داستانی باکیفیت ،گیرا و درهم تنیده
با اکران فیلم «قهرمان» برای نخستینبار در جشنواره فیلم کن، نقدهای متعددی بر آن نوشته شده است. رونمایی از فیلم ۲ساعتو۷ دقیقهای «قهرمان» جدیدترین ساخته اصغر فرهادی با بازخوردهای مناسبی در جشنواره فیلم کن روبهرو شد و تشویق مداوم چند دقیقهای در پایان نمایش فیلم نیز نشان دهنده بخشی از همین واکنشها بود. منتقدان حاضر در «کن» اما در واکنشهای مکتوب خود از زوایای مختلف به این فیلم واکنش نشان دادند. دبورا یانگ در هالیوود ریپورتر نوشت: «اصغر فرهادی فیلمساز برنده اسکار با این داستان که درباره حقیقتگویی، افتخار و بهای آزادی است باردیگر به ایران زادگاه خود بازگشته است. بهنظر میرسد بهدلیل کار در تئاتر است که فرهادی میتواند درام را در جاهایی هرچه عجیبتر پیدا کند.» این منتقد در بخش دیگر از نوشتار خود «قهرمان» را بسیار دور از «جدایی» که درامی از طبقه متوسط ایران بود؛ میخواند که داستانی پیچیده از گفتن نیمی از واقعیتها و دروغهایی که همه را دربرمیگیرد، روایت میکند. شخصیت اصلی داستان که برای بدهی به برادر همسر قبلیاش به زندان افتاده، سعی میکند سکههای طلایی که پیدا کرده را به صاحبش برگرداند تا به یک قهرمان
بدل شود، و فرهادی بهخوبی لذت سادهلوحانه وی را که بهعنوان یک قهرمان شناخته میشود، پس از آنکه یک عمر بهعنوان یک کرم با او رفتار شده بود، تصویر میکند. وی در ادامه از تارهایی که فرهادی بهدور این قهرمان میپیچد و شکی که در دل مردم ایجاد میشود مینویسد و اینکه رحیم مجبور میشود مدام داستانی تازه ببافد و همهچیز بد پیش میرود. یانگ میگوید: «بهنظر میرسد این دورترین فیلم فرهادی از کارهای صحنهای با عناصر دراماتیکی است که وی گهگاه در فیلمهایش دارد. در «قهرمان» همهچیز آنقدر محتمل است که انگار از کیفیتی کهنالگویی برخوردارند و زنجیره دروغهای غریزی پایانناپذیری که شخصیتها را به بردگی میکشد به فیلم ابعادی بزرگتر میبخشد.»
موقعیتهای معمولی میتواند، مهیج باشد
اوون گلیبرمن منتقد ورایتی هم از فیلم بهعنوان اثری یاد میکند که در بخشهایی از تعلیق بینظیر داخلی «جدایی» و «فروشنده» برخوردار است، اما پراکندهتر است و قدرت کمتری دارد. وی مینویسد: «در فیلمهــای قبلی مانند «جدایی»، «گذشته» و «فروشنده» اصغر فرهادی توانایی منحصربهفردش برای تمرکز بر موقعیتهای معمولی انسانی را نشان میدهد و این حس را ایجاد میکند که اگر به اندازه کافی به این زندگی نزدیک شوی میتواند مهیج باشد. «قهرمان» هم خیلی دوست دارد از این دست داستانها باشد. داستان مردی متواضع و ناامید که به شخصیت مورد توجه تلویزیون و رسانههای اجتماعی بدل میشود که در دل حبابی از فرهنگ آشفته خودمان جای گرفته است.» گلیبرمن در نتیجهگیری خود مینویسد: «قهرمان» برای همهچیزهای خوبی که دارد، یک فیلم ساخته فرهادی است که بیش از آنکه با قلب ما حرف بزند با سر ما حرف میزند و گاهی اوقات ما را میخراشد.
