از اول هم دنبال «دولت فراجناحي» نبوديد؛ تعارف كرديد
عکس: آرمانملی / فاطمه فتاحی/آرمان ملی: بسیاری بر این باروند که امروز شرایط تحریم باعث شده تا همه شئون جامعه و از همه مهمتر ساختار اقتصاد کشور تحت تاثیر قرار گیرد و تا زمانی که مساله برجام و تحریمها حل نشود نباید انتظار بهبود شرایط را داشت. برای بررسی شرایط جامعه، عملکرد دولت و مباحث پیرامون انتصابهای فامیلی و ... «آرمان ملی» با داریوش قنبری، نماینده ادوار مجلس و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
رئیس جمهور از ابتدای روی کار آمدن وعده دولت فرا جناحی داده بود اما دولت وی رنگ و بوی فراجناحی ندارد.
با توجه به صحبتهای آقای رئیسی که اعلام کردند میخواهند فراجناحی عمل بکنند این انتظار وجود داشت که از همه ظرفیتها استفاده شود. اصلاحطلبان برای تقویت دولت و برای حل مسائل و مشکلات کشور این آمادگی را دارند که به آقای رئیسی کمک کنند و با توجه به شعاری که خود آقای رئیسی هم اعلام کردهاند فراجناحی عمل میکنند، معنای فرا جناحی عمل کردن هم این است که از همه جناحها در درون دولت استفاده شود که به هر حال در مقام عمل این شعار به آن معنی که فراجناحی باشد، دیده نشده است. دولت روحانی را میشود یک دولت فراجناحی تلقی کرد در آن دولت اصولگراها و اصلاحطلبها همه حضور داشتند. اتفاقا در دولت روحانی که با حمایت اصلاحطلبان تشکیل شد عمدتا این اصولگراها بودند که پستها و مناصب را در سطوح عالی و میانی در اختیار داشتند و خیلی توجهی به اصلاحطلبان در دولت روحانی نشد و باعث رویگردانی بخش قابل توجهی از اصلاحطلبان نیز شد. طبیعی است وقتی یک جریان سیاسی میآید و اقداماتی را انجام میدهد نیروهای آن جریان انتظاراتی دارند که باید که دیده شود. گرچه اصلاحطلبان واقعا بنا بر مسائل و منافع شخصی حمایتی از آقای روحانی نداشتند و صرفا منافع
ملی و مصالح کشور را در در نظر گرفتند. در کل به شکل مناسبی در دولت روحانی دیده نشدند و پستها و مناصب به طیف مقابل اصلاحات واگذار شد. در دولت سیزدهم که با حمایت اصولگراها شکل گرفت و این حامیان به نوعی اجازه نمیدهند در دولت نیروهای دیگر به کار گرفته شوند. اینکه موانع چه است، نمیتوانم به صراحت اشاره کنم. اینکه آقای رئیسی خودش میخواهد و طرفدارانش اجازه نمیدهند یا اینکه از اساس آنچه آقای رئیسی مطرح کردند یک تعارف بوده و هدفی برای به کارگیری از همه ظریفتها را ندارد. طبیعی است که در دولت از جریانی استفاده شود که حامی بودند، به ندرت اتفاق میافتد و شاید دولت آقای روحانی یک استثنا بود که از افرادی سمت گرفتند که گرایش آنها در جهت دیگری بود.
طی چند وقت اخیر شاهد برخی انتصابهای فامیلی در دولت بودیم که بازتابها و واکنشهای بسیاری در پی داشت ارزیابی شما از این موضوع چگونه است؟
انتصابهای فامیلی در کشور ما قدمت دارد. مختص این دولت هم نیست و در گذشته هم بوده و ریشه این نوع انتصابات برمیگردد به ضعف احزاب سیاسی که به اصطلاح کادر مورد نیاز را برای اداره کشور تامین بکنند. یکی از کارکردهای احزاب سیاسی کادرسازی است و پرورش کادر مورد نیاز برای اجرای برنامههاست. حزب یک باشگاه سیاسی است که هم برنامههای اداره کشور را ارائه و تولید میکند و هم افراد لازم را برای اجرای آن برنامهها و متناسب با آن دیدگاه خودش پرورش میدهد. در کشور ما احزاب این کارکردهای حزبی خودشان را ندارند و چون کارکردهای حزبی مناسبی ندارند به اصطلاح یک جلوه ضعیفی از تفکرات و اندیشههای حزبی در زمان انتخابات مشاهده میکنیم و تا انتخابات بعدی احزاب به کما میروند. در مجموع میشود گفت این ضعیفترین شکل فعالیت حزبی است که در کشور داریم. در کشورهایی که به لحاظ سیاسی توسعه یافته هستند احزاب بعد از موفق شدن میآیند بر امور نظارت میکنند و دوما علاوه بر نظارتهایی که میکنند، کادرهای مورد نیاز را هم در اختیار سیاستمداران قرار میدهند. اما متاسفانه در کشور ما این مشکل وجود دارد و احزاب، احزاب نحیف هستند که متاسفانه کار ویژههای
خودشان را نمیتوانند به درستی انجام بدهند. باید بازسازی مناسبی از احزاب در هر دو طیف چپ و راست انجام بگیرد، به گونهای که بتوانند احزابی به معنای واقعی کلمه بسازند که هم کادر مورد نیاز برای اداره کشور در این احزاب پرورش داده شود و هم برنامههای مناسبی برای مدیریت کشور ارائه بشود.
آیا انتصابهای فامیلی عامل مهاجرت نیست؟
بحث مهاجرت خیلی فراتر از این مسأله است و نمیشود آن را به چند انتصاب فامیلی ارتباط داد. بحث مهاجرت ناشی از این است که متاسفانه نخبگان ما متناسب با شأن و جایگاهی که دارند در مجموع مورد استفاده قرار نمیگیرند. قوانین کشور در این زمینه ضعف دارند. بررسی کنید چند درصد از افرادی که رتبههای زیر 500 در آزمون سراسری را کسب کردند، چند درصد از کسانی که رتبههای تک رقمی را کسب کردهاند در مناصب بالای کشوری هستند و چند درصد از این افراد موفق میشوند شغلی متناسب با تخصص خودشان پیدا بکنند. واقعا در کشور ما ضعف وجود دارد؟ حداقل مجلس مصوبهای را به تصویب برساند تا تسهیلاتی برای جذب افراد نخبه در نظر گرفته شود. در کشور مرکزی به نام بنیاد ملی نخبگان که زیر نظر ریاست جمهوری است راه اندازی شده است این بنیاد اقدام خاصی را در جهت جذب نخبگان و در جهت توجه به وضعیت آنان فراهم نمیکند. به هر حال باید تفاوتهایی بین نخبگان و غیر نخبگان وجود داشته باشد. مثلا در گزینشها و استخدامها چند پایه بالاتر به نخبگان داده شود. به هر حال باید توجه مناسبی در سطح قوانین و مقررات صورت بگیرد و قوانین کشور در ارتباط با جذب نخبگان باید اصلاح شود.
متاسفانه قانونی برای جذب نخبگان در کشور نداریم و همین بیتوجهی باعث میشود که نخبگان نتوانند جایگاهی مناسب در ارتباط با اشتغال و تخصص خودشان داشته باشد و این باعث مهاجرت میشود. وقتی که نخبه متخصص در کشور زمینه اشتغال و زندگی شرافتمندانه برایش فراهم نشود، مجبور به مهاجرت میشود. بنابراین راهکار این مسأله این است که قوانینی در مجلس برای جذب نخبگان به تصویب برسد و همین طور وضعیت استخدامی نخبگان به گونهای تعریف شود که انگیزه رفتن از نخبگان گرفته شود و در کل با تامین معیشت آنان زمینه ماندگاری آنها را در داخل کشور فراهم گردد. به هر حال فکر میکنم اگر در عرصه قوانین اصلاحاتی صورت گیرد، برای جذب نخبگان و اشتغال آنها در ارتباط با جلوگیری از فرار مغزها و مهاجرت به خارج از کشور خیلی میتواند تعیین کننده باشد.
در آستانه صد روزگی دولت رئیسی ارزیابی شما از عملکرد این دولت چیست؟
صد روز عمدتا یک دولت برنامه خودش را ارائه و یک گزارشی از وضعیت گذشته به مردم میدهد. یعنی خیلی نمیشود از روی یک فعالیت صد روزه به هر حال ارزیابی دقیقی از عملکرد دولت ارائه کرد. در طول این مدت موفقیتها و عدم موفقیتهای خاصی وجود داشته است. یکی از موفقیتها را واکسیناسیون کرونا باید تلقی کرد بخش قابل توجهی از جمعیت کشور واکسینه شدند که این امر را میشود به عنوان یک دستاورد مثبت آقای رئیسی در نظر گرفت. اما در حوزه اقتصاد مشکلات همچنان پا بر جا هستند. تورم همچنان روند افزایشی خودش را طی میکند. رکود هم حاکم بر اقتصاد کشور است. نرخ برابری پول ملی با ارزهای خارجی در بدترین وضعیت قرار دارد و ما روز به روز شاهد کاهش ارزش پول ملی در مقایسه با ارزهای خارجی هستیم اینها ناکامیهای عمدهای است که همچنان وجود دارد. تغییر دولت باعث اتفاق خاصی در حوزه اقتصاد نشده است و دولت آقای رئیسی باید در این زمینه توجه بیشتری را داشته باشد، چون دولت ایشان با شعار اقتصاد بر سر کار آمده طوری عمل کند که بتواند به آن انتظاراتی که به وجود آورده، پاسخگو باشد.
زمزمه حذف ارز4200 از دولت و تیم اقتصادی آن شنیده میشود، به نظر شما این امر مثبتی است؟
وجود ارز چند نرخی خودش یک مشکل است. اما در شرایط فعلی حذف این ارز میتواند خسارتهای زیادی به وجود بیاورد بهویژه این که با این ارز بعضی محصولات خاص وارد میشود. این ارز، ارزی نیست که برای هر نوع وارداتی مورد استفاده قرار گیرد و این نگرانی وجود دارد که با حذف این ارز اقشار آسیب پذیر و طبقات پایین جامعه بهخصوص برای بعضی از نیازمندهای خودشان مثل تامین داروها و مسائل درمانی با مشکلات خاصی مواجه بشوند. حذف ارز4200در شرایط فعلی تا زمانی که اقتصاد به ثباتی نرسد به مصلحت کشور نیست و باعث قربانی شدن طیف وسیعی از طبقات پایین جامعه میشود. در مجموع ارز4200 یک حالت مساعدت خاصی است برای طبقات پایین جامعه و اگر بعضیها با این ادعا که این ارز فسادآور است به تقابل برخواستهاند میشود سازوکارهایی را در نظر بگیرند که جلوی فساد را بگیرند و این ارز را به بخش دولتی اختصاص بدهند که آن مایحتاج را بخش دولتی تامین کند تا جلوی فساد که بعضیها در مخالفت با آن بیان میکنند، جلوگیری شود. در کل حذف آن در شرایط فعلی به مصلحت نیست و یک وضعیت بدتری را برای اقشار پایینتر جامعه به دنبال خواهد داشت.
اتفاقات حول محور انتخاب و معرفی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش را چگونه میبینید؟
از حقوق مجلس است که در مورد صلاحیت وزراء تصمیم گیری کند و آنچه را که خیر و صلاح مردم و مملکت است را مورد توجه قرار دهد. کسانی هم که برای تصدی پست وزارت معرفی میشوند باید حداقل شاخصهای مورد نیاز را داشته باشند و مجلس هم توان آنها را احراز بکند تا رای اعتماد داده شود. طبیعی است که مجلس در ارتباط با وظایف خودش به شکل مناسبی عمل کند و به نظرم از حقوق نمایندگان است که (البته به معنی وسیعتر میشود گفت حقوق ملت) در ارتباط با مواردی این شکلی تعارف را کنار بگذارند و آنچه که مصلحت کشور و مملکت هست مورد توجه قرار بدهند. به هر حال نمایندگان مجلس به نوعی اراده مردم هستند و مجلس را خانه ملت تلقی میکنند باید خواست ملت و مردم را هم در انتصابها و قوانین و تمام موارد دیگر به شکل مناسب و شایستهای مورد توجه قرار بدهند و اگر غیر از این باشد باید مجلس را مورد انتقاد قرار داد که به وظایف خودش عمل نکرده است. آنچه که مجلس انجام داده در راستای همان اختیارات نمایندگان در دفاع از حقوق ملت و جایگاه و شأن مجلس بوده و قرار نیست که هر کسی که مورد تایید در دولت باشد، مورد تایید در مجلس باشد. مجلس در اینگونه زمینهها و رای اعتماد
به وزراء میتواند نظر مستقل و خاص خودش را داشته باشد و این نظر را در رای خودش هم اعمال بکند.
ارسال نظر