نابودی محیط زیست خوزستان به سود هیچکس نیست
شهراد شاهرخی طهرانی تحلیلگر مسائل اجتماعی
آنچه که به زندگی رونق میبخشد، رفاه و آسایش است که سبب میشود یک فرد در جامعه رشد کرده و پلههای ترقی را یکی، یکی طی نماید و به سقف آرزوهایش برسد. بشر در جامعه نیازمند رفاه مطلوب است تا مانند یک انسان شایسته، زندگی کرده و از منابع طبیعی خدادادی که حق اوست بهرهمند شود و به همان گفته امام خمینی (ره) که بر مقام انسانیت و تعالی دست پیدا کند. اما متأسفانه این روزها شاهد هستیم که در شهرهایی که سرشار از نعمتهای خدادادی هستند. این یک حقیقت تلخ و غیرقابل توجیح است که برخی از مناطقی که امروز محروم لقب گرفتهاند مانند، خوزستان و سیستان و بلوچستان با وجود ثروتهای خدادادی مانند معادن بزرگ و چاههای نفت، آسایش و سلامتی نسبی را فراموش کردهاند و گرفتار فقر و بیآبی و خشکسالی شدهاند. بهراستی چرا باید اینگونه مناطق که با وضعیت بسیار بد، وحشتناک و اسفبار معیشتی روزگار را سپری میکنند، همواره دچار بحران شدید فقر و بیکاری و بیآبی باشند؟! مساله اخیر در این استانها یعنی بحران بیآبی و بیکاری که سبب بروز اعتراضات مردمی شده است، شرایط ناگواری را برای جامعه و کشور ایجاد کرده و قطعا به نفع هیچکسی (دولت و ملت) نخواهد بود، چون اقتصاد کشور که نیمی از آن متکی به درآمدهای نفتی و کشاورزی است، با این ناآرامیها در استانهای مختلف لطمه خواهید دارد و در نهایت جامعه به سوی ویرانی پیش میرود. باید باور کنیم که در حالت عادی وضع اقتصاد کشور خوب نیست و وضعیت نرمالی ندارد. با این وضعیت طوفان گرفتاریهای سیاسی و اجتماعی در راه خواهد بود، چراکه این مردم نجیب و رنج کشیده در این استان های محروم و بسیار ضعیف از لحاظ اقتصادی (ولی ثروتمند و بی بهره) هستند و سالهاست که با مصیبت فقر، بیآبی، سیل، گرما، کرونا و... دست و پنجه نرم کرده و حتی یک اعتراض کوچک هم نگرفتند. آیا مسئولان میدانند اگر بحران بیآبی، فقر و بیکاری در جوامع محروم بیشتر شیوع پیدا کند و روند افزایشی در عین حال به مناطق شمالی و مرکزی تسری یابد، آنگاه چه خواهد شد؟! آیا میدانید اگر خشکسالی به نقطه اوج خود برسد، حیات بسیاری از استانها به خطر خواهد افتاد و زمینهای تشنه، کشور را به بیابانی غیرقابل سکونت مبدل خواهد کرد و آنگاه «نه تو مانی و نه من»، اگر درصد بیشتر مردم را جوانان در مناطق محروم کشور تشکیل میدهند و اگر این جوانان بیکار شوند، روی به شغلهای نافرجام و کاذب آورده (که بیشترشان روی آوردهاند) و از سر ناچاری به قاچاق و سوختبری وکولبری روی آورند آن زمان هزینههای اجتماعی این موضوع برای دولت بسیار سنگینتر از ایجاد نسبی رفاه و شغل خواهد بود. پس بایسته و شایسته است تا مسئولان امر در پی ریشهیابی این معضل بزرگ (بیآبی و بیکاری) تدبیری درست نمایند. در این میان برخورد مسالمت آمیز با مردمی که لبهایشان تشنه است، در آستانه عید قربان در پی نجات مردم از این بحران باشد. جامعه نیازمند روحیه زندگی است، نیازمند برخورداری از شرایط مطلوب است تا مردم ایران عزیز ما از حقیقت هستی زندگانی بهرهمند گردد.
ارسال نظر