| کد مطلب: ۱۰۲۵۶۳۵
لینک کوتاه کپی شد

مشكلات كشور با مدير بی‌تجربه حل نمی‌شود

عکس: آرمان‌ملی / فاطمه فتاحی/آرمان ملی- احسان انصاری:« امروز ما در شرایطی قرار داریم که از جنگ سخت تر است. به همین دلیل استفاده از بی‌تجربه‌ها در سطح وزیر و معاون وزیرکه حتی در گذشته مدیرکل هم نبودند، خطرناک است و ممکن است مشکلات را بیشتر کند. این در حالی است که آقای رئیسی نیز در گذشته تجربه مدیریت اجرایی نداشتند و به‌همین دلیل همه مدیران دولت در رده متوسطی در مدیریت کشور هستند».جملات ذکر شده اظهارات دکتر غلامعلی رجایی فعال سیاسی اصلاح‌طلب در گفت وگو با«آرمان ملی» است. وی با ارزیابی عملکرد دولت رئیسی در ماه‌های گذشته معتقد است:« در هفته‌های اخیر رایزنی‌ها بیشتر با1+4 بوده و آمریکا حضور نداشته است. این در حالی است که تصمیمی‌که آمریکا در این زمینه خواهد گرفت تعیین کننده است و تا زمانی که مذاکرات با کشورهای اروپایی و آمریکا صورت نگیرد نمی‌توان نسبت به نتیجه مذاکرات خوشبین بود». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

در حالــی که بیـش از سه ماه از آغاز دولت رئیسی می‌گذرد اما همچنان بخش‌هایی از جامعه نسبت به برنامه‌های اصلی دولت و رویکردی که قرار است در برابر حل مشکلات در پیش بگیرد مشخص نیست. دلیل این مسأله چیست؟
رویکردی که دولت رئیسی در زمینه ارتباط با نخبگان و افکار عمومی‌جامعه در پیش گرفته صحیح نیست.اینکه آقای رئیسی در سفرهای استانی از برخی مکان‌ها بازدید کنند و تنها فیلم این سفرها در صداوسیما پخش شود کفایت نمی‌کند و مردم نمی‌توانند با چنین روشی رویکرد‌های دولت را درک کنند.از سوی دیگر دولت هنوز سخنگو ندارد. دولت باید برای خود سخنگو انتخاب کند تا سخنگو به صورت منظم با رسانه‌های کشور جلسه داشته باشند و مسائل مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. در چنین شرایطی افکار عمومی‌می‌تواند شناخت بیشتری از برنامه‌های آینده دولت داشته باشد. رسانه‌های آیینه افکار عمومی‌هستند و دیدگاه‌های مردم را منعکس می‌کنند. به‌همین دلیل تا زمانی که این حلقه مفقوده ساماندهی پیدا نکند نمی‌توان شناخت دقیقی ازرویکردهای دولت برای آینده داشت. البته هنوز برای قضاوت کردن درباره دولت آقای رئیسی زود است و هنوز نمی‌توان به صورت دقیق درباره دولت قضاوت کرد.یکی از مهم‌ترین مسائل پیش روی دولت موضوع سیاست خارجی و مذاکرات هسته‌ای است. این در حالی است که دولت در یک وضعیت بینابین قرار گرفته است. از سویی خود را برای آغاز مذاکرات آماده می‌کند اما از سوی دیگر برخی شرایط را مطرح می‌کنند که ممکن است با موافقت طرف مقابل مواجه نشود. به نظر می‌رسد مذاکرات نیز در نهایت ره به جایی نخواهد برد و به نتیجه دلخواه نخواهد رسید. اینکه آمریکا به برجام باز می‌گردد یا خیر در اختیار دولت ایران قرار ندارد و مقامات این کشور باید در این زمینه به جمع بندی نهایی دست پیدا کنند. خوشبختانه مذاکرات قطع نشده و قرار است دور نخست آن نیز در آذرماه برگزار شود. البته در هفته‌های اخیر رایزنی‌ها بیشتر با1+4 بوده و آمریکا حضور نداشته است. این در حالی است که تصمیمی‌که آمریکا در این زمینه خواهد گرفت تعیین کننده است و تا زمانی که مذاکرات با کشورهای اروپایی و آمریکا صورت نگیرد نمی‌توان نسبت به نتیجه مذاکرات خوشبین بود. نکته دیگر اینکه مجلس شورای اسلامی‌در دولت روحانی مذاکرات را منع کرد و به نظر می‌رسد این منع همچنان به قوت خود باقی است. سوال اینجاست که دولت رئیسی با مصوبه مجلس درباره مذاکرات چه خواهد کرد و چگونه می‌تواند با چنین مصوبه‌ای به سمت برداشته شدن تحریم‌ها حرکت کند. تا زمانی که دولت برای خود سخنگو انتخاب نکند دسترسی افکار عمومی‌و نخبگان به اطلاعات و برنامه‌های دولت ناقص خواهد بود.
آیا می‌توان مشخص نبودن رویکردهای دولت را به معنای نداشتن استراتژی تعبیر کرد؟
به هر حال دولت باید رویکردها و استراتژی‌های خود را در زمینه‌های مختلف مشخص کند. امروز همه دلسوزان به دولت تذکر می‌دهند که دولت باید سخنگو داشته باشد تا رابطه معناداری بین مردم و دولت شکل بگیرد. با این وجود تاکنون کسی به عنوان سخنگوی دولت انتخاب نشده است. چرایی این موضوع نیز مشخص نیست.به نظر می‌رسد هنوز برخی چالش‌های اصلی کشور برای اعضای دولت جدی نشده است. موضوع سخنگو تنها یکی از این موضوعات است. دولت رئیسی به کمترین‌ها اکتفا کرده و گمان می‌کند اگر سفرهای استانی انجام بدهند و دوربین صداوسیما همراه آقای رئیسی باشد و در نهایت خبر آن منتشر شود پاسخگوی شرایط موجود نیست.موضوع دیگر مذاکرات است که هنوز مشخص نیست دولت قصد دارد با چه رویکردی در مذاکرات شرکت کند. مسأله دیگر طالبان است که در افغانستان به قدرت رسیده‌اند شواهد و قرائن نیز نشان می‌دهد که رفتار و رویکرد طالبان نسبت به گذشته تفاوت نکرده و همچنان قصد دارند با همان شیوه قبلی بر مردم افغانستان حکومت کنند. طالبان در مدتی که در افغانستان به قدرت رسیده بسیاری از شیعیان و هزاره‌ها را کشته و یا تحت فشار قرار داده است. با این وجود عکس العمل مناسبی از دولت ایران مشاهده نشده است. موضوع دیگر ارتباط با عربستان است. دولت رئیسی باید این نکته را در نظر داشته باشد که عربستان یک کشور معمولی نیست که بتوان مذاکره و ارتباط با این کشور را به اولویت‌های بعدی واگذار کرد و بلکه تعامل سازنده ایران و عربستان می‌تواند در حل مشکلات پیچیده منطقه تأثیر مستقیم داشته باشد. عراق تاکنــون در دو مرحله غرامت جنگی به کویت پرداخت کرده است. این در حالی است که غرامت جنگ هشت ساله ایران با کویت قابل مقایسه نیست و به همین دلیل دولت ایران باید با جدیت این موضوع را پیگیری کند تا بدهی‌های عراق به ایران پرداخت شود. به نظر می‌رسد دولت رئیسی از خلأ تصمیم‌گیری درباره این موضوعات رنج می‌برد و به همین دلیل باید این چالش‌ها را جدی بگیرد.
حامیان دولت سفـرهای استانی رئیسی را به عنوان نقطه کانونی تحلیل‌های خود قرار می‌دهند و معتقدند گفت وگوی رودررو با مردم بهترین حالت برای شناخت مشکلات اساسی جامعه است. سفرهای استانی به چه میزان می‌تواند در حل مشکلات موثر باشد؟
سفرهای استانی رئیس جمهور اتفاق خوبی است و اغلب روسای جمهور از این روش برای درک مشکلات واقعی مردم استفاده می‌کردند. شهید رجایی از جمله کسانی بود که گفت وگوی مستقیم با مردم را موثر می‌دانستند و به همین دلیل وزرا را با اتوبوس به شهرهای مختلف کشور می‌بردند به شکلی که بسیاری از جلسات و تصمیمات در همان اتوبوس گرفته می‌شد.به همین دلیل من سفرهای استانی رئیس جمهور را مثبت ارزیابی می‌کنم. آقای رئیسی در گذشته ارتباط مستقیم مردمی‌نداشته اند. ایشان معاون اول قوه قضائیه بوده اند که ارتباطات تعریف شده‌ای داشته اند و پس از آن به عنوان رئیس قوه قضائیه فعالیت کرده اند که مسئولیت اجرایی نبوده و قضایی بوده است. به همین دلیل آقای رئیسی باید در چند ماه آینده به همه استان‌های کشور سفر کند تا به خوبی از مشکلات کشور آگاهی پیدا کنند.
در شرایط کنونی مهم ترین مطالبات مردم از دولت اقتصادی است.دولت برای پاسخ گویی به مطالبات مردم چه رویکرد باید در پیش بگیرد؟
یکی از شعارهای اصلی آقای رئیسی مبارزه با فساد اقتصادی بوده است. این در حالی است که مبارزه با فساد، با مبارزه با فاسد متفاوت است. اینکه برخی در چرخه مدیریتی کشور فساد انجام داده اند و باید با آنها برخورد شود موضوع متفاوتی از فساد اقتصادی به عنوان یک چالش ساختاری و سیستمی‌است. اگر دولت قصد دارد با فساد مقابله کند باید به صورت ساختاری با فساد مبارزه کند و زمینه‌های آن را از بین ببرد.فساد را نیز نمی‌توان تنها در اختلاس خلاصه کرد.به نظر می‌رسد این تغییر ریل باید هرچه زودتر انجام شود.آقای رئیسی نیز نشان داده که عزم جدی برای مقابله با فساد دارد و در این زمینه حساسیت‌های زیادی دارد.
به نظر شمــا دولــت آقای رئیسی در مسیر بازگشت اعتماد اجتماعی حرکت می‌کند؟
به نظر من بله؛سفرهای استانی و بازدیدهای سرزده از مناطق مختلف کشور در بازگشت اعتماد اجتماعی بی تأثیر نیست و می‌تواند به بازگشت اعتماد اجتماعی کمک کند. مــردم منتظرند فشــارهای معیشتــی و اقتصادی بر زندگی آنها کاهش پیدا کند و از سوی دیگر خط فقــر کــه روز به روز گسترش بیشتــری پیدا می‌کند متوقف شود.اگر واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم می‌توان نشانه هایی از نزدیکی بیشتر دولت به مردم و مبارزه فساد را در رفتار آقای رئیسی مشاهده کرد.من مطمئن هستم که این حرکات نمایشی و تبلیغاتی نیست اما این موضوع کفایت نمی‌کند. مردم باید نتیجه سیاست‌های دولت را در زندگی خود احساس کنند که هنوز این اتفاق رخ نداده است. در موضوع واکسن کرونا این اتفاق رخ داد و پس از اینکه واکسن به اکثر مردم زده شد جامعه به آرامش دست پیدا کرد که اتفاق قابل توجهی است. از سوی دیگر برخی شایعات پیرامون دولت به وجود آمده که نیاز است دولت موضع مشخصی در این زمینه اتخاذ کند. به عنوان مثال مدتی است موضوع افزایش قیمت بنزین مطرح شده که تکذیب آشکاری از سوی دولت در این زمینه مشاهده نشده است. چنین موضوعاتی مورد حساسیت جامعه است و دولت باید موضع رسمی‌خود را در این زمینه مشخص کند. به همین دلیل نیز نیاز به سخنگو در دولت وجود دارد. در چنین شرایطی مردم می‌توانند سوالات خود را از طریق رسانه‌های گروهی از سخنگوی دولت بپرسند و وی نیز شفاف سازی کند. هنگامی‌که دولت سخنگو نداشته باشد شایعات زیادی به وجود می‌آید و روی بازار و زندگی مردم تأثیر منفی می‌گذارد. با همه این اوصاف به نظر من رویکردی که دولت رئیسی در پیش گرفته در مسیر بازگشت اعتماد اجتماعی قرار دارد. هر چند که این موضوع درصد بالایی ندارد و باید میزان دقیق آن در نظر سنجی‌ها مشخص شود.
برخلاف شعارهایی که اعضای دولت می‌دادند اما انتصابات فامیلی زیادی در دولت رئیسی صورت گرفته است. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
رویکرد جوان گرایی مثبت است و اینکه مدیران جوان به چرخه مسئولان اضافه شود اتفاق خوبی است. در دولت آقای روحانی نیز این اتفاق رخ داد و آقای آذری جهرمی‌به کار گرفته شدند که نتیجه خوبی نیز به همراه داشت. با این وجود باید شرایط کشور را هم در نظر گرفت. امروز ما در شرایطی قرار داریم که از جنگ سخت تر است. به همین دلیل استفاده از جوان‌های بی‌تجــربه در سطـح وزیر و معاون وزیر که حتی در گذشته مدیرکل هم نبودند خطرناک است و ممکن است مشکلات را بیشتر کند. امروز کشور از نظـر داخلی، منطقه‌ای و بیــن المللــی با چالش‌های جدی مواجه است. از یک طرف رابطه ایران با کشورهای عربی از جمله عربستان و امارات متحده عربی ارتباط قابل قبولی نیست از سوی دیگر طالبان در افغانستان به عنوان کشور هم مرز ما به قدرت رسیده‌اند. موضوع مذاکرات هسته‌ای و پول‌های بلوکه شده ایران در بانک‌های برخی کشورها نیز مطرح است. مواجه با این چالش‌ها نیازمند تخصص و تجربه است و به نظر می‌رسد از مدیران بی‌تجربه چنین کاری برنیاید. مذاکرات هسته‌ای تأثیر مستقیمی‌روی وضعیت اقتصادی کشور خواهد داشت. این در حالی است که مذاکرات به بن بست رسیده و اگر این وضعیت ادامه داشته باشد ما نتیجه مطلوبی نخواهیم گرفت. البته تصمیم گیری درباره مذاکرات تنها مختص به دولت نیست و بلکه یک موضوع حاکمیتی است که باید در سطح حاکمیت درباره آن تصمیم گیری شود. دولت رئیسی برای مذاکرات آقای باقری کنی را در نظر گرفته که از توانایی‌ها و پیچیدگی‌های دیپلماتیک آقای ظریف برخوردار نیستند و بیشتر رویکرد جلیلی را در مذاکرات اتخاذ خواهد کرد.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار