کپی برابر اصل!
امید کاجیان روزنامهنگار
روزی که سیدابراهیم رئیسی، رئیس جمهور شد گمانهزنیهای متعددی درباره آنچه در دولت رئیسی میگذشت مطرح شد. بسیاری میگفتند با توجه به نحوه انتخاب رئیسی دراین انتخابات این احتمال وجود دارد که شاید چیزی شبیه دولتهای فراجناحی با رویکرد آشتی ملی و سیاسی تشکیل شود تا اندکی شرایط خاص این دوران را مدیریت کند. عدهای هم البته این احتمال را مطرح می کردند که بناست فضا به سمت تندتر و امنیتی شدن پیش رود. دراین میان گروهی هم رئیسی را شبیه به احمدینژادی دیگر توصیف کردند که در آغاز مورد حمایت همه جانبه جریان اصولگرایی و رسانه ملی خواهد بود و اما ادامه این مسیر مشخص نیست. در طی این چند ماهه البته به نظر میاید که روند سیاسی طی شده توسط رئیس جمهور را باید به چند بخش تقسیم بندی کرد. بخش اول بعد از رئیس جمهور شدن او و تماسهایی بود که بعضا از دفترش با برخی چهرههای سیاسی گرفته می شد چهرههای اصلاحطلب و یا افرادی که سابقه زندانی شدن را داشتهاند. این موضوع؛ همان فرضیه دولت آشتی ملی را تداعی میکرد، این که او میخواهد نظر مخالفان مدنی را به خود جلب کند. اما پس از این مشخص نشد، دقیقا چه اتفاقی جز بازتاب پر طمطراق در رسانهها افتاد. این روند همچنان با دیدارهایی مانند گفتوگو با نامزدهای به اصطلاح رقیب رئیسی ادامه داشت. در نهایت اما آن چه که در نتیجه کار ، بر آمد تداوم همان روال و گرایش تمام اصولگرایی بود . این گرایش در ادامه شکل و شمایلهای معنا داری به خود گرفت. یکی از دلایل این موضوع نوع انتصابات رئیسی بود. در انتصابهای کابینه رئیسی نه تنها اثری از چهرهای اصلاحطلب نیست و عمده کسانی که او انتخاب کرده یا در آستان قدس یا در قوه قضائیه یا دانشگاه امام صادق و همگام با او بودند و یا از چهرههای نظامیاند بلکه در کنار این نحوه انتصابها، انتخاب کابینهای متشکل از مدیران و یا وزرای دولت احمدینژاد نیز به چشم میآید. بیش از 50 درصد کابینه. در ادامه انتخابهای دیگر مدیران ارشد کشوری نیز این خط به وضوح مشخص بود. حالا نوبت به وزرای آقای رئیسی رسیده بود تا مدیران دیگر احمدینژادی را به کار بگیرند، حضور نظامیها نیز به شدت مورد انتقاد گروهی از افراد و رسانههاست، گویی که جو به سمت متفاوتی از نوع مدیریت در استانها گرایش پیدا کرده است. اما رئیسی نه فقط در نوع انتصابات و ایجاد فضایی خاص، شبیه به آن دوران است بلکه در باقی موارد نیز احمدینژاد، دولتهای نهم و دهم را تداعی میکند، در نوع رفتارشناسی رئیسی میتوان این موضوع را به عینه مشاهده کرد. آنچه که در حضور رئیسی در مقابل دوربینها در جمع مردم نمایان است گویی تلاش برای تداعی رفتار رئیس دولتهای نهم و دهم در ارتباط با مردم و یا نمایشی از خاکی بودن و جنسی از خود ملت بودن است. رفتاری که البته از سوی مخالفان احمدینژاد به پوپولیسم مشهور بود و عدهای وی را بهواسطه همین کنشگریها عوامفریب مینامیدند. اگرچه از طرفی خود این کنشگریها جای احمدینژاد را در دل خیلی از مردم نیز باز کرد. اما اقدامات در برخی مواقع بحث نمایشی بودن رفتارها را پیش میکشد انتشار فیلمی که در داخل ماشین به راننده میگوید اگر بد رانندگی کند و مراقب مردم نباشد خودش میآید پشت فرمان مینشیند یکی از این رفتارهاست موضوعی که از سوی خود تیم رئیسی انتشار یافت. سفرهای استانی رئیس جمهور و البته برنامههایی که وعده داده میشود رفتاری دیگر از کنشها و رفتارهای رئیس دولتهای نهم و دهم است. اساسا این احمدینژاد بود که چیزی به نام سفرهای استانی را شکل داد. اما حالا عدهای به سفرهای رئیسی معترضند و میگویند این کار تنها بر وعدههای تحقق یافته میافزاید. نحوه سخنرانیها و گفتهها نیز بیشباهت به احمدینژاد آن دوران نیست زمانی که او حل خیلی از مشکلات کنونی را به آینده حواله میدهد و وعدههایی که برای حل مشکل گفته میشود، از مشکلات اقتصادی تا بی آبی تا بیکاری و دادن یک میلیون شغل و... وعده مسکن 4 میلیونی رئیسی بخش دیگری از همان نگاه و سیاستهای دست نیافتنی که تقلیدی از مسکن مهر احمدی نژاد بود. مسکن مهری که نتوانست آنچه که قرار بود مهیا کند اما لااقل برنامهای بهتر در پشت آن اقدامات و طرح وجود داشت و تا بخشی از آن به نتیجه رسید مسئلهای که اکنون در ارتباط با ساخت 4 میلیون مسکن نمیبینم. اما رفتار مشابه منطبق دیگر رئیسی درحوزه سیاستهای خارجه است او نیز دقیقا تکرار همان وقت کشیها و بعضا مذاکرات برای مذاکرات در زمینه برجام را در دولتهای نهم و دهم دنبال میکند. انتخاب علی باقری مذاکره کننده ارشد احمدینژاد در تیم فعلی به عنوان معاون سیاست خارجه بیانگر همین موضوع است. اینبار هم دولت رئیسی همان روش را طی می کند، اگر در زمان احمدینژاد مدتها چانه زنی درباره مکان مذاکرات هستهای شکل می گرفت و وقت صرف آن می شد در این دولت علاوه بر مکان مذاکره که برخی از تغییر آن از وین به نشست بروکسل میگفتند که البته چنین نشد، مدتها در مورد تاریخ مذاکره احیای برجام بحث و زمان صرف شد و در نهایت هشتم آذرماه برای این گفتوگوها تعیین. البته در این تاریخ نیزمشخص نیست این گفتوگوها از کدام نقطه قرار است آغاز شود؟ حتی مقامات گفته اند که مذاکرات ما هستهای نیست(!) و در مورد رفع تحریمهاست. اینها بیانگر همان شعارها و طولانی کردن گفتوگوها در دولتهای نهم و دهم، در دولت رئیسی است. با نگاهی به سیاستهای کنونی رئیسی چه در عرصه داخلی و چه خارجی به خوبی میتوان به این نکته پی برد که عملا رئیسی کپی از همان چیزی که در دوره سیاستهای احمدینژاد طی میشد اما از قرار ناپختهتر و مبهمتر.
ارسال نظر