ترکان جوان عثمانی، الگوی اردوغان
صلاح الدین خدیو تحلیلگر مسائل بینالملل
در سالهای گذشته سیاست خارجی ترکیه عمدتا دو درونمایه متفاوت داشته است: حمایت از جنبشها و احزاب اسلامی در خاورمیانه عربی و صدور اندیشه قوم گرایی ترکی به قفقاز و آسیای میانه و کشورهای دارای جمعیت ترک زبان. ناگفته پیداست که هر دو رویکرد در خدمت یک هدف واحد قرار دارند: تسهیل و تقویت ظرفیت های کنش گری سیاست خارجی ترکیه در منطقه و جهان از طریق جا انداختن انگاره رهبری جهان اسلام و جهان ترک زبان و از رهگذر آن افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی و عمق استراتژیک و مولفههای ژئوپولتیک آن. به لحاظ تاریخی این سیاست دو پهلو، به نوعی یادآور سیاست خارجی ترکان جوان در فاصله پایان عصر تنظیمات تا سالهای جنگ جهانی اول است. این تقارن البته مختص ترکیه نیست. تعادل قدرت در سطح بین المللی در غیاب تثبیت یک نظم پایدار و تکمیل گذار از نظم پیشین به نظمی تازه، شباهت فراوانی به دهه آغازین قرن گذشته دارد. در آن برهه، رهبری وقت عثمانی که دست ترکان جوان بود، ناتوان از حفظ استان های اروپایی امپراطوری در فکر حفظ و نگهداری مستعمرات خاورمیانه ای و جبران مافات از رهگذر توسعه طلبی در ایران و قفقاز و آسیای میانه بود. آنها در این مسیر به تناسب از دو گفتمان اتحاد اسلام و پان ترکیسم بهره میگرفتند تا در منازعه قدرت با دولتهای اروپایی، بتوانند گلیم مندرس امپراطوری عثمانی را از آب بیرون بکشند. طرفه اینجا بود که آلمان قیصری که متحد اصلی ترک ها در جنگ جهانی اول بود، از طریق دستگاه جاسوسی کارآمد و شبکه خبرچینان گستردهاش، وظیفه نشر جزوات و مکتوبات دال بر وجوب وحدت مسلمانان را بر عهده داشت. مساله اصلی این است که اقتصاد ترکیه برای ایفای نقشی جهانی و در سر داشتن سودای امپراتوری بسیار کوچک است و چند دهه دیگر رشد بر دوام و بدون انقطاع لازم است تا این کشور به عنوان مثال در طراز قدرتی مانند چین قرار بگیرد و تازه با تانی و ملاحظه، انباشت ثروت را به کالای قدرت تبدیل کند. مشابه این وضعیت در نیمه دوم قرن نوزده و سال های منتهی به فروپاشی امپراتوری هم وجود داشت. بقای امپراتوری در تمام آن سال ها که از فرط ضعف و استیصال، لقب«مرد بیمار اروپا» را یدک میکشید، مرهون نیاز قدرت های اروپایی نظیر انگلستان و فرانسه و در ادوار بعد آلمان تازه از راه رسیده، به توازن بخشی در برابر قدرت مهیب و فزاینده روسیه تزاری بود. آنها برای مهار توسعه طلبی روسیه در خاورمیانه و شرق اروپا و شبه قاره هند به سنگر امپراتوری عثمانی نیاز داشتند. نکته مهم دیگر این است که به نظر نمی رسد در سطح رهبری کنونی ترکیه، درک درستی از مساله و توصیفی قرین به واقعیت وجود داشته باشد. به موازات تضعیف پایه های دموکراسی نوپا و افزایش اقتدار اردوغان، استبداد رای وی بیش از پیش بر نظام تصمیم گیری و روندهای کلی چنبره انداخته است. رئیس جمهور ترکیه بهجای علاج مشکلات اقتصادی هر از گاهی با یک ماجراجویی تازه در قفقاز یا شرق مدیترانه و شمال سوریه، میکوشد اذهان را منحرف و با کوبیدن بر طبل ملی گرایی نارضایتی در عرصه اقتصاد را با کسب مشروعیت در سیاست خارجی جبران کند. این راهکار هم مشابه ماجراجویی های منطقه ای و بین المللی ترکان جوان است و در نهایت به سقوط و فروپاشی میانجامد. بازی امپراتوری برای یک قدرت متوسط و دارای محدودیت ها و تنگناهای متعدد، بیش از اندازه طاقت فرساست و هر از آن ممکن است به تلاطم اقتصادی منجر و پس از آن به بی ثباتی سیاسی منتهی شود. پیش بینی فرجام این منازعه دشوار نیست. چه سرنوشت آن به نوعی به سرنوشت لیره ترکیه گره خورده که این روزها در حال عقب نشینی های پیاپی در برابر دلار است. امری که آرامش و ثبات اجتماعی و اقتصادی ترکیه را به لرزه درآورده و سال های سخت بی ثباتی و تورم سرسام آور دهه نود را یادآوری می کند. ظاهرا اردوغان مصمم است فرصت های ناب و غالبا تکرارناپذیر فراروی اقتصاد ترکیه را نادیده بگیرد و پا جای پای اسلاف خود در رهبری ترکان جوان بگذارد. کاش اینگونه نبود!
ارسال نظر