درمان های شعاری برای ابربحرانها !
جعفرگلابی روزنامهنگار
بالاخره کفگیــرشعارها اساسیتــرازآن که تصورش میرفت به ته دیگه خوردوحالابحرانی مهمتر از بنزین و هرکالای اساسی دیگر بنبست گونه سربرآورده است بهصورتی که راه پس و پیشی برای آن حداقل درکوتاه مدت به چشم نمی خورد.آب این حیاتی ترین وفوری ترین نیازانسان کمیاب وگاهی نایاب شده، فریادهای آبخواهی ازهرطرف بلنداست. خشکسالی بیداد میکندودر حالی که کشاورزان اصفهانی آب برای کشاوزی میخواهند صدها روستای یزد وخوزستان آب برای خوردن ندارند و درسطحیترین وجه ممکن برای آنها با تانکرآب میبرند! حداقل از 20 سال پیش تاکنون فریادهای اقلیم شناسان و فعالان محیط زیست بلند است که ازبیابان زاییهای وحشتناک دم میزده و میزنند وکسی به مشاورهها، درخواستها، خواهشها و التماسهای آنان وقعی ننهاد! درکشورگرم و خشکی مثل ایران که تاریخش گواه تشنگیهای سراسری و ممتد است کاملا پیداست که هنگام گرم شدن کره زمین چه احوالی پیدا میکند. فهم این معنا دیگرکارشناس و ذره بین و تحقیق و موشکافی وجلسه وگزارش لازم ندارد:مادر بحران عظیم کم آبی غوطه ورشدهایم. تهیه آب شرب وآب کشاورزی وآب برای صنعت نیازمند سرمایه گذاریهای بلند مدت و برنامههای اساسی و
اعتبارات گسترده است و هزار شعار و پرکاری و بازدید مسئولان قادر نخواهد بود که جرعهای آب بیافریند و دردستان مردمان تشنه فروریزد. زمان استاندارد رسیدگی به بحران آب حداقل 10 یا 15 سال پیش بود، همان زمان که ثروت افسانهای درآمد نفتی در دستان بی کفایت یک دولت پوپولیست افتاد و800 میلیارددلارضایع شد و حداقلی ازآن در بخش حیاتی آّب صرف نشد وحالا خدا میداند که اگرآسمان به کشورمان رحمی نکند سرنوشتمان چه خواهد شد؟حداقل 20 سال پیش باید مطالعات دقیق انجام وتصمیم بزرگ گرفته میشد (همان زمان که دانشش بود ولی 9روز یکبار برای دولت بحران درست میکردند)که اگرسد سازیها یا مدرن کردن آبیاری بخش کشاورزی هم قادربه جبران خشکسالیها نخواهد بود ریل وابستگی بهکشاورزی داخلی کلا عوض و بهاندازه وسع آبی کشورکاشت وداشت انجام شود. متاسفانه اشتغالات حکومت و دولتها بهقدری زیاد است که برای این ابرمسئلهها وقت و اهتمام لازم صرف نمیشود و تنها هنگام رسیدن کارد به استخوان رفت و آمدها و جلسهها آغاز و رفتارسریع انقلابی چاره کارمعرفی میشود ولــی متاسفانه حالا بزرگترین پروژههای تبلیغاتی هم حتی مسکن موقت دردها نیست. مردم تشنه را با هیچ
زبان و منطق و نصیحتی نمیتوان به امساک و صرفه جویی دعوت کرد و نمودارکاهش شدید بارانها را نشانشان داد و ازایشان صبر ایوب خواست. مردم ساده و صریح نقدا آب میخواهند و حق دارند که گوششان بدهکار اوضاع جوی نباشد و بگویند که دولتها برای همین روزها وسختیها و بحران تشکیل میشوند. اغراق نیست اگر بگوییم که بزرگی بحران آب همه وقت و انرژی و ظرفیت و امکانات کشور را طلب میکند.بحرانی که اگر برای آن چاره یابی نشود و تصمیمات بزرگ اتخاذ نشود هرروز وهرساعت بروخامت آن افزوده میشود و چه بسا واقعا کاردستمان بدهد و به نقطه خطرناک رهنمونمان کند. در دیگر زمینهها هم کما بیش وضعیت به همین صورت است و کششها و تحملها روبه نقصانند منتها هرکدام ازآنها زیرلایههای مختلف و در پیچیدگیها و روزمرگیهای درهم تنیده گاهی از چشمها دور میمانند تا روزی چون زخمی عمیق و دردناک سرباز کنند و خسارت سازی خود راعیان سازند. سالهاست که دلسوزان ازروند رو به رشد فرارمغزها و نخبگان سخن گفتهاند و راه چاره را درامنیت همه جانبه شهروندان نشان میدهند ولی مثل بحران آب احتمالا وقتی سراسیمه درمان میشویم که دیرشده باشد و دراطراف خود چون بنگریم نخبهای
برای فکر و اندیشه و دانش نیابیم ! زلزله خیزی کشور، فرونشست زمین، آتش سوزی جنگلها، تنزل سلامت روانی وجسمی جامعه، افزایش شدید و بنیان برانداز ناهنجاریهای اجتماعی همه ابر بحرانهای فعالند و چارهجوییهای اساسی میطلبند. مسائل و معضلات ریشه دارچنان پیرامونمان را فرا گرفتهاند که اگر متعهدانه و مسئولانه به آنها بپردازیم حتی دقیقهای برای اشتغالات دیگر نداریم. متاسفانه نگاه غالب ساختاری آن است که مثلا تورم با پس و پیش کردن اموربانکی و افزایش نظارتها قابل کنترل وحتی برطرف کردن است، زلزله خیزی کشور به دعایی وثوابی و ترک گناهی قابل پیشگیری و درصورت وقوع با ازدیاد چادرهای امدادی و کمکهای جهادی مدیریت میشود و آسمان هم منتظراست که موی زنان پنهان شود تا به اندازه یک تاریخ بیبارانی بارشهایش را آغازکند و نوبت به صدورآب برسد! اینها کنایه نیست، اینها از تریبونهای تصمیم ساز گفته میشود. بگذریم، آنچه شرط بلاغ است هزاران بار توسط کارشناسان و دلسوزان گفته شده است و خدا را شکرکه درحال حاضر حاکمیت یکدست است و میشود کمی منتظرماند عاقبت چاره جوییهای انقلابیشان رادید.
ارسال نظر