هزینه تراشی با دوگانه «میدان» و «دیپلماسی»
حشمتا... فلاحت پیشه تحلیلگر مسائل بین الملل
به یاد دارید که دونالد ترامپ با این ادعا که ایران در سایه امضای توافق هستهای توانست ۷۰ میلیارد یورو با اروپا، ۴۰ میلیارد دلار با چین و ۱۲ میلیارد دلار با روسیه قرارداد امضا کند، ولی حتی یک دلار آن وارد آمریکا نشد، توانست بخشی از جامعه داخلی آمریکا را به این باور و اقناع برساند که بهترین گزینه خروج آمریکا از توافقی است که برای آنها سود و آورده تجاری و اقتصادی ندارد. اکنون شبیه همان تهدید در اروپا شکل گرفته است. چون زمانی که در سایه برجام، ایران حدود ۷۰ میلیارد یورو قرارداد با شرکتهای اروپایی امضا کرد و به طور طبیعی این شرکت ها بعد از خروج آمریکا از برجام روابط با ایران قطع کردند، اکنون امید دارند با احیای برجام و لغو تحریم ها دوباره شاهد برقراری روابط تجاری با ایران باشند. لذا طرح بحثهای تنبیهی از سوی مجلس برای شرکتهای اروپایی و طرحهای تشویقی برای شرکت های چینی و روسی این واقعیت را بیشتر در ذهن متبادر میکند که اگر برجام در سایه مذاکرات وین احیا شود و لغو تحریم ها عملیاتی گردد قطعاً باعث خواهد شد که ایران یک گام بیشتر در دامان روسیه و چین قرار گیرد. بنابراین طبیعی است که علاوه بر کشورهای حاشیه خلیج فارس، رژیم صهیونیستی و آمریکا حتی اروپاییها هم نگرانی مضاعفی از احیای برجام پیدا کنند. حال اکنون که کشور در شرایط حساسی به سر می برد باید برجام احیا شود. از این رو به دور از این طرح های شعاری و مخل احیای برجام، دولت رئیسی باید ساز و کار مشخص، مدون و متشکل سیاسی، رسانهای و دیپلماتیکی را در داخل کشور سامان دهد که با کم ترین هزینه و مانع تراشی نهایتاً به احیای برجام و لغو تحریم ها منجر شود. بار اصلی سیاست فشار حداکثری و اعمال تحریمها بر دوش ملت و مردم ایران است. ولی اگر بخواهیم به طور مشخص، دقیق و مصداقی عنوان کنیم که چه باری بر دوش مردم است می توانم بگویم وقتی درآمد نفتی مملکت به حداقل رسید و هم زمان دولت به بزرگترین دلال سکه، طلا و ارز بدل شد که بیشترین سود خود را از این وضعیت برد، بزرگترین بازنده هم مردم بودند؛ دلاری که کمتر از ۳ هزار تومان بود اکنون به نزدیک ۲۸ هزار تومان رسیده است. تاثیرات تورمی ناشی از بی ارزش شدن پول ملی تنها در سفره مردم خود را نشان میدهد، در حالی که سیاستمداران، احزاب و شخصیتها در سایه رفاه کامل صرفاً به دنبال موج سواری و کسب منافع خود از این وضعیت به نام حمایت از مردم هستند. بنابراین دولت سید ابراهیم رئیسی باید از نگاه دولت روحانی پیرامون اداره امور جاری فاصله بگیرد و یک ساز و کار مشخص، مدون و متشکل سیاسی، رسانهای و دیپلماتیک را سامان دهد تا تابوی مذاکرات و احیای برجام به شکسته شود. چون قطعاً در این فضاست که دولت میتواند به سمت عمران و توسعه گام بردارد تا یک سرفصل اقتصادی جدید به کشور اضافه شود. البته این مسئله را حسین امیرعبداللهیان در برنامههای خود عنوان کرده بود، اما گامی مشخص، ملموس و عملیاتی در این خصوص برداشته نشده است. پس به پاسخ سوال نخستین گفتوگو باز میگردم که ایران جا دارد با استفاده از همان سه قطب مولفههای قدرت و نفوذ به یک مسیر جدید برای دستیابی به منافع کشور دست پیدا کند. یعنی در مناسبات سیاست خارجی و داخلی باید اولویتی به نام اقتصاد در صدر امور قرار گیرد تا کشور در سطح منطقه و جهان صرفاً یک هزینه کننده نباشد، بلکه بتواند از مسیر دیپلماسی به تولید ثروت هم دست پیدا کند. چون قطعا بار اصلی این هزینههای ناشی از اشتباهات ما در سیاست خارجی بر دوش مردم است، آن هم در این وضعیت که مردم مهیای هرگونه اعتراضات جدی هستند. معتقدم که نباید برجام را در این بُعد فربه کرد. چون برجام به عنوان بخشی از پروسه تنش زدایی ایران با جامعه جهانی بود. به هر حال وزارت امور خارجه مسئول پیش بردن سیاست خارجی کشور است. لذا دستگاه دیپلماسی در حوزههایی که امکان تعامل و تعمیق روابط سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک وجود دارد باید کار کند. یعنی باید دیپلماسی وضعیت را بهینه کند و دیپلماتها هم مدیریت شرایط را برعهده بگیرند. این روزها به اندازه کافی از تریبون و رسانه های مختلف شعارهای تند و ساختارشکنانه علیه دیپلماسی مطرح میشود، دیگر نیازی نیست وزارت امور خارجه بخواهد با دامن زدن به دوگانه میدان و دیپلماسی بخواهد برای که برای کشور هزینه تراشی کند. دستگاه دیپلماسی باید کار خود را به درستی انجام دهد و با یک سیاست خارجی عاقلانه، هوشمند و منعطف کمترین هزینه را برای کشور به وجود آورد.
ارسال نظر