| کد مطلب: ۱۰۱۸۸۲۸
لینک کوتاه کپی شد

تغییر افراد یا تغییر رویکردها؟!

رضا قاسم پور تحلیلگر مسائل فرهنگی

در یکی از گروه‌های فرهنگی دوستی بر رئیس‌جمهور منتخب خرده گرفتند که چرا در دیدار با نخبگان اقتصادی، افرادی بعضا تکراری مشاهده می‌شود و اظهار امیدواری کردند که در دیدار با علمای حوزه تعلیم و تربیت این اتفاق نامیمون تکرار نشود و... بعضاً تصور ما از تغییر مثلاً در آموزش و پرورش، شخم زدن مدیریت‌ها از وزیر تا سرایدار مدرسه می‌باشد. فکر می‌کنیم لزوماً با تغییر افراد، تغییرات مثبتی به نفع شرکای آموزش و پرورش رخ خواهد داد و مشکلات آموزش و پرورش با روی کار آمدن نیروهای منتسب به جوانان انقلابی با مدیریت جهادی از فردا رخت بر بسته و ما عن قریب مدینه فاضله را در آغوش تمنا خواهیم فشرد. تغییر به مثابه اصلی ثابت و پایدار: «دنیا به طور مداوم در حال تغییر و تحول است و به تعبیر «پیتر دراکر» یگانه امر ثابت در دنیای امروز تغییر است. امروزه تمامی ابعاد زندگی بشر از جمله دانش و فن آوری با شتابی بی‌مانند در حال تحول هستند. سازمان‌ها و نهادها برای بقا و پويايی خود ناگزير به نوآوری و تغييرات مستمر و دائمی هستند. اگر تغيير، تحول و نوآوري ضرورت نداشت، بشر هنوز در زندگی انسان‌های اوليه و شايد هم در سطح زندگی جانوران باقی می‌ماند.» اوباما رئیس‌جمهوری بود که با شعار تغییر برنده انتخابات آمریکا شد. اصولا شعار کلی تغییر همواره خوشایند مخاطبین بوده و به همین خاطر لقلقه زبانی منتقدین وضع موجود می‌باشد. از منظر راقم تغییر دو نوع می‌تواند باشد: ۱. تغییر افراد۲. تغییر رویکردها. به نظرم تغییر رویکرد خیلی مهمتر از تغییر صرف افراد برای حصول به مقصود است، چرا که افراد جدید در سیستم معیوب قبلی نتایج و برونداد مشابه گذشته خواهند داد و عملا چرخه معیوب قبلی با اپسیلون تفاوت‌هایی تداوم خواهد یافت. پس به همراه کنار گذاشتن افراد مستهلک و تکراری، باید در بطن ماجرا رویکردهای کلی آرام و بطئی به نفع سیستم آموزشی و نهایتا به سود مردم تغییر نمایند تا انتظارات و مطالبات بحق جامعه برآورده گردد. نظریه‌های تغییر و الگوهای مختلف تغییر بسیار متنوع و فرآیندها متکثر بوده و اندیشمندان علوم انسانی کند و کاوهای علمی و موشکافانه در این خصوص داشته‌اند. به عنوان نمونه به یکی از این مدل‌ها نظری گذرا می‌اندازیم. مدل ۷ اس مک ‌کینزی: شرکت مک‌کینزی یک سازمان مشاوره مدیریت جهانی است که به کسب‌وکارها، دولت‌ها، سازمان‌های غیردولتی، و غیرانتفاعی خدمات برتری را ارائه می‌کند. مدل ۷ اس مک‌کینزی مدل مشهوری است که این شرکت سال‌ها برای بهبود عملکرد سازمانی از آن استفاده کرده است. این مدل به شرح زیر است: استراتژی، ساختار، سیستم‌ها، ارزش‌های مشترک، سبک رهبری، کارکنان و مهارت. مقاومت در مقابل تغییرات: «مقاومت در مقابل تغيير اجتناب‌ناپذير است. مديران وكارگزاران خوب تغيير، اين توصيه‌ها را درك می‌كنند. آنها مقاومت در مقابل تغيير را پيش‌بينی می‌كنند و برای به حداقل رساندن نتايج نامطلوب آن، گام‌هایی به موقع، برمی‌دارند. در دنيای امروز تغيير، تحول، بالندگی و بهبود نهادها، يکي از بزرگترين خصوصيات سازمان‌ها و مؤسسات در حوزه رقابتی است كه بهبود كيفيت زندگی مردم را به همراه خود دارند. تغيير و تحول و روش‌ها و الگوهایی که به وسیله آن تغییر ایجاد می‌شود بسيار مهم است. اگر تغيير با مديريت صحيح همراه باشد، می‌توان از آن به نحو مثبت برای سازمان بهره جست، اما اگر مدير توانايی برخورد صحيح با تغيير را نداشته باشد، تغيير به بحران تبديل خواهد شد که می‌تواند در مواردی حتی به شکست سازمان نيز منجر شود.» سخن آخر: به زعم نگارنده ، تغییر در ساختار و سیستم آموزشی ما گریز و گزیر ناپذیر بوده و اضلاع ناراضی از آموزش و پرورش فعلی (معلمان، دانش‌آموزان، اولیا و کارگزاران آموزش و پرورش ) هر کدام از منظر خود منتظر وقوع تغییرات مثبت به نفع خویش هستند. فرهنگیان (معلمان و کادر اداری) برای احصاء مطالبات منزلتی و معیشتی خود پیگیر اجرای بی‌تنازل نظام رتبه‌بندی هستند. دانش‌آموزان و خانواده‌ها به عنوان دو ضلع دیگر منتظر برقرای عدالت آموزشی، حذف مافیای کنکور و برچیده شدن مدارس طبقاتی و به روز رسانی آموزش مطابق نیازهای بازار کارند. آنچه مسلم است این است که در تغییرات احتمالی (افراد و رویکردها) باید اسناد بالا دستی (سند تحول بنیادین و...) و انتظارات معقول شرکای آموزش و پرورش در آیینه واقعیت‌های جاری و البته مطابق با امکانات دولت مطمع نظر قرار گیرد.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار