پیوستن به پیمان شانگهای اثرات مثبت زیادی دارد
آرمان ملی- علیرضا پورحسین: سرانجام شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به بحث در خصوص مسائل مرتبط با ایران در این جلسه پایان داد. دیدگاه کلی کشورها در نشست شورای حکام این بود که زمان آن رسیده که تهران به همکاری با آژانس شدت ببخشد تا به مشکلات قابل توجه خاتمه دهد. حکام همچنین خواستار ازسرگیری مذاکرات وین شدند. همچنین مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیانیه خود اعلام کرد که ایران هنوز درباره ذرات کشف شده آلوده به مواد هستهای در سه مکان اعلام نشده توضیحی ارائه نداده و نسبت به این موضوع ابراز نگرانی کرده است. این در حالی است که نماینده دائم ایران در سازمانهای بینالمللی در وین به این صحبتها واکنش نشان داد و گفت که تاسف برانگیز است که بهرغم توضیح مکتوب ایران درخصوص وجود آلودگی اورانیوم تهی شده در ۲۶ می ۲۰۲۱ در یکی از مکانها، آژانس کماکان عنوان میدارد که ایران هنوز توضیحی ارائه نکرده است. ایران در این خصوص در گزارش خود گفته است که هیچ سابقهای از فعالیت هستهای مشاهده نشده است. ظاهرا این رویه غلط آژانس است که هر زمان به بستن یک موضوع نزدیک میشویم، سؤالات جدیدی را مطرح میکند تا با یک فرآیند باز و بی انتها مواجه شویم. برخی این رویه را منتسب به کشورهایی میدانند که در ظاهر میخواهند مشکل ایران و آژانس حل شود اما در باطن هم در مذاکرات وین و هم در شورای حکام بازی متفاوتی از خود نشان میدهند. بازیگرانی که حتی ایران را در پیوستن به پیمان شانگهای نیز ترغیب میکنند. در راستای بررسی این مساله «آرمان ملی» با امیرعلی ابوالفتح، تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل گفت و گویی داشته است که در ادامه میخوانید.
توافق ایران و آژانس تا چه میزان مسیر را برای رسیدن به توافق در مذاکرات احیای برجام هموار کرد؟
یک نکته بسیار مهم وجود دارد و باید توجه داشت که توافق ایران و آژانس گام نخست بوده و هنوز اتفاق خاصی در مذاکرات وین رقم نخورده است. باید گامهای بعدی نیز برداشته شود تا این مسیر هموار شود. اگر ایران و آژانس به توافق نمیرسیدند یک مانع جدید در مسیر مذاکرات احیای برجام به وجود میآمد و امروز این اتفاق رخ نداد. توافق وین امروز رابطه مستقیمی با اراده ایران و آمریکا دارد و آژانس در این میان کمترین نقش را ایفا میکند. آژانس کمک کننده است تا دیپلماسی تداوم داشته باشد اما تصمیم نهایی را کشورها اتخاذ میکنند. مواضع ایران نیز نسبت به پیش از انتخابات ریاست جمهوری تغییری نکرده و به دلیل فاصله زیادی که بین مواضع ایران و آمریکا وجود دارد، به نظر نمیرسد که مذاکرات به سرعت شروع شود و به نتیجه رسد و حتی اگر هم در دورههایی مذاکرات انجام شود، اگر طرفین همچنان بخواهند به مواضع خود پافشاری کنند، شانسی برای توافق وجود نخواهد داشت و در حال حاضر نمیتوان چشمانداز امیدوارکنندهای برای آینده مذاکرات متصور شد.
آیا مذاکره مستقیم با آمریکا میتواند کمک کننده در رویه مذاکرات احیای برجام باشد؟
الزاما این گونه نیست زیرا این احتمال وجود دارد که گفتههای ایران به صورت دقیق منتقل نشود و اشتباههایی رخ دهد که مسیر مذاکرات را سخت کند اما مشخصا مذاکره مستقیم با آمریکا گره گشای مشکلات نیست. یکی از آفتهای مذاکره غیرمستقیم، از دست دادن زمان است. مذاکرات غیرمستقیم رویه گفت و گوها در خصوص احیای برجام را طولانی میکند و این به نفع هیچ یک از طرفین نیست. آنچه سبب میشود تا ایران و آمریکا به توافق برسند این است که دو طرف از برخی خطوط قرمز خود عدول کنند. باید توجه داشته باشند که تمامی خواستهها در مذاکرات به دست نمیآید و اگر این باور در میان طرفین نهادینه شود، گام بزرگی در مسیر احیای برجام برداشته خواهد شد. اگر مذاکرات مستقیم باشد اما طرفین از خواستههایی که دارند، کوتاه نیایند، باز هم شاهد یک بن بست خواهیم بود. بنابراین مذاکره مستقیم شرط کافی برای رسیدن به تفاهم نیست. موضوع فراتر از دیدار مستقیم است. امروز مشکل آمریکا این است که آیا پس از احیای برجام و رفع تحریمها، ایران خواهد پذیرفت مذاکراتی در مورد مسائل نظامی و منطقهای هم انجام شود یا خیر. زیرا ایران اعلام کرده چنین تصمیمی ندارد، بنابراین آمریکاییها
نیز در خصوص بازگشت به برجام با اما و اگرهایی مواجه شدهاند و تضمینهایی در خصوص برخی موارد میخواهند.
ممکن است برخی طرفها به واسطه انجام مذاکرات غیرمستقیم، در مسیر احیای برجام کارشکنی کنند؟
ما در مذاکرات احیای برجام با نماینده اتحادیه اروپا، روسیه، چین، بریتانیا، آلمان و فرانسه مواجه هستیم. این 6 طرف ممکن است پیامها را گاهی خوب منتقل نکنند اما مشخصا نمیتوانند پیامی به دروغ منتقل کنند. کارشکنی اصلی را کشورهایی انجام میدهند که دور این میز ننشسته اند و پیامهای اشتباه از سوی ایران به آمریکا منتقل میکنند. امروز در میز مذاکرات وین این اراده وجود دارد که سریع تر مذاکرات به سرانجام برسد و تخریبهایی که بعضا شاهد آن هستیم از سوی کشورهای دیگر است. در گذشته و زمانی که ایران و آمریکا با یکدیگر به صورت مستقیم در خصوص برجام 2015 مذاکره میکردند، کشوری همچون فرانسه کارشکنی میکرد و این یک کانال مجزا است که کشورها علیه مذاکرات ایجاد کردهاند.
وزیر دفاع اسرائیل گفته است که به صورت موقت با برجام مشکلی نخواهند داشت. آمریکا توانسته اسرائیل را راضی کند و این صحبتها را باید یک عقب نشینی تلقی کرد؟
مشخصا اسرائیل از مواضع خود علیه برجام عقب نشینی کرده است. این عقب نشینی آشکار به این علت است که دیگر چارهای جز این ندارند و مقاومت در برابر یک امر محال میکردند. آنها با چند فرض مواجه بودند. ایران بدون اینکه مانعی وجود داشته باشد به برنامه هستهای خود ادامه میدهد و هر روز در این مسیر پیشرفت میکند و هیچ کشوری نمیتواند مانع آن شود. از سوی دیگر نیز آمریکا بر این باور است که باید از طریق برجام برنامه هستهای ایران کنترل شود. اسرائیل به این نتیجه رسیده است که مخالفت با برجام بیش از آنکه فشاری علیه ایران باشد، روابط تل آویو و واشنگتن را خدشه دار میکند. به همین علت ترجیح دادهاند که بیش از این در مقابل تصمیم کلانی که گرفته شده است، مقاومت نکنند. آنها در راستای اینکه بگویند نظرشان همچنان مهم است، عنوان میکنند که شروطی برای آمریکا گذاشتهاند. باید توجه داشت که اگر مذاکرات احیای برجام نیز به نتیجه نرسد، نه آمریکا امروز آماده مقابله سخت با ایران است و نه اسرائیل میتواند چنین اقدامی انجام دهد. آنها برای جلوگیری از آبروریزی میگویند موقتا پذیرفتهاند. آنها اگر میتوانستند علیه ایران اقدام جدی انجام دهند قطعا
تا به امروز این کار را انجام می دادند. امروز ایران چندین کیلو اورانیوم غنی شده دارد و غنی سازی 60 درصد نیز کرده است اما نمیتوانند اقدامی علیه ایران انجام دهند. این ها ژستهایی سیاسی است تا خود را در موضعی بالاتر نسبت به دیگران نشان دهند. پرونده حمله نظامی در خصوص ایران بسته شده است و صرفا لفاظیهایی صورت میگیرد تا بگویند همچنان دست برتر را دارند در حالی که این گونه نیست. هر زمان یک مقام اسرائیلی و یک آمریکایی با هم دیدار میکنند، از سطح روسای دولتها تا پایین ترین سطح همیشه محور ایران و راههای مقابله با آن است. این به هیچ عنوان جدید و عجیب نیست و این بار نیز میخواهند با بیان الفاظی همچون برنامه منظم و یا برنامه موقت بالا بودن سطح دغدغه در این حوزه را بیان کنند. آنها همیشه برای ایران برنامه داشتهاند که البته هیچ گاه به نتیجه نرسیده است. بنابراین سخنان مقامات اسرائیلی تنها جنجال رسانهای و فاقد اهمیت است اما موضع وزیر دفاع اسرائیل نشان داد که آنها عقب نشینی نیز کردهاند.
پس از عقب نشینی اسرائیل، مانع دیگری در مسیر احیای برجام وجود ندارد؟
اگر آمریکا تصمیم واقعی داشته باشد که با ایران به تفاهم رسیده و انتظارات تهران را برآورده کنند، بایدن میتواند بر مخالفتهای داخلی نیز غلبه کند. به این علت که قرار نیست موضوع در سنا به تصویب برسد، مخالفتش هم چندان اهمیتی ندارد. اصل برجام در کنگره به رای گذاشته نشد. الان بحث بر سر بازگشت آمریکاست که نیاز به تایید ندارد. اگر در آینده دولت دموکراتها شکست بخورد و دولت جمهوری خواهان در سال 2024 سر کار بیاید، ماجرای ترامپ دوباره احتمالا تکرار میشود. با فرض اینکه ایران و آمریکا بر سر برجام تا آن زمان به توافق رسیده باشند، دولت جمهوریخواه میتواند به همان راحتی از برجام بیرون بیاید. امروز ایران تاکید دارد که تاییدهایی را بگیرد اما نظام حقوقی آمریکا چنین توانی را ندارد که برای رئیس جمهور بعدی تعیین تکلیف کند و هیچ تعهدی توسط دولت مستقر نمیتواند برای دولت بعدی الزام آور باشد. در ایران هم اینکه تنها بخشی از تحریمها آنگونه که دیپلماتها میگویند برداشته شود، مورد قبول کسی واقع نشده است. در شرایط پیچیدهای که بر سر تحریمهای پیش آمده چه شرایطی باید ایجاد شود تا دو طرف به یک نقطه مشترک برسند و تحریمها علیه
کشورمان لغو شوند، چالش زیاد است. آمریکا با برداشته شدن تمام تحریم ها مشکلی ندارد. اما آنها میخواهند خواستشان برآورده شود. یعنی ما به ازای آن این است که ایران بپذیرد هم در متن برجام و هم در موضوعات فرا برجامی تغییر صورت گیرد. یعنی ایران مثلا بپذیرد در آینده وارد گفتوگوهایی با 1+5 شود که برای مثال در زمانبندی فعلی تغییراتی ایجاد شود. در حوزه منطقهای هم آنها میخواهند ایران آمادگی خود را برای گفت و گو اعلام کند. در چنین شرایطی آمریکاییها حاضرند که همه تحریمهای مدنظر ایران را بردارند اما مساله این است که تهران حتی به ازای برداشته شد کامل تحریمها حاضر نیست که این شرایط را بپذیرد. چون معتقدند که این کار منافع ملی ایران را به خطر خواهد انداخت.
پیوستن ایران به پیمان شانگهای میتواند اتفاق خوبی باشد و آیا موضع چین و روسیه را در مساله هستهای تغییر میدهد؟
مجموعا این یک اتفاق خوب است و باید توجه داشت که پیوستن به پیمان شانگهای اثرات مثبت زیادی میتواند داشته باشد. از سوی دیگر روسیه و چین در خصوص پرونده هستهای ایران بر این باور هستند که به عنوان یک عضو دائم شورای امنیت که به طور رسمی توانمندی هستهای آنها به رسمیت شناخته شده و به عنوان یکی از ۵ عضو پیمان NPT به معنی منع اشاعه تسلیحات هسته ای متعهد هستند که جهان را از گسترش سلاح هستهای دور کنند. براساس همین عضویت، روسها این موضع را دارند که در خصوص هر اقدام نظامی در حوزه هستهای واکنش نشان دهند و حتی وارد اقدامات عملی شوند که در این مسیر سلاحهای هستهای در جهان اشاعه پیدا نکند و طبیعتا این رویکرد موضع اصولی روس هاست. همان طور که آمریکا، بریتانیا، فرانسه و چین نیز چنین نقشی را در فضای بین المللی دارند و براساس NPT موظفند اجازه ندهند کشورها به سمت سلاح هستهای حرکت کنند از این جهت اگر هر اقدامی از طرف ایران یا هر کشور دیگری در جهت دستیابی به سلاح هسته ای صورت گیرد حداقل کاری که این ۵ کشور موظف به انجام آن هستند ابراز نگرانی و صدور بیانیه و محکوم کردن است. از منظر دیگر روسیه و چین برخلاف آمریکا،
فرانسه و بریتانیا نگاه متفاوتی به اقدامات برجامی ایران دارند از نظرآمریکا، فرانسه و بریتانیا گامهای ایران بعد خروج آمریکا از برجام همگی نقض برجام است و آنها در جهت مهار ایران در این مسیر نیز اقداماتی انجام دادند مثلا آمریکاییها تحریمهای بیشتری اعمال کردند و یا اروپا به تعهدات برجامی خود عمل نکرد اما از نظر روسیه و چین گر چه در صورتی که فعالیتهای ایران به سمت نظامی برود نگران کننده است و باید محکوم شود اما آنها معتقدند این اقدام در حقیقت اقدامی واکنشی از طرف ایران است که در قبال خروج آمریکا از برجام صورت گرفته و به محض برگشت آمریکا به این توافق نامه ایران این برنامه هستهای را تعدیل خواهد کرد و در چارچوب برجام حرکت میکند. به همین دلیل است وقتی اخبار دستیابی ایران به غنی سازی 60 درصد یا افزایش ذخیره اورانیوم 60 درصدی منتشر میشود طبیعتا به معنی کاهش زمان ایران برای رسیدن به سلاح هستهای است و روسیه بیانیه میدهد و ابراز نگرانی میکند.
ارسال نظر