شرکای سانسور هاشمی!
محمد محمودی تحلیلگر مسائل سیاسی
۱- روایت موثقی است که رئیس وقت مجلس ششم در سال ۸۴ خدمت رهبری رفته بود برای گلایه از اوجگیری تخریب آیتا...هاشمی و پرسش اینکه «چرا جلوی اهانتها به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام» گرفته نمیشود؟ پاسخ آن روز رهبری کوتاه ولی بسیار درسآموز بود. پاسخی به این مضمون که «چراغ تخریب و اهانت به آیتا...هاشمی» را خود شما - جریان اصلاحطلبی- روشن کردید؟!۲- حکایت «سانسور هاشمی» هم روایت مشابهی دارد. برخیها این روزها چنان از «سانسور هاشمی» سخن میگویند که گویی از سال ۶۸ تا ۸۴ هم احمدینژاد رئیسجمهور کشور بوده و هیچ امکاناتی هم برای ترویج افکار آیتا...هاشمی برایشان وجود نداشته است؟! در اینکه امروز آیتا...هاشمی در رسانهملی و تریبونهای اصلی کشور سانسور میشود، هیچ تردیدی نیست. ولی آیا فریاد کردن این موضوع، میتواند کمکاری چندین دههای را در معرفی نقشآفرینیهای بینظیر آیتا...هاشمی بپوشاند؟ دولتمردان اصلاحات و اعتدال بگویند در ۱۶ سال حضورشان چه اقداماتی برای ادای دین خود به محور اعتدال کردهاند؟ در نزدیک به سه دهه مدیریت دانشگاه آزاداسلامی که به نام آیتا...هاشمی بود، چند عنوان کار پژوهشی در تبیین افکار سیاسی یا شخصیت قرآنی هاشمی در آنجا انجام شد؟ امروز تاریخ ۳۰ ساله مجمع تشخیص مصلحت نظام کجاست؟ چه کسانی سالها در مجمع تشخیص مصلحت به آیتا... هاشمی ابراز ارادت میکردند ولی امروز حتی یک کتاب جامع «تاریخ مجمع تشخیص مصلحت نظام» هم وجود خارجی ندارد، چه برسد به ساخت و انتشار دهها مستند برای تبیین مصلحتگرایی آیتا...هاشمی! درباره دفاعمقدس و دولت سازندگی چطور؟ هزاران قطعه عکس و صدها ساعت فیلم مرتبط با این دو دوره مشعشع مدیریت آیتا...هاشمی کجاست؟ چند فیلم مستند درباره این دو دوره در سالهای قبل از ۸۴ ساخته شده بود که امروز هیچ اثری از آنها در فضای مجازی نیست! مصادیق این ماجرای تلخ، آنقدر زیاد است که شاید بتوان کتابی درباره آنها نوشت.
فقط این نکته درباره مظلومیت رسانهای آیتا...هاشمی کافی است که بدانید، رئیسجمهوری که برای اولینبار «اینترنت و تلفن همراه» را وارد کشور کرد، آخرین شخصیت ارشد کشور بود که قریب ۲۰ سال بعد صاحب وبسایت شخصی شد! ۳- اینکه چرا سانسور آیتا...هاشمی در دوران حیات ایشان ظهور و بروز جدی پیدا نکرد، فقط و فقط بهخاطر شخصیت فوقالعاده پرتحرک شخص آیتا...هاشمی بود که جور تمام کمکاریها را یکتنه بر دوش میکشید و نقش «یک رسانه متحرک تمامعیار» را به بهترین شکل ممکن بازی میکرد و از همین رو بود که رحلت جانسوزش، موجب خاموشی مهمترین رسانه «شخص محور اعتدال» در فضای سیاسی و اجتماعی شد. ۴- سخن گفتن از «سانسور هاشمی» بدون سهم بخشیدن به تمام کسانی که هر کدام بهنوعی در «عدم تبلیغ و اطلاعرسانی افکار هاشمی» برای «مصونسازی از سانسور احتمالی» در ادوار مختلف سهیم بودهاند، سخن حقی نیست و یقینا درمیان بدنههای مختلف جامعه نیز موثر نخواهد بود. درس بزرگ آیتا...هاشمی برای همه، «مسئولیتپذیری درباره خطاها و کاستیها» بود و این موضوع درباره بررسی پدیدهای به نام «سانسور هاشمی» بسیار لازم و حیاتی است وگرنه همه چیز را به گردن صداوسیما و تریبونهای رسمی کشور انداختن، شاید محفل یک دورهمی را رونق ببخشد ولی یقینا پاسخ مناسبی برای تاریخ نخواهد بود. فراموش نباید کرد که آیتا...هاشمی درمقابل همین صداوسیما و تریبونهای رسمی که فراتر از سانسور، هر روز سم زهرآلود جدیدی از تخریبها هم به جانش میزدند، یکتنه در اسفندماه 94 چنان درخششی کرد که میلیونها نفر، هم به او رای دادند و هم به هر کسی که به اعتبار «نام او» وارد صحنه انتخابات شده بود! باید پذیرفت بزرگترین سانسور هاشمی در ۳ دهه گذشته اتفاق افتاد که با عدم پیگیری لازم و تبلیغ کافی «مرام و مانیفست» هاشمی، راه ظهور خیلی از مسائل امروز را بهگونهای در ایران و منطقه هموار کرد که خسارات و آسیبهای آن یکبهیک از راه خواهد رسید و همه باید خود را در آن شریک بدانند. ختم کلامم را به خاطرهای از آیتا...هاشمی مزین میکنم درباره همین کمکاریهای تاریخی. ماجرا این بود که قبل از انتخابات ۹۲ محضرشان رسیده بودم برای اخذ رهنمودی رسانهای. موقع خداحافظی عرض کردم؛ «میدانید فرق شما با بقیه ۸۰ سالههای دنیای سیاست و فقاهت چیست؟ «آقای هاشمی گفتند: چیست؟ گفتم: بقیه آقایان مینشینند و اطرافیان کارهای تبلیغی و تبیینی را جلو میبرند ولی در مورد شما کاملا برعکس است! واکنش آن روز آیتا...هاشمی تنها یک لبخند تلخ بود و بس. والسلام.
ارسال نظر