حس زهرماری این هفته...
حسین جانبزرگی
دیگر کمکم باورمان میشود که مسئولین اهل خواندن روزنامه و این سوسول بازیها نیستند. قبلا مسئولین گاهی روزنامه میخواندند تا در جریان اتفاقات کشور باشند؛ فارغ از اینکه حرکت مثبتی بزنند یا نه اما الان دیگر کاملا رسیدگی به مشکلات را بهدست شرایط اقلیمی و جغرافیایی سپردهاند و ما باید هر روز برای یک چیز دعا کنیم. دعا کنیم
فصل تابستان زودتر بگذرد تا سرانهی مصرف برق پایین بیاید و قطعی برق نداشته باشیم. پاییز دعا کنیم باد بیاید که رکود هوا را بشکند. زمستان برف و بهار باران نیاید. در این صورت مشکلی برای کشور پیش نمیآید و ضمن اینکه فشاری هم به مسئولین وارد نمیشود، آنها میتوانند با خیال راحت، در خفا به تحلیل و حل مسایل دیگر کشورها بپردازند!
بحث دیگر، کرونا هست که الان شاهد پیک پنجمش هستیم. والا با این سرعت واکسیناسیون ما میترسیم ده سال دیگر مسئولین بگویند این درحالی است که بیشتر کشورهای پرمدعا به ادعایشان عمل کردند و برای مردمشان یا واکسن ساختند یا خریدند اما ما همچنان روش سنتی مادربزرگهای خودمان شامل ماسک، زردچوبه و زردهی تخم مرغ، روغن بنفشه و... را انجام میدهیم، و در کل ما خوبیم!
خلاصه خبر زیاد هست منتهی ما خودمان را بزنیم کوچهی علی چپ به نظرم خیلی بهتر است. والا سر آسودهای داریم شبها میگذاریم روی بالشت، خودش دنیایی ارزش دارد. خانه هم که اصلا نمیتوانیم بخریم. دستمان را قلاب میکنیم زیر سرمان و تا صبح ستاره میشماریم و کیفش را میبریم (البته این مورد در دسترس شهرهای شلوغ و آلوده نیست. شما طور دیگری کیف کنید. با تشکر). والا حوصله دارید این همه دروغ و ریا و ظلم را بخوانید. که چه بشود؟ بگذارید مسئولین هرکاری که دلشان میخواهد با مملکت خودشان بکنند ما گردنمان از مو هم باریکتر. اصلا کلفتتر. چه فرقی میکند وقتی هیچ کسی دلش به حال ما مردم نمیسوزد؟
متاسفانه ستون این هفته چندان هم طنز نبود. بیشتر حس زهرماری بود که حیفم آمد با شما درمیانش نگذارم و حال شما هم مثل خودم کوفتی نکنم. تا ستون بعدی که باز بیایم و حالتان را زهرماری و از دنیا ناامیدتان کنم به خدا میسپارمتان. غصه را فراموش نکنید!
ارسال نظر