من کیستم؟
حسین جانبزرگی
از کودکی من اطلاعات دقیقی در دست نیست. فقط بزرگترها گاهی اشاره میکنند خیلی به پزشکی علاقه داشتم. همین باعث شد این شغل در ضمیر ناخودآگاهم شکل بگیرد و من در آینده دکتر شوم. همین دکتر شدنم سبب شد عده زیادی از مردم را درمان کنم.
از جمله خوراکیهای مورد علاقه من در کودکی ماست بود. از آنجایی که رفتار و علائق کودکی جلوهای کوچک از زندگی بزرگسالی ماست، سبب شده است در آینده رئیس ماستمالیسیون کشور شوم و باقدرت فرا واقعی خود همه چیز را ماستمالی کرده و اوضاع را خوب نشان بدهم.
از دیگر ویژگیهای بارز کودکیام شوخطبع بودنم بود. یعنی در خیابان راه که میرفتم، نمک بود که میریخت. از بس که با همه چیز مردم کار داشتم و باهاشان شوخی میکردم. از همین رو عدهی زیادی به من لقب گلوله نمک و عدهای دیگر لقب نمکی داده بودند! جالب است که بدانید بنده علاقه زیادی به تاریخ و به خصوص به سردارخان داشتم. حالا یکی زورش میچربد و میشود سردار و یکهتاز بیماری! مهم سردار بودن است که من هم به آن نایل شدم.
هر آدمی در زندگیاش نقاط ضعفی هم دارد. نقطه ضعف من هم این است که زود از کوره درمیروم و اگر کسی در مقابل آمارهای من موضع بگیرد و از من انتقاد بکند، عصبانی شده و با لفظهای غیرمتعارف واکنش نشان میدهم... ضعف است دیگر. آدمیزاد هم که جایزالخطاست. در نهایت باید بگویم من همیشه در زندگیام از چاپلوسی بیزار بودهام. همیشه... چرا میخندید؟ واقعا بیزار بودهام.
حالا نوبت شماست. حدس بزنید بگویید من کیستم...؟
ارسال نظر