| کد مطلب: ۱۰۲۴۸۴۴
لینک کوتاه کپی شد

نگــاه

جامعه‌ای که جز پول نمی‌شناسد!
ادامه از صفحه اول / کودکان و نوجوانان در این نظام آموزشی یاد می‌گیرند که علم و دانش هم کاسبی و شیوه کسب پولی بیش نیست و در این بازار باید سریعا چرتکه‌های خود را کوک کنند تا از غافله عقب نمانند. در رسانه‌هایمان صبح تا شب، اختلاس‌گران و دلالان به‌عنوان افراد موفق معرفی می‌شوند و مبلغان دینی‌مان هم مدام موعظه می‌کنند که اگر موفقیتی کسب کرده‌اید حاصل توان و خواست خودتان بوده و اگر نگونبخت و فقیر هستید هم حاصل رخوت و تنبلی خودتان بوده است. افرادی که در این گفتمان رشد کرده و اجتماعی می‌شوند، بدیهی است که در بزرگسالی نیز به هر روش و کاری دست می‌زنند تا به ثروت بیشتری دست یابند و از این طریق احترام و تایید دلخواه توسط جامعه را به دست آورند. افراد پرورش یافته در چنین گفتمانی این‌گونه آموخته‌اند که تنها ملاک قضاوت و ارزش آنها میزان پول و ثروت آنهاست. در چنین جامعه‌ای است که یکی نهایت تملق و چاپلوسی و دورویی را به کار می‌گیرد تا به مرکز قدرت و بالطبع ثروت و اختلاس نزدیک شود. کارمند و کارگزار فرهنگی تلاش می‌کند با رشوه و اختلاس و فرار مالیاتی و نگاه کاسب‌کارانه به روابط اجتماعی، بر ثروت خود بیفزاید. دختر بیست‌وپنج ساله حاضر می‌شود به عقد مرد ثروتمند همسن و سال پدر و پدربزرگ خود درآید. وکیل در ازای دریافت پول کلان مدافع دزد و جانی و اختلاس‌گر می‌شود. پزشک و استاد و معلم به بیمار و دانشجو و کارآموز به چشم مشتری نگاه می‌کند. دلال و صاحب املاک برای دریافت پورسانت بیشتر قیمت اجاره و ملک را چند برابر می‌کند. پیمانکار و بساز بفروش خانه سرهم‌بندی شده تحویل مشتری می‌دهد. یکی با انداختن خود مقابل ماشین این و آن، طلب دیه می‌کند. باند تکدی‌گری شکل می‌گیرد و گدایی شغل می‌شود. ازدواج به چشم تجارت نگریسته می‌شود. چوب جنگل‌ها و پوست حیوانات قاچاق می‌شود. کوه‌خواری و جنگل‌خواری امری عادی می‌گردد. کلاهبرداری به نهایت حد خود می‌رسد. ده‌ها میلیون پرونده تخلف در دادگاه‌ها باز می‌شود. انسان‌ها ماشین‌پرست می‌شوند. وسط جاده با هدف ایجاد تصادف روغن ریخته می‌شود و... در کل هر کسی تلاش می‌کند از «دیگری» پله بسازد تا به پول بیشتری دست یابد.

معادله به کدام سمت‌و‌سو می‌رود
ادامه از صفحه یک/ به خودی خود به تامین منافع ملی ایران منجر می‌شود، اما این مساله نیز مستلزم پیش‌شرط‌هایی است که اولین پیش‌شرط ایجاد موازنه بین روابط ایران با غرب و شرق است. در ادامه نیز می‌توان افزود که دولت بایدن نیز از زمان روی کار آمدن سعی کرده است از منازعه بین ایران و اسرائیل بکاهد و نشانه این مساله نیز می‌تواند کاهش حملات پراکنده اسرائیل به ایران از زمان روی کار آمدن بایدن باشد و به نظر می‌رسد دولت آمریکا سعی دارد در این جنگ سرد نوین با کاهش تدریجی تحریم‌ها و کاهش تنش با ایران مانع از افتادن ایران در اردوگاه چین بشود. در صورتی که به دلیل رفتارهای ناخوشایند آمریکا در گذشته، سیاست خارجی ایران به سمتی پیش برود که در این جنگ سرد اقتصادی به‌طور کامل به سمت شرق متمایل شود، این مساله منازعات بین ایران و غرب و آمریکا را افزایش خواهد داد و بر عکس این مساله نیز صدق می‌کند در صورتی که ایران در اردوگاه غرب حضور داشته باشد می‌تواند منازعات منطقه‌ای ایران و شرکای چین از جمله پاکستان و حتی شریک جدید اقتصادی چین یعنی عربستان را دوباره افزایش دهد و همه انرژی ایران را که باید بخش زیادی از آن صرف توسعه اقتصادی شود را صرف منازعات منطقه‌ای با پاکستان، طالبان یا عربستان‌سعودی کند. درنتیجه به نظر می‌رسد بهترین سیاستی که می‌تواند منافع ملی ایران را در سال‌های آتی تامین کند ایجاد یک موازنه بین غرب و شرق است.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار