ایران و تحولات اخیر افغانستان
سیدمصطفی حسینی تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیک
در تبیین رخـــدادهـای سیــاسی قــرن بیست و یکم آن چیزی که بیشتر توجه ما را جلب میکند سرزمینی تر شدن کشمشهای سیاسی جهان است که توجه به آن اجتناب ناپذیر مینماید. از زمان طرح دهکده جهانی مک لوهان در (1967)، پایان تاریخ فوکویاما (1989)، جهان مسطح توماس فریدمن(2005)، چندین دهه میگذرد. تحلیلگرانی که استدلالهایشان مبنی بر جهان یکپارچه ژئوپلیتیک مد نظر لیبرالیسم، بی بهره از زیربنای سرزمین بود و میکوشیدند با پیگیری هژمونی لیبرال برای آینده جهان، نظم بین المللی جدیدی را ترسیم کنند. بهرغم این کوششها همان طور که شاهد هستیم تغییرات پرشتاب در نظام بینالملل و مناطق پیرامونی در حال شکل گیری است که در خصوص تحولات افغانستان این مهم به وضوح قابل تشخیص است. تحولات شکل گرفته در افغانستان طی چند دهههای اخیر عمدتا ناشی از خلأ قدرت و دخالت بازیگران منطقهای و فرا منطقه ای بوده است. شایان توجه است که پروسه ملت سازی در افغانستان موفقیتآمیز نبوده چه بسا آن جامعه به نیاز زیربنایی برای یک حکومت دموکراتیک نرسیده بود. فضای سیاسی آکنده از رقابت و عصبیت بر افغانستان اثر مخربی گذاشته به طوریکه این رفتار در فرهنگ سیاسی هیچ دولت- ملتی مشاهده نشده است و لاجرم رویکردهای افراطی فرقهگرایی این کشور را تا ورطه نابودی کشانده است. بعد از گذشت بیست سال از تحولات افغانستان(2001-2021) نهتنها دغدغههای امنیتی این کشور مرتفع نشد بلکه منابع تنش در ساختار داخلی این کشور در حال پوستاندازی است. در چنین سرزمینی جنگ، تنش و مشاجره در حال استمرار است و تا آیندهای نامشخص به قوت خود باقی خواهد ماند. طالبان در سال 2001 پس از حمله نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده از قدرت کنار گذاشته شد. طبق اعلامیه سازمان ملل بعد از گذشت بیست سال فقط از ژانویه 2021 شماره آوارگان افغانستان به دوهزار هفتصد نفر و شمار آوارگان این کشور در مقیاس جهانی به بیش از 3.5 میلیون نفر میرسد که بعد از سوریه و ونزوئلا مقام سوم را داراست. بر اساس آمار یونیسف بیش از 3.7 میلیون کودک در این کشور به مدرسه نمیروند که از این مقدار 60 درصد آنها را دختران شامل میشوند. این کشور در سال 2007 با تولید بالغ بر 4 میلیارد مواد مخدر 35 درصد از تولید ناخالص داخلی افغانستان را به خود اختصاص میداد. با این مقدمه بحرانهای افغانستان کنونی به شکل ترسیمی و مکمل عبارتند از : فقر، توسعه نیافتگی، رقابت و کشمکشهای داخلی بر سر قدرت، تنشهای ایدئولوژی ،گسلهای قومی و مذهبی و ... هم اکنون جمهوری اسلامی در موقعیتی با بافت قومی- مذهبی متفاوت با بحران پیش آمده با همسایه خاوری خود روبهرو است. امواج این بحران این کشور را نیز در بر خواهد گرفت. روند روز افزون تحولات در فضای خاوری، واقعیات را به شکل غیرفیزیکیاش شکل داده که پاسخ دادن به پرسشهای موجود چالش بزرگی را برای دولت مردان جمهوری اسلامی فراهم کرده است. لیکن با توجه به شرایط کنونی و تغییرات پرشتاب، هماهنگی و دقت نظر بیشتری را طلب میکند. مواردی که هم اکنون در تعیین رویکرد دیپلماسی از طرف جمهوری اسلامی با افغانها باید مد نظر قرار گیرند به قرار ذیلاند: ایران دارای 940 کیلومتر خطوط مرزی با افغانستان است؛ در صورت تشکیل خلافت اسلامی، رویکرد افراطی پشتونیسم، حنفی- حقانی ادامه دهنده همان سیاست خارجی در قالب طالبان، القاعده و داعش می باشد. فلذا تنش در مرزهای خاوری جمهوری اسلامی از جمله ناامنی در خراسان و سیستان بلوچستان دور از انتظار نخواهد بود. رسیدن به یک تفاهم کامل در حقابه هیرمند، با طالبان حل نخواهد شد و به مشاجره و به نا آرامی در منطقه سیستان دامن خواهد زد. کما اینکه دولت فعلی و قانونی در افغانستان آب در مقابل رفاه مهاجرین افغانی را مطرح کرده است و با به قدرت رسیدن طالبان قطعا در درازمدت سختگیریهای بیشتری در مورد سد کمال خان اتخاذ خواهد شد. تنگنای ژئوپلیتیکی( محصور بودن در خشکی)، توسعه نیافتگی شبکه ارتباطی، ممانعت از توسعه شبکه ریلی ایران در افغانستان و روابط تجاری با جمهوری اسلامی به عنوان عناصر پایدار و بعضا متغیر تنشزا در روابط دو کشور محسوب میشود. مواردی که در صورت ادامه درگیریها توسط طالبان پروژههای بلند مدت تجارت خارجی ایران را متضرر خواهد کرد. فرض مسلم است که با شدت گرفتن درگیریها در افغانستان آمار مهاجران افغان در ایران افزایش پیدا خواهد کرد و چه بسا باعث به هم خوردن تناسب جمعیتی در بعضی نقاط خواهد شد. لازم به ذکر است ایران هم اکنون دارای 750 هزار مهاجر قانونی و حدود دو میلیون مهاجر غیرقانونی افغان را در خود جای داده است. به دلیل شکافهای ایدئولوژیکی و تسلط کم بر طالبان نفوذ ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی در قسمت خاوری به شدت کاهش پیدا خواهد کرد و این کشور نقش سپری را بازی خواهد کرد. این امر هرچه بیشتر به انزوای ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی به خصوص در این برهه زمانی که نگاه ایران به حوزه های ژئوپلیتیکی جدید در قسمت شرقی(شبه قاره، چین و روسیه) است کمک خواهد کرد. به دلایل تنگناهای ژئوپلیتیکی در افغانستان طالبان با ادعای تسلط 80 درصدی بر خاک افغانستان استراتژی خود را بر تصاحب ولسوالیهای استراتژیک و بنادر گمرکی قرار داده است که این امر دسترسی به عمق استراتژیک در افغانستان را افزایش داده و می تواند عاملی برای ایجاد تنش و ادعای مالکیت بر سر گذرگاه مرزی اسلام قله با جمهوری اسلامی باشد. موضوعی که جمهوری اسلامی باید به آن توجه کند مسأله تروریسم است. نباید اقدام تروریستی طالبان را در مزار شریف در به قتل رساندن یازده نفر دیپلمات و خبرنگار در 1377 فراموش کرد.
ارسال نظر