| کد مطلب: ۱۰۲۲۳۹۲
لینک کوتاه کپی شد

باید جریانات مقابل طالبان تقویت شود

آرمان ملی- نرگس کارخانه‌ای: ایران در صحنه سیاست خارجی روزهای پرکاری را می‌گذراند. به ظاهر آمریکا در منطقه کمرنگ می‌شود و ایران این فرصت را غنیمت می‌داند، چه در افغانستان و چه در عراق. اما قطعا این هدف با چالش‌های بسیار در مسیر مواجه خواهد بود. از سوی دیگر کشورهای عربی و توافقات بر میز مانده‌ای چون برجام نیز برای ایران دغدغه‌های مهم دیگری به وجود آورده‌اند. حتی نمی‌توان از تاثیر این عوامل مختلف، گرچه در هزاران کیلومتر فاصله از یکدیگر هستند، غافل ماند. روز گذشته ایران میزبان نخست وزیر عراق و مدیر کل آژانس انرژی اتمی بود. در خصوص اهمیت هر یک از این موارد و سیاست درستی که مورد نیاز آن است«آرمان‌ملی» با حسن هانی‌زاده، تحلیلگر مسائل بین‌الملل و خاورمیانه به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

در مدت‌های اخیر سیاست‌های آمریکا در جهت حمایت از برنامه‌هایی در منطقه بوده است که به نوعی بتوانند باعث خروج آمریکا از کشورهای منطقه شوند. این خروج چه اثرات و منافعی را برای ایران به همراه خواهد داشت؟
خروج ناگهانی و شتاب‌زده آمریکا از افغانستان به یک بحران منطقه‌ای تبدیل شده‌ است و اغلب کشورهای منطقه را نگران کرده. همچنین این انگاره‌های سیاسی را در میان دولتمردان کشورهای عربی به وجود آورده که آمریکا با این سیاست‌های غیرقابل پیش‌بینی و لغزشی نمی‌تواند تکیه‌گاه قابل اطمینانی برای آنها باشد. مخصوصا این امر در عربستان، امارات و بحرین صادق است که یک نوع اختلاف دیدگاه با ایران دارند و در گذشته به شدت به آمریکا تکیه داشته‌اند. دستور جدید آمریکا برای خارج کردن سامانه‌های پاتریوت از عربستان نیز نشان می‌دهد که کشورهای هم‌پیمان آمریکا در منطقه مثل عربستان و حتی اسرائیــل دیگـــر برای آمریکا از اهمیت و اولویت بالایی برخـــوردار نیستند، بنابراین عربستان با این نگـــرش و با این تلقی که آمریکا در حقیقـت اهمیتی برای کشورهای نفت‌خیز عرب قائــل نیســت به این سمت و سو حرکت می‌کند که با استفاده از مذاکرات اختلافات خود را با ایران و کشورهای منطقه حل کند. مذاکراتی که از 6 ماه گذشته بین دو تیم ایران و عربستان در بغداد و با اشراف دولت آقای الکاظمی شکل گرفته و نشان می‌دهد عربستان به سمت بومی‌سازی سیاست‌های منطقه‌ای خود حرکت می‌کند و سعی دارد با استفاده از ظرفیت و نفوذ ایران بسیاری از مشکلات و بحران‌های منطقه‌‎ای خود از جمله جنگ یمن را حل کند، 6 سال است که عربستان درگیر این جنگ است که 350 میلیارد دلار برای آن هزینه کرده و هزاران کشته و مجروح از ارتش عربستان بر جای مانده اما نتیجه عملی و میدانی برای عربستان به همراه نیامده. خروج آمریکا از افغانستان یک تجربه بسیار مهم برای این کشورهاست چراکه ممکن است همین اتفاق برای سایر کشورها در منطقه به وجود آید. سفر آقای الکاظمی هم به تهران در این چارچوب قرار دارد. این دومین سفر آقای الکاظمی است و یکی از موارد مورد توجه در این سفر، مساله خلأ نظامی و امنیتی ناشی از خروج ناگهانی آمریکا از منطقه است و باید ایران آمادگی لازم برای کمک به عراق و پر کردن خلأ امنیتی این کشور را داشته باشد. از این روست که به نظر می‌رسد خروج آمریکا از منطقه می‌تواند به نزدیک شدن کشورها از لحاظ سیاسی و امنیتی کمک کند و در نتیجه بسیاری از مشکلات منطقه به صورت بومی و با تکیه بر امکانات منطقه حل شود. لذا عربستان نیز تمایل دارد مشکل خود را با ایران برطرف کند و آقای‌الکاظمی نیز این آمادگی و ظرفیت را دارد که نقشی میان این دو کشور ایفا کند. حال با اینکه خروج آمریکا از افغانستان هزینه‌های امنیتی بسیار بالایی برای منطقه و افغانستان به همراه دارد، اگر کشورهای منطقه از جمله ایران با تدبیر و عقلانیت عمل کنند و شرایطی را فراهم کنند که افغانستان به سمت دولت‌سازی و بهره‌گیری از همه ظرفیت‌های قومی، دینی و مذهبی برای تشکیل یک دولت وحدت ملی برود طبیعتا نقش آمریکا و هژمونی آن در منطقه کاهش خواهد یافت.
