| کد مطلب: ۱۰۱۸۸۳۰
لینک کوتاه کپی شد

نماینده مردم هستید یا اصولگراها؟

آرمان ملی- نرگس کارخانه‌ای: حالا که بیش از یک‌سال از دوره یازدهم مجلس می‌گذرد با نگاهی به اقدامات آن و اظهارات نمایندگان در طول این زمان می‌توان از آنچه حقیقتا زیر پوست نماینده یا به عبارتی اصولگرایی است، آگاه شد. مجلسی که پیش از تشکیل، آبان 98 و رد صلاحیت نزدیک به 250 نماینده مجلس دهم اصلاح‌طلب را از سر گذراند که در نتیجه آن‌ها کمترین میزان مشارکت در تمام دوره‌های مجلس و با مشارکت 42درصدی حاصل شد و پای نمایندگانی را به مجلس باز کرد که بیش از 70درصد آن‌ها را اصولگرایان و تنها حدود 13درصد آن را اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان تشکیل می‌دهند. متاسفانه شاید تنها با بررسی همین آمار و ارقام بتوان به پیش‌بینی نسبتا درستی از عملکرد مجلس، طرح‌ها و جهت‌گیری‌های آن داشت. مجلسی که نه‌تنها چوب لای چرخ دولت روحانی به‌خصوص در مورد برجام و سیاست‌های خارجی شد، بلکه حتی این روزها هم از گوشه و کنار حرف‌هایی از اختلاف نظر با رئیسی، رئیس‌جمهور منتخب خودشان، بر سر برخی تصمیمات در دولت جدید شنیده می‌شود. همواره یکی از دغدغه‌ها در خصوص نتایج حاصل از هر انتخابات با مشارکت پایین فاصله گرفتن برگزیدگان از خواست و نیازهای مردم بوده است. این موضوع درخصوص این مجلس غالبا محافظه‌کار تا حدی صادق است که برخی حتی نمایندگان آن را تنها نمایندگان مجلس می‌خوانند و از به کار بردن واژه«نماینده مردم» برای آن‌ها خودداری می‌کنند. این تفاوت‌ها را می‌توان به وضوح در طرح‌ها و دیگر اقدامات و اظهارات اخیر نمیاندگان مجلس دید. بین این جنجال‌ها از احضار برخی وزرای روحانی و دیگر فشارهای ساکنان تندروی بهارستان بر دولت حتی در روزهای آخر که بگذریم می‌توان به ارائه طرح‌هایی چون برخی ممنوعیت‌ها در مذاکرات بین‌المللی به‌خصوص با آمریکا و صیانت از فضای مجازی و از طرفی مخالفت با شفافیت آرا نمایندگان اشاره کرد. آنچه از بیشتر این اقدامات برمی‌آید آن است که گویا تندرویی از حاشیه، انتقادات جناحی، دولت در سایه و تاثیرات ضمنی راه خود را یافته و ساکن صندلی‌های بهارستان شده و شاید در آینده به پاستور و بهشت نیز راه یابد.
بدنه کارشناسی مجلس ضعیف است
برخی از این طرح‌ها در مجلس بازتاب گسترده‌ای در میان مردم پیدا کردند و در این راستا حمیده زرآبادی نماینده پیشین مجلس در دوره دهم در خصوص ناکارآمدی این قوانین و طرح‌های ارایه شده از سوی مجلس اظهار کرد: با اصلاح آیین‌نامه داخلی مجلس ساختار ارائه طرح در مجلس باید تغییر کند. در فرآیند کنونی یک نماینده می‌تواند یک طرح را تهیه کنند، به امضای 15 نماینده دیگر برساند و آن را به هیات رئیسه مجلس ارائه دهند. بعد از طی این فرآیند است که کار کارشناسی طرح آغاز می‌شود، اما برای طرح‌هایی که از طرف کمیسیون ارائه می‌شود کار کارشناسی انجام شده است. بهتر است کارشناسی طرح‌ها زودتر انجام شود یا لااقل پس از امضای طرح توسط نمایندگان، و پیش از ارائه به هیات‌‌رئیسه توسط کمیسیون تخصصی آن طرح اصلاح و تایید شود و لااقل نظر مثبت مرکز پژوهش‌ها را گرفته باشند. زرآبادی با اشاره به کارشناسی ضعیف و محدود مجلس به‌عنوان یکی از دلایل ضعف در خروجی‌های بهارستان بیان کرد: به همین دلیل بهتر است قوانین جدیدی که در مجلس مصوب می‌شود قوانینی باشند که از سوی دولت به صورت لایحه به مجلس ارائه شده‌اند؛ چرا‌که دولت بدنه کارشناسی قوی‌تری دارد. از طرفی مجلس می‌تواند قوانین مصوب را بازنگری کند و بیشتر طرح‌ها در خصوص اصلاح و تنقیح قوانین انجام دهد. در میان قوانین مصوب ما قوانینی وجود دارد که چندان مورد استفاده نیستند و تنها حجم قانون‌گذاری ما را بالا برده‌اند. برخی از این قوانین حتی در تناقض با یکدیگر هستند.
کم‌توجهی به منافع اکثریت
برخی مجلس یازدهم را به مجلس هفتمی تشبیه می‌کنند که با حضور حداکثری اصولگرایان به عنوان حزب حاکم در مجلس، در سال‌های پایانی دولت خاتمی یکی از اقداماتش تصویب «طرح تثبیت قیمت‌ها» بود که باعث بالا رفتن شدید تورم شد. همین مجلس چند سال بعد در زمان احمدی‌نژاد در تناقض با طرح قبلی خود سهمیه بندی بنزین را مصوب کرد. حال از مجلسی این چنین در دوره یازدهم که از تاثیر عقاید جناحی بر طرح‌ها و اظهارات چیزی از مجلس هفتم، حتی در دهه‌های گذشته، کم ندارد آنچه باعث نگرانی است انتخاب شورای شهر و دولتی برآمده از همین مجلس است. گرچه ممکن است برخی از افرادی که تاکنون به دولت و شورای شهر راه یافته‌اند سابقه‌ای داشته باشند که در نظر مردم و افکار عمومی جزو معتدلین نباشند اما با توجه به نزدیکی جناحی این افراد به تندرویان اصولگرا، رسیدن آن‌ها به کرسی‌های مهم بسیار محتمل است. در این میان اما تعارض طرح‌ها و قوانین با خواسته‌ها و منافع مردمی با این نمایندگان که فاصله زیادی از اکثریت مردم دارند زیاد می‌شود چرا که با انتخاب آن‌ها در نتیجه انتخاباتی با مشارکت حداقلی، اکثریت مردم را نمایندگی نمی‌کنند و به نوعی می‌توان گفت این نارضایتی مردم و تحریم انتخابات چندان نامطلوب هم برای آن‌ها تمام نشده است و به نوعی نارضایتی‌ها را پلی برای پیروزی خود و کسب قدرت کرده‌اند. این مسئله این سوال را در ذهن مطرح می‌کند که در نتیجه نارضایتی مردم، تحریم انتخابات توسط آن‌ها وحذف نظر حداکثری مردم از انتخابات مختلف آیا این جناح پیروز، بهانه‌ای برای پرداختن و توجه به نظر افکار عمومی خواهند داشت؟ از آنچه تاکنون در مجلس گذشته طیفی بودن اصولگرایان را می‌توان دید که هر چه می‌گذرد شدیدتر هم می‌شود و افراد در آن از یکدیگر فاصله بیشتر می‌گیرند. به عقیده برخی کارشناسان در گذر زمان این اختلافات در نتیجه یکدستی شدت بیشتری خواهد یافت. این امر از برخی اظهارات اصولگرایان پیش از اینکه حتی دولت، شورای‌شهر و شهردار منتخب‌شان روی کار آید به وضوح پیداست. حتی اگر نتوان در رقابت با قدرت زیاد اصولگرایان و خودرو بدون ترمز آن‌ها در چند سال آینده کاری کرد، این اختلافات درون‌جناحی را می‌توان عاملی دانست که در طولانی مدت باعث انتقادات و شاید اصلاح برخی تصمیمات در میان خود آن‌ها شود گرچه از طرفی ممکن است حتی ختم به ضعف و شکست محافظه‌کاران با ادعاهای چندین ساله شود. در کوتاه مدت اما مجلس، دولت و جناحی برای مقابله ندارد و با طرح‌های جناحی خود تنها رقیبش افکارعمومی خواهد بود که باید تصمیم بگیرد آیا می‌خواهد به مقابله با آن بپردازد و در صورت بالا گرفتن مشکلات هزینه آن را بپردازد؟

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار