حکمرانی و ناخرسندی خانواده در ایران
ادامه از صفحه اول / برخورداریهای میان خانوادهها را افزایش داده و ناخرسندی روانی و نارضایتی از زندگی ایجاد میکند. برخی از خانوادهها دائماً در مقایسه با دیگران «عقبماندگی» را احساس کرده و ضمن افزودن بر تلاشهای مادیگرایانه، چرخه تمامنشدنی نارضایتی- مادیگرایی- نارضایتی را طی میکنند. چهار؛ حکمرانی با ارائه نظام آموزشی ناکارآمدی که همه راههای زندگی نوجوانان و جوانان را بهنوعی به کنکور ختم میکند، برقراری انواع سهمیهها برای قبولی کنکور و عملاً مداخله بسیار ناکارآمد، ناعادلانه و مستعد فساد که رقابت در کنکور را مخدوش میسازد، وجود تهدید سربازی برای پسرانی که در کنکور قبول نمیشوند و ایجاد فشار غیرمستقیم برای فرستادن فرزندان به خارج از کشور (برای اقشاری که توانایی مالی دارند)، فقدان آرامش و نارضایتی را در عمق روان والدین و خانواده در تمام سالهای تحصیل فرزندان تزریق میکند. پنج؛ بروز وضعیت اقتصادی و سیاسی مولد نارضایتی از وضع موجود و ناامیدی به آینده، شمار زیادی از خانوادهها را در معرض وسوسه مهاجرت به خارج از کشور، فشارهای مادی و روانی ناشی از آن و گاه دوپاره شدن خانواده، به علاوه فشارهای روانی ناشی
از عدم توافق میان اعضای خانواده درخصوص مهاجرت یا ماندن، قرار میدهد. شش؛ نظام بانکی ناعادلانه که فاقد خصیصه «دسترسی عادلانه» همه اقشار به منابع مالی است، عملاً در مسیر نابرابرتر ساختن جامعه به تشدید مقایسههای اجتماعی، احساس خسران در زندگی، نارضایتی مقایسهای و تشدید نارضایتی در خانواده میانجامد. نظام بانکی در راستای تقویت برابری و عدالت اجتماعی عمل نمیکند. سیاستهای حکمرانی در ایران بر اساس سازوکارهای برشمرده شده (و البته مواردی بیشتر که در حوصله این نوشتار نیست) به شیوههای مختلف خانواده را آزار میدهد و عملاً برخلاف گفتهها و مقاصد خود برای تقویت بنیان خانواده حرکت میکند. حکمرانی وقتی با این خصیصههای ساختاری بنیان خانواده را تضعیف کرده و خانواده را میآزارد، سخن گفتن حکمرانان از تقویت بنیان خانواده، ارائه جایزه به کسانی که فرزندآوری کنند و تکریم خانواده، آب در هاون کوفتن یا بدتر از آن، انگشت کردن در چشم شنونده است.
ارسال نظر