فدرالیسم اقتصادی و سقوط ارزشهای ملی
نوید مجیدی تحلیلگر مسائل سیاسی
ایده بنیادینِ شکلگیری کشورهای فدرال، یا کشمکش و جدالِ مردمانِ مهاجم بر سر منابع ثروت بود که سبب شد برای حفظ صلح، کشوری چون ایالات متحده آمریکا پدید آید؛ یا بهرهگیری از ظرفیت دوگانهای بهنام «کارگر-کارفرمای زمیندار» که بهویژه در اروپای غربیِ سدههای ۱۸ و ۱۹ برجسته بود؛ و درپی همین اصل اقتصادی، کشور شوروی برپا شد. پیدایش چنین کشورهایی برآمده از بسترِ جریانِ پیوندها و اشتراکهای تاریخی شهروندانش نبود و تنها عنصر پیوندی میان آنان، اقتصاد بود. شوروی فروپاشید و به تاریخ پیوست و اگرچه هنوز چند کشور فدرال موجودیت دارند؛ اما همانگونه که اشاره شد، ایدهای جز فدرالیسم برای شکلگیری و دوام آنها وجود نداشت و ندارد. مفهوم تاریخیِ ملت در تاریخ مکتوبِ کمسابقه آنها نایاب یا کمیاب است. اکنون پرسش این است که آیا گردهمایی ایرانیان بهعنوان ملت در طول هزاران سال چنین بوده است؟ بیگمان پاسخ منفی است. گرچه در گذر صدها سال و با دسیسهها یا بیکفایتیها بخشهایی از این واحد بزرگ، از آن جدا شدهاند اما وجبی - آنهم بهزور- به آن نچسبیده است. ملت ایران در گذر تاریخ نشان دادهاند که ایده اتحاد و پیداییشان اقتصاد نبوده، بلکه آیینها و فرهنگ مشترک بوده است؛ بهگونهای که در رنگینکمان فرهنگی کشور، تفاوت معنادار و فاحشی درباره سنتها نمیتوان یافت و بیشتر یکسانی و اشتراک است تا تفاوت. در تاریخ ایران، معمولا منابع سراسر کشور همچون منابعی مشترک در اختیار آحاد ملت بوده و نهویژه یک جغرافیا! یا ویژه یک قوم! حال چنانچه در برخی دورهها شکافهایی در تخصیص درآمدها میبینیم به سیاستگذاری حکومتهای وقت برمیگردد و نه عاملهای انسانیِ برآمده از میان مردم. بهتازگی مجلس بررسی طرحی را آغاز کرده که سالهاست توسط محسن رضایی، (که بهتازگی بهعنوان معاون اقتصادی رئیسجمهور برگزیده شده) در بوق و کرنا میشود. طرحی که برپایه آن ایران به پنج ایالت تقسیم، و برای هر ایالتی وزیری (با رای اعتماد مجلس) برگزیده میشود تا مشکلات مردم آن ایالت را پیگیری کند! درست در همینجاست که باید گفت - بنابر آنچه که نوشتیم- چرا آنقدر پافشاری میکنید که یک تجربه شکستخورده جهانی را در ایران اجرا کنید؟! چرا ملتی را که برپایه اقتصاد شکل نگرفته است، میخواهید با عنصر اقتصاد دستهبندی کنید؟! آیا مرزبندیِ ولو نامرییِ اقتصادی میان مردمان کشور، سبب تضعیف دیگر بعدهای همبستگی ملی نخواهد شد؟ یا اصولا چگونه میتوان ۹۰ درصد از درآمدِ شاهرگی حیاتی چون خوزستان را که بودجهی اصلی یک کشور را تشکیل میدهد، در خود آن استان یا ایالت صرف کرد؟ (چارهی کار، جابهجایی این عدد نیست) آیا اینها سرابی بیش نیست؟ آیا نشان نمیدهد که این ایده، یک ایده کارشناسینشده است؟ بیگمان اجرای چنین طرحی، ملت بزرگ و سرفراز ایران را هم دچار چالشهایی خواهد کرد؛ بهویژه آنکه در دهههای اخیر از یکسو بهدلیل کمتوجهیها و از سوی دیگر با تبلیغات رسانههای بیگانه، از تقویت و نگاه به بنیانهای همبستگی ملی ایرانیان غفلت شده است (اخیرا کارهای پسندیده محدودی در رسانه ملی یا در رسانههای دیگر کشور درحال انجام است که آنها را بهفال نیک باید گرفت). در بافتِ درهمتنیده و تاریخی ملت ایران، نگاه مردم به یک ناحیه یا ایالت موهومی نیست، بلکه به سراسر کشور است اما اجرای این طرح، چنین نگاهی را تضعیف یا نابود خواهد کرد و هرگونه کمک میان این ایالتهای موهومی را بهمانند کمکهای خارجی درخواهد آورد! بازخورد چنین طرحهایی معمولا در بلندمدت دیده میشوند و نه دورههای ۴ یا ۸ ساله. باتوجه به واقعیتهای زندگی مسابقهگونِ امروز، اقتصاد و مرزبندی انسانها برپایه آن میتواند سبب سقوط اخلاقی ملت شود. امید است با درایت مسئولان و نمایندگان محترم، رنج دیگری بر بدن ایران کهن نرسد و با شناسایی ضعفها، سیستم تخصیص درآمدها اصلاح شود که بیگمان از راه «فدرالیسم اقتصادی» نمیگذرد.
ارسال نظر