بهترین فیلم پس از «جدایی»
دیوید الریش، منتقد که به این فیلــم امتیاز «B مثبت» داده و زودتر از هر منتقد دیگری نقدش را منتشر کرد، در نقد مفصل خود از فیلم بهعنوان جدیدتــرین تصویر فرهادی از معضلی اخلاقی یاد میکند و آن را بهترین فیلم اصغر فرهادی پس از «جدایی» میخواند. وی از این فیلم بهعنوان ملودرام اخلاقی فرهادی درباره کارهای خوب یاد میکند و چند توصیه رایگان برای شخصیتهای سینمایی ارائه میکند: «اینکه اگر تصادفی به یک کیسه پرپول برخــوردید باید ببینید چه کسی خالق آن است. اگر پیتر فارلی بود که همهچیز خوب پیش میرود و حتی در نهایت یک تاکسیدو بهتر هم گیرتان میآید، اگر ساخته جوئل و ایتنکوئن بود که متاسفانه مرگتان در پیش است و اگر خالقش اصغر فرهادی بود که با واژگانی سفید روی آسمان آبی شیراز نقش بسته و… باید بدانید که به این زودیها نمیتوانید تشخیص دهید کار درست کدام است.» وی مینویسد: «ملودرامهای اجتماعی فرهادی با عدم اطمینان قلبی آزاردهندهای که در فیلم «جدایی» در سال ۲۰۱۱ شاهدش بودیم، با پیشفرضهای سادهای شروع میشوند که لایهبهلایه، با یک اتفاق فریبنده پوست عوض میکنند و در همین حال حس یک بحران اخلاقی نیز از اعماق
زیرپوستی آن آشکار میشود.» این منتقد میافزاید: «فرهادی با «قهرمان» با نقاط قوت خود بازی میکند، زیرا یک پیشفرض منطقی کلاسیک را میگیرد و آن را آنقدر با قدرت به اطراف میچرخاند تا شما را قشنگ در موقعیت گیربیندازد و حتی دلسوزی شما را برانگیزد. آنوقت این موقعیت ساخته شده را با مهارت متوقف میکند. «قهرمان» سادهترین فیلم فرهادی پس از «جدایی» و کسب موفقیت بینالمللــی او در 10 سال پیش است که به نوعی به مبهمترین و بهترین فیلم او بدل شد.» وی پس از روایت داستان فیلم مینویسد که فرهادی در این فیلم هم اشتیاق مشابهی دارد که وارد مشکلات قانونی مدنی ایران شود در حالیکه بار اصلی احساسی «جدایی» را ندارد و در عین حال از خلوصی سقراطی برخوردار است که میپرسد چه تفاوتی بین انجام یک کار خوب و انجامندادن یک کار بد وجود دارد؟
همانقدر ناخوشایند که زندگی واقعی
پیتر بردشاو منتقد گاردین با دادن 3 ستــاره از ۵ ستاره به فیلم «قهرمان» از آن بهعنوان فیلمی درهم تنیده درباره شبکهای درهم تنیده یاد میکند که وقتی شروع به فریبدادن میکنیم، دور خود میتنیم. فیلمی که همانقدر ناخوشایند است که زندگی واقعی هست. وی با تمجید از بازی هوشمندانه و ظریف امیر جدیدی در نقش رحیم او را مردی با لبخندی درخشان اما در عین حال عجیب و ناامید میخواند که یادآور شخصیتهای بیچاره دیکنزی و در جستوجوی ایجاد روابط دوباره با اطرافیان است. «بردشاو» داستان فیلم را پیشفرضی مبتکرانه و عالی مانند یک داستان کوتاه ادبی میخواند که از همان ابتدا حفرههایی در آن وجود دارد. سوالی که وی مطرح میکند این است که اگر رحیم میخواهد خود را خوب نشان دهد چرا از همان ابتدا کیسه پیداشده را به پلیس تحویل نداد؟ وی مینویسد: «قهرمان یک فیلم درگیرکننده و حتی جذاب است، اما من متعجبم که چرا سبک رئالیستی نویسنده باید در داستانی که کمی پیچیده است پنهان شود.»
ارسال نظر