| کد مطلب: ۱۰۲۲۶۰۱
لینک کوتاه کپی شد

باقری و برجام

احمد زیدآبادی روزنامه‌نگار و فعال سیاسی

به همان اندازه که طرف‌های غیر ایرانی برجام برای ازسرگیری سریع مذاکرات وین بی‌تابی نشان می‌دهند، طرف ایرانی نسبت به این مسأله خونسردی و بی‌تفاوتی در پیش گرفته است. از نگاه 1+5 ازسرگیری سریع مذاکرات وین از آن جهت ضروری است که سرعت توسعه برنامه اتمی جمهوری‌اسلامی، به‌زودی احیای برجام را بی‌معنی و بی‌اثر خواهد کرد. از نگاه جمهوری‌اسلامی اما تعلیق مذاکرات، فرصتی برای پیشبرد برنامه هسته‌ای است تا اعضای برجام را در مقابل «عمل انجام شده» قرار دهد و در پشت میز مذاکره با دستی پرتر از قبل، امتیازات تازه‌ای را طلب کند. در این میان اما دولت اسرائیل که ابزارهای فشار خود علیه دولت جوبایدن و دیگر اعضای 1+5 را برای رها کردن موضوع برجام در شرایط حاضر کند می‌بیند، به طور علنی اعلام کرده است که در این مورد، چشم امیدش به محافلی در تهران است تا با در پیش گرفتن روشی سخت و انعطاف‌ناپذیر در مذاکرات، خودشان اسباب نابودی برجام را «یک بار و برای همیشه» فراهم کنند. بنابراین، بر سر سرنوشت برجام، سه خط متفاوت در سه جهت مختلف در جریان است، خطوطی که بعضاً در هم می‌پیچند و خواسته یا ناخواسته یکدیگر را تضعیف یا تقویت می‌کنند. در حال حاضر بین سه کشور اروپایی عضو برجام و دولت آمریکا، درباره دستور کار مذاکره با ایران و ابعاد توافق نهایی احتمالی، وحدت نظر وجود دارد. این چهار کشور خواهان احیای برجام با تغییراتی در مفاد آن به‌خصوص تعویق زمان «بندهای غروب» آن هستند و در عین حال مایلند مذاکره در باره نظم خاورمیانه به‌نحوی به برجام پیوند یابد. روسیه و چین عمدتاً بر احیای برجام در همان صورت نخست آن، اصرار می‌ورزند و درباره جزئیات ماجرا، گویی به عمد لحنی ابهام‌آمیز در‌پیش گرفته‌اند تا امکان میانجی‌گری بین دو طرف را در سخت‌ترین مراحل مذاکره برای خود حفظ کنند. در مقابل، طرف ایرانی در‌مورد سرنوشت برجام به شیوه‌ای کم و بیش دوپهلو سخن می‌گوید. تاکنون سیدابراهیم رئیسی و اعضای دولت او، اصل احیای برجام را پذیرفته‌اند اما در‌مورد مزایای ناشی از آن به‌خصوص ابعاد لغو تحریم‌های اقتصادی آمریکا شروطی را به صورت کلی مطرح می‌کنند. دولت رئیسی به عنوان برآیند جناح «اصولگرا» و اصطلاحاً «انقلابی» که طیفی از موافقان نسبی تا منتقدان و مخالفان سرسخت برجام را در برمی‌گیرد، خواهان توافقی است که هم رضایت نیروهای هوادار این جناح را تا اندازه‌ای فراهم کند و هم زبان حامیان پروپا‌قرص برجام در جناح مقابل را بر سر خود تیز نکند. ( البته زبان حامیان جناح مقابل چه توافقی صورت گیرد و چه نگیرد در هر حال تیز خواهد شد!) از این رو، دولت رئیسی در مورد برجام، وضعیت دشواری دارد. انتخاب علی باقری به عنوان معاون سیاسی وزارت‌خارجه که قاعدتاً مسئول مذاکره با اعضای 1+5 خواهد شد، به نظرم نوعی تلاش برای غلبه بر این دشواری و بلاتکلیفی است. باقری به عنوان یکی از مخالفان سرسخت برجام شهرت دارد. از این رو، انتخاب او برای پیشبرد مذاکرات در نگاه نخست نقض‌غرض است؛ اما از زاویه‌ای دیگر انتخاب او ممکن است خالی از هوشمندی هم نباشد. قاعدتاً هر توافقی که علی باقری در مورد برجام امضا کند، مورد نقد و نفی طیف تندروتر اصولگرایان قرار نخواهد گرفت زیرا نماینده خود آنها آن را به امضا رسانده است. از طرفی با توجه به سابقه مذاکرات نافرجام و فرسایشی سعید جلیلی که به عنوان مذاکره‌کننده‌ای ناکارآمد و ناآشنا به اصول مذاکره در افکار عمومی اکثریت ایرانیان جا افتاده است، علی باقری نمی‌تواند و شاید حتی نمی‌خواهد پا جا پای او بگذارد و با دست خالی از وین برگردد. اگر او پس از هر دور مذاکره، با دست خالی از وین برگردد، ضربه سیاسی جبران‌ناپذیری به دولت رئیسی و مجموعه اصولگرایان وارد خواهد شد، زیرا در آن صورت، افکار‌عمومی به این نتیجه قطعی خواهند رسید که اصولگرایان اساساً توان مذاکره و دستیابی به توافق را ندارند و اگر قرار به مذاکره و توافق باشد فقط افرادی مانند محمد‌جواد ظریف توان به سرانجام رساندن آن را دارند. در هر صورت، سرنوشت برجام مانند سکه‌ای که به هوا پرت شده باشد، در حال چرخش است و هنوز نمی‌توان با ضرس قاطع گفت که با کدام رویش به زمین خواهد نشست. آنچه در این میان به‌خصوص پیش‌بینی را مشکل می‌کند همان برنامه اسرائیل است که می‌کوشد برجام را به دست خود ایرانی‌ها نابود کند. بدبختانه آنها در این نوع امور، بسیار پیچیده عمل می‌کنند و همانطور که به مراکز هسته‌ای کشور نفوذ کرده بودند، ممکن است با ظاهری اصطلاحاً «سوپرانقلابی»، در مراکز تحلیلی هم برای کمک به اشتباه محاسبه تصمیم‌گیران نفوذ کنند.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار