| کد مطلب: ۱۰۱۸۵۶۶
لینک کوتاه کپی شد

برنامه هفتم توسعه به سرنوشت قبلی‌ها دچار نشود...

آرمان‌ملی- محمد سیاح: ایران از سال 68 در حال نگارش برنامه‌های توسعه‌ای است؛ برنامه‌هایی که قرار بود براساس اهداف پیش‌بیی شده آنها زمینه توسعه و رشد ایران را در هر بخشی فراهم سازد و افق روشنی را ترسیم کند. با این حال هیچکدام از این برنامه‌ها به‌درستی و براساس مفادی که در آن مطرح شده بود اجرا نشد و دولت‌ها در اجـرا موفقیت زیادی کسب نکردند و به عقــیده برخی از کارشناسان اقتصادی این موضوع در صدر اولویت‌های دولت‌ها قــرار نداشته است که اگر داشــت امروز بایـد شاهد وضعیت متفاوت‌تری ‌بودیم و مشکلات اقتصادی و سیاسی کمتری داشتیم

هرچند که تحــریم‌ها خود مانعی بر سر راه تحقق همه اهداف هستند ولی این تحریم‌ها 40 سال یا بیشتر است که علیه ایران اعمال شده و حتی برخی از مسئولان هم به این موضوع اذعان داشته‌اند که به تحریم عادت کرده و امورات کشور را با توجه به آن انجام می‌دهند! در عین حال نداشتن توفیقی در زمینه توسعه و اجرای برنامه‌های توسعه‌ای نکته‌ای قابل توجه و مهم است که نشان می‌دهد برنامه‌ریزی‌ها در همه این سال‌ها یا اشتباه بوده یا بدون درنظر‌گرفتن موانع، مشکلات و تحریم‌ها و بر پایه آرمان‌گرایی و آرزوها بنا شده‌اند. برنامه اول توسعه ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲، برنامه دوم توسعه ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸، برنامه سوم توسعه ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳، برنامه چهارم توسعه ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸، برنامه پنجم توسعه ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ و برنامه ششم توسعه ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ طراحی شد ولی هیچیک از این برنامه‌ها نتایج قابل‌تامل و پیشرفت چشمگیری نداشتند. هرچند که آمار دقیقی از میزان اجرای این برنامه‌ها در دسترس نیست ولی برخی از کارشناسان اقتصادی و سیاسی بر این باورند که درصد اجرای این شش برنامه از 10 تا نهایتا 30 درصد بوده است که نتایج همین میزان اجراشده هم حفاظت نشده و براثر مشکلاتی که سال‌های بعد به‌وجود آمده، از بین رفته است. سیدحمید حسینی، عضو اتاق بازرگانی ایران و فعال اقتصادی در این‌باره به «آرمان‌ملی» گفت: «اصولا برنامه‌ریزی جامع و برنامه‌های توسعه برای اقتصادهای دولتی است چراکه دولت همه امکانات و منابع را در اختیار دارد و می‌تواند برنامه‌ریزی کند تا همه‌چیز مطابق آن پیش برود. اقتصادی که حداقل در ظاهر از دولتی‌بودن خارج‌شده و بخشی از آن در اختیار نهادهای عمومی و خصوصی و زیرزمینی و بخش کمی دست دولت است؛ به این معنا برنامه‌ریزی منسوخ شده است.» او ادامه داد: «هنر دولت‌ها در این نوع اقتصادها اینجاست که بگوید چه اولویت‌هایی دارد چراکه برنامه‌ریزی استراتژیک به معنای تعیین اولویت‌هاست نه اینکه به معنای اینکه برنامه جامع «الف» تا «ی» بنویسیم و برای آن پروژه تعریف کنیم. دلیل آن هم این است که وقتی دولتی جدید سرکار می‌آید ممکن است موضوعات دیگری را اولویت‌ خود قرار دهد. در این زمان است که برای اولویت‌ها امتیاز قائل می‌شود به‌عنوان مثال می‌گوید کسانی که شرکت دانش‌بنیان تاسیس کنند از مالیات معاف هستند بخش‌های دیگر را هم مدیریت خواهد کرد، اما امتیازاتی را برای بخش‌هایی که اولویت محسوب کرده قائل می‌شود منابع خود را برای حمایت به آن بخش تزریق می‌کند و هم کاری می‌کند که سایر بخش‌ها در آن بخش سرمایه‌گذاری کنند.»
در همه بخش‌ها بهره‌وری نیست
حسینی ادامه داد: «در دوران دولت نهم و دهم برنامه توسعه‌ای نوشته شد که مساله‌محور بود نه هدف‌محور که نسبت به سایر برنامه‌ها بهتر بود. یعنی در آن برنامه چند اولویت مشخص است که البته عملا اجرا نشد. امروز کار کشور شده نوشتن برنامه جامع برای همه بخش‌ها که بخش بزرگی از آن اجرا نمی‌شود و به‌قدری سرعت تغییرات در اقتصاد جهانی و ایران زیاد است که حتی بودجه یکساله را نمی‌توان مطابق با تحولات تنظیم کرد.» این عضو اتاق ایران افزود: «بنابراین در دنیایی که سرعت تحولات و تغییرات زیاد است رفتن به‌دنبال نوشتن برنامه چیزی جز هدررفتن وقت و هزینه نیست آن هم در شرایطی که نوشتن برنامه براساس ایده‌آلی فکرکردن شکل می‌گیرد که مثلا می‌خواهیم هشت درصد رشد پیدا کنیم درحالیکه بیشتر از رشد ســه درصــدی در کشــور نداشتیم، اقدام درستــی نیست. اصلا مشخــص نیست چه اولویت‌هایی قرار است برای افزایش بهره‌وری در اقتصاد قائل شوند.» او تصریح کرد: «دولت باید بهره‌وری در حوزه صنعتی و کشاورزی و ... را افزایش دهد اصلا نیازی به سرمایه‌گذاری نیست، در بخش خودرو بیشتر از فرانسه و در بخش فولاد بیشتر از ایتالیا سرمایه‌گذاری شده است. در همه بخش‌ها میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری شده ولی بهره‌وری ندارند. در یک واحد کاشی‌سازی در دنیا یک کارگر 300 متر در روز کاشی تولید می‌کند که در ایران این میزان 70 متر است! این فاجعه بهره‌وری نیروی انسانی است.»
برنامه سوم و چهارم موفق‌ بودند
این فعال اقتصادی در پاسخ به این سوال که آیا در نگارش برنامه‌های توسعه از برنامه اول که سال 68 نوشته شد تا برنامه‌ ششم تحولات و موانع روز مورد توجه قرار گرفته است؛ اضافه کرد: «برنامه سوم و چهارم؛ برنامه‌های خوبی بودند و شرایط کشور هم شرایط آرامی شد و موفق‌ترین برنامه‌ها هم همین‌ها بودند، اما به قدری سرعت تغییر و تحولات زیاد شده که عملا هیچکدام از بخش‌های برنامه پنجم و ششم اجرا نشد. وضعیت سیاسی به‌گونه‌ای نیست که بتوان وضعیت با ثباتی را در کشور ایجاد کرد. رفتن به‌دنبال برنامه‌ریزی اشتباه است و کافی است اولویت‌ها را در بخش‌های مختلف تعیین و روی آن کار شود.» حسینی ادامه داد: «به‌نظر می‌رسد نگارش برنامه‌ریزی جامع که بتواند همه بخش‌ها را دربربگیرد اشتباه بوده و نتیجه نگرفته و بعداز این هم نتیجه نمی‌گیرد. همانطور که برنامه چشم‌انداز را ایده‌آلی نوشته شد. آرزوها در قالب سند چشم‌انداز و برنامه نوشته و بخشی از منابع، ‌وقت و نیروی انسانی را اتلاف می‌کنیم و نهایتا چند جلد کلاسور در سازمان برنامه و سایر سازمان‌ها اضافه می‌شود!» با این اوصاف و نتایجی که از برنامه‌های توسعه‌ای 40 ساله گذشته به‌دست آمده می‌توان به این نتیجه رسید که نه‌تنها این برنامه‌ها مفید نبودند که صرفا باعث هدررفت انرژی، زمان، فرصت‌ها، تلف شدن نیروی انسانی و بزرگترشدن مشکلات شده است و این روش برنامه‌ریزی شکست خورده است و نوشتن برنامه هفتم توسعه نه برای توسعه یلکه برای پرکردن رزومه، حرص‌وطمع و هدردادن چندین باره منابع کشور است.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار