آزموده را آزمودن خطاست
ادامه از صفحه یک/ هستند تا ماهی بگیرند، با کارشناسانی که مسئول ارزیابی ملک هستند، ملک صد میلیون تومانی را یک میلیارد تومان ارزیابی و تسهیلات میگرفتند و بازپرداختی نبود. این درحالی است که قدرت بانکی بانکها 23 هزار میلیارد تومان بود ولی 76هزار میلیارد تومان تسهیلات پرداخت شد. انحراف در تسهیلاتدهی و عدم پرداخت بدهیها از آن زمان شروع شد و کاملا بانکها را به ورطه سقوط برد، بعضا هم ورشکسته شدند ولی اعلام نکردند و تسهیلات هم برنگشت؛ چون تسهیلاتی که طرفها گرفته بودند یا واقعی نبود یا تحتعنوان مشاغل زودبازده، تسهیلات فراوانی را با فشار بانکها دراختیار مردم گذاشتند و عدهای که حلالخور بودند پس دادند، اما بدهی بانکها افزایش یافت. حال که تجربهای از دولت نهم داریم، چرا دولت سیزدهم دارد پای خود را کمکم جا پای دولتهای نهم و دهم میگذارد. شاید به این دلیل که ترکیب مدیر دولت سیزدهم اکثرا از دولتهای نهم و دهم هستند. از اعضای دولت و معاونان آقای رئیسجمهور 15 نفر از مدیران دولت احمدینژاد با همان تفکر هستند و طبیعتا راهی را میروند که پاسخش منفی است و قبلا آزموده شده و این آزموده خطا، هنوز که هنوز است کشور را در بحران قرار داده است. درحقیقت استارت بحران از همان زمان زده شد، درحالی که مردان سیاست، حق دخالت در کار اقتصادی را ندارند. وقتی رئیسجمهور و استانداران که سیاسی هستند، میخواهند بانکها را به پرداخت تسهیلات مجبور کنند، بازگشتی به موقع و کاملی نخواهد داشت. دوستان شورای شهر آن زمان رشت در سفری به دیدنم آمدند و گلهمند بودند که عدهای سودجو ملکهای بیارزش خود را در اختیار ملکها قرار میدهند و از این طریق تسهیلات میگیرند. بنابراین آزموده را آزمودن خطاست. ما هرگاه که یک فشار غیرمنطقی، غیرعقلانی و غیراقتصادی به بانکها و بنگاههای اقتصادی بیاوریم آثار منفی آن خیلی زود خود را نشان میدهد و مردم باید سالیان سال با این تصمیمات غیرکارشناسی زندگی کنند. بنابراین با اینکه تعداد زیادی از مدیرانعامل بانکها با معرفی وزیر اقتصاد معرفی میشوند، ولی بانکها تابع مدیرعامل و هیات مدیره خود بانک هستند. در مجالس چهارم و پنجم تسهیلاتی طبق تبصره سه تحتعنوان تسهیلات تکلیفی بود که بانکها باید با بهره کم به مردم بدهند اما بانکها مقاومت میکردند و میگفتند با اینکه قانون است ولی به معنی سقوط بانکهاست و تنها درصورتی که مدیرعاملمان بنویسند این قانون را اجرا میکنیم. مجلس نیز متوجه شد که نباید کار غیرکارشناسی انجام دهد. اقتصاد، احساسات را برنمیتابد که یک دفعه کاری انجام دهند که به ضرر اقتصاد کشور تمام شود. آنچه مسلم است، آقایان به جای اینکه خلق منابع کنند و جلوی از بین رفتن منابع را بگیرند از راه دیگری وارد میشوند. اگر تحریمها برداشته نشوند و جلوی آلودگیهای اقتصادی یعنی اختلاسها گرفته نشود، امکان اصلاح اقتصادی در کشور وجود ندارد. چون باید منابع را تولید کنید و وقتی منابع رسمی کشور درگروی تحریمهاست، چگونه میتوانید درآمد کشور را افزایش دهید؟ البته خوشبختانه همین آقایانی که دیروز میگفتند مذاکره کار بسیار نامناسبی است، اکنون واجب شده است! همین اتهامات و هجمهها را به دولت گذشته میکردند که با مذاکره، جنازه متعفنی تحت عنوان برجام را پایین و بالا میکنند اما حال درخواست دریافت10 میلیارد دلار از بدهیهایمان را دارند تا سر میز مذاکره بنشینند. مثل اینکه کودکی را با آبنبات چوبی گول میزنید. ما هزار میلیارد دلار در اثر تحریمها ضرر کردیم و حالا با دریافت 10 میلیارد دلار حاضریم سر میز مذاکره بنشینیم. اگرچه با این لجبازیها مردم را تحتفشار قرار دادند. باید به سوی رفع تحریمها بروند که بدون مذاکره امکانپذیر نیست.
ارسال نظر