طرحهایی که باعث فرار مغزها میشود
ادامه از صفحه اول| تکنولوژی و سرعت طـــرحها و تبلیغات آنهم در فضای مجازی تا جایی پیش رفته که از یک ایستگاه زمینی وسیلهای به کره مریخ اعزام میکنند با همین تکنولوژی خاک کره مریخ را بدون دخالت دست انسان و تنها با دستور دادن از اتاق فرمانی در زمین برداشت میکنند و در سفر بعدی به مریخ برمیگردانند تا دانشمندان راز بقا و نحوه شکلگیری سیارات را در ماوراء زمین تحقیق کنند. جای تعجب است ما در ایران دنبال این مطلبیم که چگونه جلوی همین تکنولوژی را بگیریم! مگر شدنی است؟ ظاهرا در جهان دو کشور چین و ایران از نظر نحوه برخورد با فضای مجازی تافته جدابافتهای هستند. سوال از نمایندگان مجلس یازدهم این است که در بحران فعلی که از خوزستان شروع و به استانهای دیگر دارد سرایت میکند، چرا هموغم خود را به کار نمیگیرید تا زندگی مردم این مناطق را در پناه مصوبات خود تغییر دهند. مگر چه اتفاقی اقتاد که ظرف یکی، دو روز با آب پشت سدهای ساختهشده در خوزستان به شیوهای برخورد شد که علیالظاهر اعتراضات مردمی این نواحی که به گفته مقام معظم رهبری بهحق بود، فروکش کرده است. پرسش این است آیا مجلسی که ادعای انقلابیگری دارد، قادر نیست با
مصوبات خود در کنار مردم بنشیند. بیش از هفت میلیون ایرانی در کشورهای مختلف زندگی میکنند. سطح سواد این افراد عمدتا بالای لیسانس است. در کمتر نهاد و سازمان پیشرفتهای رد پای یک ایرانی را نمیتوان جستجو کرد و جوانان تحصیلکرده ایران عطای ماندن را به لقایآن میبخشند. دیروز مصادف با روزی بود که مریم میرزاخانی ریاضیدان نامی ایرانی جایزه فیلد خود را که همسطح جایزه نوبل میباشد از دستان رئیسجمهور کرهجنوبی در حالی که بیماری سرطان در تار و پود او رسوخ کرده بود با لبخند معصومانهای دریافت کرد. چرا مریم میرزاخانی و میرزاخانیهای دیگر نمیتوانند در کشور خود از توان و قدرت علمی بالایی که دارند، استفاده کنند؟ نگارنده در مسافرتهایی که قبل از کرونا به جاهای مختلف داشتم، عمدتا به دانشگاهها و کتابخانهها سر میزدم. سوگند میخورم در جایی نبود که ورود پیدا کرده باشم و از مسئول آن دانشگاه یا کتابخانه آدرس یک ایرانی را بگیرم و با پاسخ منفی روبهرو شده باشم. ایرانیان در بالاترین جایگاه علمی قرار دارند. کسانی که تحصیلات دبستان، دبیرستان، دانشگاه و عمدتا تحصیلات تکمیلی خود را در ایران گذراندهاند اما فضای کشور با چنین مصوباتی
برای آنان تنگ شده یا تنگ میشود. کافی است به چند نهاد و سازمان معتبر از سرمایهگذاری و سرمایهداری تا مجامع علمی نیمنگاهی داشته باشیم. سرنوشت انوشه انصاری نمونه موفق زن ایرانی است که نه مانند مریم میرزاخانی است بلکه در دنیای مجازی به دنبال سرمایهگذاری و سرمایهداری افتاد، خاطراتش را بخوانید. میگوید وقتی که وارد آمریکا شدم قادر به صحبت کردن با زبان مردمی که قرار بود منبعد در آنجا زندگی کنم، نبودم اما همین زن چند سال بعد با پرداخت 25 میلیون دلار سفری چند روزه را در فضا آغاز کرد و جای خوشحالی است هر کجا که دعوت میشود با افتخار میگوید که ایرانی هستم. نمایندگان مجلس چرا به این مهم فکر نمیکنند؟ مصوباتی از این دست از نظر سطح روز تکنولوژی امکان عملی ندارد اما نقشه کور راهی است که نخبگان را به آنسوی مرزها هدایت میکند. وقتی از هر یک از ایرانیان موفق در آن سوی مرزها سوال میشد چرا همین بساط را در ایران پهن نکردید. با امکاناتی که در کشور خودمان هست با نیروی کار ارزان و فعالی که داریم؛ موفق میشدید. میگفتند که به سرنوشت چند نفر از نخبگان نگاه کنید. مثلا آقای دکتر کاوه مدنی که راه فرار را در پیش گرفت، اما
امروزه با گذشت دو، سه سال از روزی که از ایران رفت وقتی که وضع کره زمین با توجه به شرایط تغییرات اقلیمی به وضع فعلی درآمد، به عنوان مهمترین و ارزشمندترین دانشمند حوزه محیط زیست تغییرات اقلیمی طرف مشورت اکثر نهادها و سازمانها و کشورها به غیر از کشور خودش است. کسی که فریاد زد سد گتوند را آبگیری نکنید، این سد بر کوهی از نمک احداث شده و امتزاج آب و نمک و اختلاط این دو، تمام پائین دست سد گتوند را به کویرستانی لم یزرع تبدیل خواهد کرد اما کسی توجه نکرد. هم اکنون 430هزار هکتار از اراضی پائین دست سد گتوند با نمکی چند برابر نمک آب اقیانوسها خشکید و چند نسل باید بگذرد تا این اراضی به وضع قبل از افتتاح سد گتوند برگردد. فراموش نمیکنم در همان زمان رئیسجمهور وقت آقای احمدینژاد خطاب به رئیس کل سازمان بازرسی کل کشور که گفته بود کارشناسان حوزه آب دست جمعی اعلان کردهاند این سد نباید افتتاح شود چه گفت. حتی زمانی که بعد از توقف طولانی و رهاشدن احداث سد به آقای رئیسجمهور گفته شد برنامه تکمیل سد را تعطیل کنید. شما از کجا سد و سدسازی را میشناسید؟ در خوزستان رودهای پرآب با مساحتی نزدیک به هر یک هزار کیلومتر در جریان است.
کارون، مارون، کرخه و دز که از آبرفت آنها دشت حاصلخیز خوزستان در طول میلیونها سال شکل گرفته است، کجا رفتهاند؟ آب آنها چه شد؟ سرزمین حاصلخیز خوزستان را چه میشود که امروز با بودن هزاران چاه نفت و کارخانه پتروشیمی ودیگر صنایع وابسته، جوانی با اشک و آه فریاد بزند که 22 سالهام، بیکارم؛ من شغل میخواهم. یا زنی مستاصل فریاد بزند من اعتراض مسالمتی دارم، گاومیشهایم از تشنگی دارند میمیرند تنها سرمایه من همین گاومیش است، نگذارید از تشنگی تلف بشوند. بمیرند، من و خانوادهام هم مردهایم. سرنوشت خوزستان و دیگر استانهاییکه با بیبرنامگی در وضع موجود گرفتارآمدهاند آینده تلخ این کشورند. استان گلستان به عنوان سرسبزترین استان ایران با داشتن دو سد، فریاد تشنگی مردمش بلند است و مسئولان سدهای این استان میگویند ذخیره سدها به صفر رسیده است. زایندهرود را تصمیماتی مشابه این تصمیمات خام خشکاند. زایندهرود زندهرود فلات مرکزی ایران بود. رود قزلاوزن طولانیترین رودی که از آذربایجان سرچشمه و در گیلان به سفیدرود میپیوست الان به جوی آبی تبدیل شده است. چنین وضعی را مجالس گذشته با طرحهایی از این دست رقم زدهاند. میگویند مومن
از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود. حالا طرحی که فقط جیب مافیای فیلترینگ را
پر خواهد کرد و طرحهایی از این دست نوعی نگاهی غیرواقع بینانه به علم و تکنولوژی است.
ارسال نظر