نیروهای عملیاتی آمریکا از عــراق خارج خواهند شد در حالــی که نیروهایی برای مشاوره و آموزش در این کشور باقی خواهند ماند همچنین فرانسه اعلام کرده است نیروهای خــود را تحت هر شرایطی در عراق حفظ خواهند کرد. با این شرایط چه خلأیی وجود خواهد داشت که نیاز به حضور ایران دارد؟
نیـــروهای آمریکایی هیچ‌گاه به دنبال این نیستند کــه ارتش قدرتمندی در عراق ایجاد کنند. تصمیمات دولت جو بایدن تصمیمات ناگهانی، شتاب‌زده و غیرقابل پیش‌بینی هستند، بنابراین این نگرانی نزد دولتمردان عراق وجود دارد که ممکن است اتفاقی که در افغانستان رخ داد و بسیار مورد انتقاد کشورهای عرب منطقه قرارگرفت، به صورت ناگهانی و شتاب‌زده در عراق نیز رخ دهد. فرانسه نیز به لحاظ نظامی دارای ظرفیت لازم برای قرار گرفتن در عراق به عنوان جایگزین آمریکا نیست. درست است که این کشور به لحاظ سیاسی و اقتصادی نقشی در سطح بالا دارد اما از نظر نظامی قادر نیست نقش مهمی در منطقه ایفا کند. اما ایران این آمادگی را دارد که با ارتش، نیروهای مسلح و دولت عــراق در صورت خروج احتمالی آمریکا از این کشور همکاری کند. چراکه با توجه به اینکه ایران یک کشور تاثیرگذار و دارای مرز طولانی مشترک با عراق است می‌تواند مانند گذشته کشوری مناسب برای همکاری با دولت این کشور برای تقابل با گروهک‌های تروریستی باشد.
ایران می‌تواند برای پر کـــردن خلأ آمریکا در منطقه قدم بردارد اما در کشوری مانند افغانستان در صورت استقرار طالبان با دولتی مواجه خواهیم بود که بخش مهم و جداناشدنی آن شبکه حقانی است که ارتباط نزدیکی نیز با داعش دارد. از سوی دیگر حتی برخی بر این باورند که اساسا حضور طالبان برای ناامن کردن منطقه برای کشورهایی چون ایــران است. در چنین شرایطی ایران چطور می‌تواند منافعی در این کشور داشته باشد و یا گزینه‌ای برای پر کردن خلأها باشد؟
طالبـــان یک جنبــش قابل اعتماد نیست. این یک واقعیت است که هنوز سیاســت‌های طالبان در مــورد ایـــران، منطقــه و قومیت‌های افغـــانستان مخصوصا شیعیان هزاره شفاف نیست. طالبـــان در حال دنبــال کـردن یــک مرحــلـــه کاملا تـاکتیکــی در خصـوص ایران است و این نگرانی وجود دارد که اگر طالبــان خشــونــت‌طلب به قدرت برسـد ممکــن است برخی کشورهای عرب منطقه از جمله عربستان و از سوی دیگر آمریکا در جهت ایجاد پایگاه‌‌هایی برای داعش و القاعده علیه ایران کمک کنند. ایران باید بسیار هوشمندانه و دقیق تمام تحرکات طالبان را رصد کند و اجازه ندهد پاکستان و کشورهای منطقه بر روی طالبان اثر گذارند و شرایطی را فراهم کنند که عربستان و پاکستان مانند نسخه انصارا... در یمن، داعش و القاعده علیه ایران را این بار در افغانستان ایجاد کنند. به نظر می‌رسد سیاست‌های طالبان شفاف نیست اما در درون جنبش و مجموعه طالبان شخصیت‌هایی تحول‌خواه و اصلاح‌طلب هستند که قصد دارند یک دولت وحدت ملی تشکیل دهند و شرایطی را فراهم کنند که افغانستان به سمت ثبات و آرامش برود. اما به هر حال در درون مجموعه طالبان چهره‌های خشونت‌طلب و ضد ایرانی نیز وجود دارد و ممکن است این شخ‍صیت‌ها بخواهند در آینده از وجود داعش و القاعده علیه ایران مخصوصا در مرزهای شرقی استفاده و ناامنی‌ها را تشدید کنند. تعامل این چهره‌ها و نتیجه تعاملات در میان طالبان بسیار تعیین کننده است و بنابراین ایران در موضوع افغانستان باید دقیق، ظریف و هوشمندانه عمل کند.
در رقابت برای تاثیرگذاری بر طالبان و به نوعی کنترل آن ایران ممکن است در رقابت با آمریکا قرار گیرد که شرایط بسیار سختی برای ایران است. در نتیجه آیا ممکن است آمریکا از این عامل و نفوذ بر طالبان برای چانه‌زنی و یا دیگر مراحل برجام بهره بگیرد؟
آمریکایی‌ها از همه ظرفیت‌های خود برای گرفتن امتیاز از ایران در حوزه برجام استفاده خواهند کرد ولی به نظر می‌رسد شرایط در حال حاضر به گونه‌ای است که آمریکا حضور خود را در منطقه کمرنگ کرده است و متعاقبا قدرت تاثیرگذاری و هژمونی آمریکا نیز در غرب و شرق آسیا کاهش پیدا کرده. موضوع برجام نیز یک موضوع جداگانه است. به همین دلیل لازم است دولت سیزدهم یک تیم مذاکره کننده قدرتمند تشکیل دهد و به میز مذاکره در وین بازگردد، اما با شرایط جدید. شرایط جدید نیز اقتضا می‌کند یک دوره زمانی مشخص برای پایان دادن به مذاکرات و لغو تحریم‌ها تعیین شود و ایران نیز باید به تعهدات خود در برجام بازگردد. آمریکایی‌ها در تلاش هستند ایران را در مذاکرات آینده وین تضعیف کنند اما از سوی دیگر به نظر می‌رسد همین دیدار آقای‌رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای از تهران می‌تواند مقدمه‌ای برای تفاهم بیشتر ایران، کشورهای 1+4 و آژانس تلقی شود.
در وقایع افغانستان کشوری که برای تاثیرگذاری و تعیین کننده بودن بسیار تلاش کرد پاکستان بود. آیا ممکن است این کشور نیز به خطری برای جایگاه ایران در منطقه تبدیل شود؟
پاکستان به صورتی خزنده درتلاش است تا نفوذ خود را در منطقه به‌ویژه در افغانستان گسترش دهد، اما پاکستان به لحاظ مالی و سیاسی از توانمندی بالایی برای تبدیل شدن به یک قدرت تاثیرگذار برخوردار نیست. این کشور سعی دارد مهندسی وکنترل داخلی افغانستان را به لحاظ نظامی، سیاسی و امنیتی در دست داشته باشد و از نظر مالی و سیاسی عربستان را به عنوان پشتوانه خود دارد. چون این کشور کمک‌های مالی عربستان را دارد، سعی می‌کند نفوذ ایران را کاهش دهد و نفوذ عربستان را از نظر عقیدتی و معنوی بر طالبان گسترش دهد تا عربستان بتواند از طریق نفوذ درافغانستان شرایطی را برای آسیب به ایران فراهم کند. مساله شکست‌های پنجشیر که با کمک پاکستان به طالبان صورت گرفت نیز یک حرکت کاملا غیرمنطقی از سوی پاکستان در افغانستان است و بنابراین نقش پاکستان در افغانستان، نقشی کاملا تخریبی شده و ایران نیز باید به دولت این کشور به دلیل دخالت‌های تخریبی که در افغانستان داشته است هشدار دهد.
بر این اساس آیا باور دارید منافع ایران در اتخاذ سیاست‌هایی در جهت حمایت از پنجشیر است؟
به هر حال باید یک نقطه چالشی و یک جریان قدرتمند برای کنترل طالبان در افغانستان به وجود آید تا ایران از چنین جریانی به عنوان اهرم فشار علیه طالبان استفاده کند. نبود جریانی در تقابل با طالبان موجب می‌شود ایران ابزارهای فشار خود را در افغانستان علیه طالبان از دست بدهد. در این راستا سقوط پنجشیر نیز مطلوب نیست و می‌تواند به گسترش نفوذ طالبان و پاکستان در افغانستان منجر شود که به نفع ایران هم نیست.
ایران برای حمایـــت از پنجشیر اقدام نکرد و اگر هم پس از ایــن قصد ایجاد چنین تقابلی را داشته باشد بایــد در نظر گرفت که کشورهای زیادی در افغــانستان ذی‌نفع و مداخله‌گر هستند و چنــدان انجام چنین کاری برای ایران آسان نیست. بنابراین به چه صورت چنین پایگاهی در تقابل با طالبان در افغانستان قابل تشکیل است؟
یکسری احزاب معتدل و هم‌سو با سیاست‌های ایران مثل جریان‌های محقق و خلیلی در افغانستان وجود دارند که لازم است سقف مطالبات خود را از طالبان افزایش دهند و در دولت طالبان مشارکت حداکثری داشته باشند. در غیر این صورت این جریانات باید به عنوان اپوزیسیون در مقابل طالبان ظاهر شوند و در این میان احمدمسعود قطعا توانایی و ظرفیتی را دارد تا در مقابل طالبان و گسترش نفوذ آنها در افغانستان ایستادگی کند و همراه این جریانات و اپوزیسیون‌ها باشد. به همین دلیل ایران باید به‌صورت معقول به این بعد از مساله توجه کند و به تقویت جریاناتی بپردازد که بتوانند طالبان خشونت‌طلب را مهار و چهره‌های معتدل را وارد پروسه دولت‌سازی افغانستان کنند.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار