ثبات در سياست خارجي براي اقتصاد ملي مفيد است
آرمان ملی-علیرضا پورحسین: حضور قدرتهای اقتصادی بزرگ و البته قدرت های اقتصادی نوظهور همچون چین، ژاپن، کره جنوبی و ویتنام در منطقه شرق آسیا نشاندهنده اهمیت منطقه مذکور در اقتصاد و سیاست جهان است. درحال حاضر حتی بسیاری از متحدان آمریکا نیز تلاش کردهاند از طریق پیگیری سیاست مصونسازی، خود را برای وضعیت نوین تغییرات در نظام بینالملل آماده کنند. نگاهی کوتاه به سیاست خارجی کشورهای متحد آمریکا در منطقه خاورمیانه نیز این تحول را به خوبی نمایان میکند. این کشورها نیز با آگاهی از این تغییرات و احساس نگرانی از کاهش تعهدات احتمالی آمریکا تلاش کردهاند تا تعاملات خود با کشورهای شرق به ویژه چین را گسترش دهند. چین نیز با آگاهی از این وضعیت با پیگیری اهدافی چون توسعه حضور در منطقه خاورمیانه از این موضوع بهطور ویژه استقبال کرده است. نباید فراموش کرد که هیچ کدام از کشورهای جهان در حین نگاهی که به شرق دارند، ارتباط خود را با اروپا و آمریکای شمالی قطع نکردهاند و بیشتر تلاش کردهاند تا با استفاده از طرفین، قدرت خود را در تمامی عرصهها ارتقا دهند. امری که عملا در سیاست خارجی ایران مغفول مانده و پس از پیوستن به
سازمان شانگهای نیز این نگرانی وجود دارد. در راستای بررسی این مساله «آرمان ملی» گفتوگویی با مصطفی ایزدی، تحلیلگر مسائل سیاسی داشته است که در ادامه می خوانید.
مهمترین اشتباه ایران در عرصه سیاست خارجی چه موردی بوده است؟
یکی از چالشهای ما در دهههای اخیر در حوزه سیاست خارجی، این است که یک برنامه همهجانبه، منسجم و باثبات نداشتهایم. سیاست خارجی ما در این سالها به نحوی ارتباط زیادی با حوادث داشت و منتظر بودهایم تا سایر کشورها کنش داشته باشند و ایران نیز در مقابل آنها موضعگیری کند. خودمان سیاست تعریف شدهای در حوزه سیاست خارجی نداشتهایم. چگونگی نحوه تعامل با شرق، برقراری ارتباط با آمریکا، چگونگی همکاری با اروپا و ارتباط با همسایگان همواره زیر سایه این نبود برنامه، معطل بود و به همین علت همواره برای ما چالشهایی ایجاد شده است. در همین راستا نداشتن ثبات و نداشتن برنامه مدون در عرصه سیاست خارجی که ابعاد مختلف آن تعیین شده باشد، به نظر من بزرگترین چالش سیاست خارجی ایران در سالهای اخیر بوده است.
این عدم ثبات در سیاست خارجی، بر داخل کشور نیز تاثیر میگذارد؟
مشخصا نبود ثبات در سیاست خارجی، ثبات در داخل کشور را نیز تحتالشعاع قرار میدهد. چه بخواهیم و چه نخواهیم، ایران جزئی از یک جامعه جهانی است و باید طبق اصول آن رفتار کند. بیثباتی در سیاست خارجی سبب شده تا کشورهای همسایه، کشورهای دوست و کشورهایی که صرفا با آنها رابطه اقتصادی داشتهایم، به نحوی از ایران فاصله گیرند و همین امر کار را در داخل کشور برای ما سخت کرده است. به همین علت من پیوستن به سازمان شانگهای را خوب میدانم، زیرا حداقل روابط ما با اعضای این سازمان مدیریت میشود و در آینده حداقل درخصوص این کشورها، سیاست خارجی ما بیثبات نخواهد بود و در چارچوب مقررات این سازمان قرار میگیرد. بیثباتی در سیاست خارجی ایران مشخصا این نگرانی را به وجود میآورد که شاید حتی با روسیه و چین نیز در آینده روابطمان خدشهدار شود اما در بستر همکاری در سازمان شانگهای تا حدودی از این امر فاصله خواهیم گرفت.
در سایر حوزههای سیاست خارجی ایران باید به چه شیوهای عمل کند، تا چالشها در سایر حوزهها و به خصوص با غرب حل و فصل شود؟
کشور در برههای از زمان قرار گرفته است که یکی از ویژگیهای آن گذرا بودن شرایط است. ایران در 4 سال گذشته که همزمان با ریاست جمهوری دونالد ترامپ بود، از نظر روحی و اقتصادی به شدت تحت فشار قرار گرفت و هر روز با تحریم یا تنش کشور ما را هدف قرار دادند و ذهن و روان جامعه را مخدوش کردند تا جایی که ایران کوچکترین معاملات و نیازهای خود را در عرصه بینالمللی نتوانست برآورده کند. این پروسه ادامه پیدا کرد تا اینکه صدای شکست دونالد ترامپ در ایالات متحده به گوش رسید و رفتن او سبب شد تا فشارها به خودی خود کاهش یابد. برخی تاثیر رفتن ترامپ را هنوز نمیخواهند بپذیرند و تفاوت میان ترامپ و بایدن را قبول نمیکنند. هیچ شکی نیست که سیاست کلی آمریکا مستکبرانه است اما رفتن یک فرد غیرمنطقی و تندرو خود یک اتفاق مهم است. در ورای این اتفاق بایدن مشخصا در موارد زیادی سختگیریها را علیه ایران در ماههای اخیر کم کرده است به شکلی که برخی کشورها دیگر از بازگرداندن پولهای بلوکه شده ایران هراسی ندارند و مذاکراتی در این خصوص با عمان و کره جنوبی و عراق نیز انجام شده است و برخی از کشورها نیز خرید نفت از ایران را در سکوت خبری آغاز کردهاند.
در این شرایط ایران باید صرفا به پیوستن به سازمان شانگهای اکتفا نکند. ایران از این پس علاوه بر اروپا، باید با تمام جهان تعامل داشته باشد و برای ارتباطگیری با هر کشور برنامه داشته باشد. نباید فراموش کرد که ایران قرنهاست که با آلمان روابط خوبی داشته و هیچگاه این دو کشور در مقابل یکدیگر قرار نگرفتهاند و همواره روابط سیاسی خوبی برقرار بوده است. امروز نیز ضرورت دارد تا این رویه دنبال شود. این موضوع درخصوص سایر کشورهای اروپایی نیز صدق میکند. امروز در داخل کشور قوههای مختلف تقریبا سیاستی یکسان دارند و این امر کمک میکند تا یک تصمیم نهایی در خصوص ارتباط با جهان گرفته شود. باید به شدت دقت کرد که امروز عدم ارتباط ما با آمریکا سبب شده تا سایر کشورها از این روابط مخدوش سوءاستفاده کنند و از این طریق به ایران ضربه بزنند. امروز خوشحالترین طرف از اینکه ایران با آمریکا رابطه ندارد، اسرائیل است و این خود یک پیام مهم است.
ارسال نظر