد نیازمند و فقیر به موقع شناسایی و حمایت شوند و براساس وسع شان نوع و میزان و چگونگی حمایت تعریف شود، هیچ‌گاه نخواهیم توانست یک مدیریت هوشمندی را برای شناسایی و حمایت به موقع داشته باشیم. آمارهایی که چند وقت اخیر در حوزه فقر بیرون آمد، گویای همین موضوع است که در چند سال اخیر شدت بیشتری پیدا کرده. رشد جمعیت فقیر بیشتر شد و خط فقر بالاتر رفت و افراد زیر خط فقر بیشتر شدند. حتی برخی از این موضوع صحبت می‌کنند که بسیاری از طبقات متوسط هم دارند به سمت طبقات پائین گرایش پیدا می‌کنند. اینها نشانه خوبی برای یک کشور با این همه منابع، ذخایر و موقعیت ژئوپلوتیکی نیست. لذا وقتی حال اقتصاد و اجتماع خوب نباشد، حال مردم هم خوب نخواهد بود. نیم نگاهی هم به برخی از گزارش‌ها و گفت‌وگو‌ها داشته باشیم. اعداد و ارقامی که مسئولان سازمان های حمایتی اعلام می‌کنند، خودش گویای این است که سازمان‌های حمایتی یه دلیل محدویت منابع به احتمال خیلی زیاد، نتوانستند همه فقرا را شناسایی کنند یا تحت پوشش حداقلی خودشان دربیاورند. گرچه این را هم باید بپذیریم که وقتی افراد را تحت پوشش می‌بریم، میزان حمایت و نوع حمایت حتی با نیازهای حداقلی فاصله دارد. اکنون به یک خانواده یک نفره بین 300 تا 350 هزار تومان و به یک خانواده پنج نفره و بیشتر هم یک میلیون تا یک میلیون و صدهزار تومان پرداخت می شود. سوال این است که واقعا چه کسی الان در تهران می تواند با این مبلغ و پنج سرغائله یا بیشتر زندگی کند. بسیاری از این افراد فاقد مسکن و شغل هستند و هیچ درآمد دیگری هم ندارند. بعضا از مهارتی هم برخوردار نبوده لذا همه فرصت‌های کسب و کارشان هم به نوعی از دست رفته است. قبول کنیم که حتی این نوع میزان حمایتی هم که انجام می‌دهیم، بیشتر در حد بخور و نمیر است و نه حمایتی که عزت نفس مردم حفظ شود.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار