دولت، سیاست و جمعگرایی
نبیا... عشقیثانی فعال اجتماعی
ایران عزیز ما کشوری با یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومترمربع وسعت و هشتاد و پنج میلیون نفر جمعیت متشکل از قومیت، مذهب، زبان و گویشهای مختلف میباشد که با وجود آداب، سنن و فرهنگهای متفاوت به صورت مسالمتآمیز در کنار یکدیگر زندگی میکنند اگرچه بهلحاظ دیدگاه سیاسی، انتظارات و خواسته متفاوت هستند، الحمد... کمتر تعارض اساسی و قومیتی در کشور وجود دارد. رئیسجمهور به عنوان بالاترین مقام اجرایی و مسئول اجرای قانون اساسی، مهمترین مسئولیتهایش حفظ وحدت ملی و اعتلای ارزشها، پرورش عشق به میهن و همبستگی، رفاه همگانی و شادابی عمومی مردم است. اینها مسئولیتهای بسیار بزرگی است که تنها با سخن گفتن و امید دادن به سرانجام نمیرسد بلکه تحقق آن در برنامهریزیهای کلان ملی، سیاستگذاری با عنایت به واقعیتهای جهان امروز که پر از پیچیدگی است، همراه با انتصاب افراد جامعالاطراف، واگذاری پستها و سمتها به افراد کاردان دارای وسعتنظر و مشارکت دادن مردم در فرآیندهای تصمیمگیری خود را نشان میدهد. از منظری دیگر اگرچه این حق رئیسجمهور است که اعضای کابینه و استانداران را از بین افراد همفکر با خود انتخاب کند، ولی اگر تدریجا همه مقامات دولتهای گذشته به دلیل گرایشات سیاسی و به بهانه ایجاد هماهنگی و چابکی دولت و تمرکز بر مدیریت کشور از سمتهای خود عزل شوند و افراد همسوتر به کار گمارده شوند، این موضوع میتواند همبستگی ملی و مشارکت آحاد مردم را دچار آسیب کند. از سوی دیگر بسیار شنیده شده که کالاهای بسیاری در انبارهای گمرک مدتها باقی مانده است چون هماهنگی بین واردکننده، بانک تامینکننده ارز و گمرک وجود نداشته است درحالی که مردم مدتها در انتظار دریافت این اجناس بودهاند و خسارت زیادی به واردکنندگان و حتی به دولت وارد شده است. یا اینکه به دلیل عدم هماهنگی و همکاری بین دو دستگاه که هر یک خود را متولی و مسئول میداند مدتها مردم در بلاتکلیفی بسر میبرند. این روزها آموزشوپرورش تحتفشار است تا مدارس زودتر بازگشایی شوند. وزارت بهداشت که خود را متولی سلامت و ایمنی مردم میداند چون نگران انتشار ویروس کروناست، نظرات دیگری دارد. نکته مهم آنکه این اختلافنظرها و روش کارهای متفاوت در فرآیندهای تصمیمگیری در زمانی واقع میشود که مسئولان این دستگاهها بهلحاظ سیاسی در یک جناح قرار دارند. نتیجه میگیریم که انتصاب مدیران دارای دیدگاه مشترک سیاسی، نتوانسته برای حل این چالشها موثر واقع شود. پس علت عدم هماهنگی را باید بهگونهای دیگر مورد بررسی و تحلیل قرار داد. شاید در کوتاهمدت برای حل برخی موضوعات با صدور دستورات مقطعی بالادستی و تفکیک وظایف و سبکهای مدیریتی بتوان به نتیجه مناسب رسید اما اندیشمندانی بر این باورند که مشکل اصلی در تمایلات فردگرایانه است که متاسفانه در کشور بسیار رواج دارد. اگر ما از دوران مهدکودک و مدرسه به صورت سازماندهی شده و سیاستگذاری صحیح برای کاهش رویه فردگرایانه و آموزش و ترویج کار جمعی برنامه درازمدت داشته باشیم و رسانهملی که قرار است دانشگاه بزرگی برای کشور باشد و همگان را آموزش دهد و با اجرای برنامههای جمعگرایانه مردم را به ارزشهای کار جمعی آشنا کند و تفهیم نماید و دیگر دستگاههایی که مسئولیتهایی در توسعه فرهنگ ملی دارند، خود را موظف به همراهی کنند، تدریجا کار جمعی و تفکر جمعگرایانه تبدیل به فرهنگ خواهد شد. بعد خواهیم دید که ما از مشارکت دادن همه سلیقهها در سیستم تصمیمگیری کشور ضرر نخواهیم کرد بلکه مشارکت جمعی به توسعه کشور کمک خواهد کرد زیرا سرمایه اجتماعی که از ضرورتهای اداره کشور است، افزایش مییابد. متاسفانه پرداختن به موضوع بسیار مهم انجام کار جمعی و تفکرات جمعگرایانه که یک مسئولیت اجتماعی برای هر فرد تاثیرگذار و دلسوز برای کشور است در کاغذ روزنامه نمیگنجد و برای آن باید فکر دیگری کرد. امیدواریم در این روزهای آغازین تشکیل دولت و در میان هزاران انتظاری که از دولت میرود، فرهنگسازی کار جمعی نیز مورد عنایت قرار گیرد.
ارسال نظر