نذر سلامتی در درمان به عشق حسین(ع)
حسین کرمانپور رئیس اورژانس بیمارستان سینا
در مکتب ما مسلمانان بهویژه شیعیانی که به ائمه اطهار فراتر از دوستسسداشتن عشق میورزند، رسمی شایگان و ارزشمند وجود دارد به نام نذری! اگر چه در سالیان پیشرو این سنت حسنه با چالشها و انتقاداتی روبهرو شده است اما نه تنها کاسته نشده که تا حدودی نیز افزایش یافته است. همانگونه که از مقدمهای که نوشتم بر میآید «نذری» یک سنت است با تمام قواعد و مختصات یک کار سنتی! لذا حک یا اصلاح آن باید همگام با دلهای عشاق و همراه با علاقهمندیهای ملت باشد. رعایت نکردن این قاعده به معنی ضایع شدن آن پیشنهاد است ورنه نذری و نذری ده راه خود را میروند. در دوسالی که ویروس کرونا، این ویروس نفسگیر و مخوف، بشریت را به چه کنم انداخته و راههای گریز را یکی پس از دیگری از دسترس خارج میسازد، جامعه جهانی فرای راههای پیشگیری و درمان به سمت و سوی همراهی و همدلی هم روی آورد. بسیاری از افراد، مشاغل خود را از دست دادند و خانهنشین شدند. حتی به خانهنشینی هم اکتفا نشد و برخی آنقدر جیبشان ته کشید که خانه استیجاری خود را هم از دست دادند و خیاباننشین و کارتن خواب شدند. اسفانگیز در این میان آنکه سوای همه بلاهای بالا، بیمار هم بشوی! دیگر تاریکی در تاریکی است. اگر آن بیماری کرونا باشد و درگیری ریه هم جوری باشد که در خانه نیاز به اکسیژن داشته باشی جانت زودتر از تنفس به درمیآید. روزگار بسیاری در این مصاف تیره شد و چه بسا فقر و تهیدستی جان عدهای را در کمال غریبی و بیکسی گرفت حال آنکه میشد با کمک مختصری گرمی خانوادهای را محفوظ داشت. خوشبختانه آنها که همیشه فرسنگها دورتر را نظارهگرند و با مویزی گرمی و غورهای سردیشان نمیشود، تلاش کردند فرهنگ ناب دینی خود را انشای روزگار نمایند و با قرار دادن قالب نذری روی مصایب روزگار، مرمت زخم دل بسیاری را به عهده گرفتند. در حالی که محرم امسال در گوشه و کنار شهر همان سنت حسنه نذری در جریان بود اما قافلهای هم علی وار، جوانمردانه، بیهیچ نام و نشان پویش نذر سلامت به راه انداختند و به داد بیمارانی رسیدند که تیمار میخواستند و کسی که نگذارد سکاندار خانواده آسمان را به زمین ترجیح دهد! چه کردند؟ رفتند و کپسول اکسیژن و مانومتر خریدند و رساندند به خانهای که اگر چه نانی برای خوردن یافت میشد اما این اکسیژن بود که مرد یا زن خانه را زنده نگه میداشت. رفتند و نسخه کاغذی بیمارخانه را که روی دست همسرش باد کرده بود و شمع وجود همدمش در حال خاموشی، تبدیل به دارو کردند تا خانواده در عزای حسین(ع) بگریند نه در غم پدر یا مادر! رفتند به بیمارستانها سرکشی کردند و در کوچهپسکوچههای بیمارستانها، نانآور خانوادههایی شدند که با تمام امید بیمار بدحالشان را به بیمارستان استان رسانده بودند تا کودکان او فردای عاشورا و تاسوعا لبخندشان نمیرد و مادر داشته باشند. شیفت کاریشان را انداختند عاشورا و تاسوعا تا با عشق حسین(ع) در بخش کرونایی نفس به نفس کسانی شوند که اشک آرامشان در عزای حسین دل هر دلدادهای را کباب میکرد. رفتند و گشتند و پیدا کردند کسانی را که بهدلیل کرونا شغل شان را از دست داده بودند و بچههایشان دو ماه بود رنگ پنیر را ندیده بودند چه رسد به گوشت و کباب و مرغ! رفتند و پیدا کردند کودکانی را که پایشان را خار مغیلان زخم نزده بود بلکه تمام بدنشان را شپش خانه کرده بود از بس نه حمامی داشتند و نه نانآوری و نه سرپرستی! رفتند و پیرمردها و پیرزنهایی را یافتند که چند ماه بود جز تکهای نان خشک نخورده بودند و کسی از ترس کرونا سری هم به آنها نزده بود. کنارشان نشستند و حتی غذا دهانشان گذاشتند تا جان بگیرند و وقتی جرعهای آب مینوشند جان داشته باشند بگویند: «قربان لب تشنه ات یا حسین»رفتند و نشستند پای درددل زنی که شوهرش را از دست داده بود بهواسطه کرونا و حالا یک سال بود با دو فرزندش کوچهبهکوچه میگشتند تا نانی برای خوردن بیابند و باز بهواسطه کرونا کسی جرأت نمیکرد سرپناه آنها شود. پس نذر سلامتی آدمهایی را گرد هم آورد تا برای این دست از افراد سرپناه موقت فراهم کنند تا بمانند و حسین(ع) را سینه زن واقعی باشند. حتی برخی نذرشان را در کمپهای اعتیاد یافتند! حتی برخی نذرشان را در گوشه زندان یافتند! حتی برخی نذرشان را در سر چهارراهها یافتند! حتی نذرشان را در تهیه ویلچر و ابزار برای بیمارستانهای کمتر برخوردار یافتند! همانگونه که عبدا... نصرانی، تمام حجت دینداریاش را به جای مسجد و مدرسه بر سر نیزه، خونآلود یافت!
ارسال نظر