| کد مطلب: ۱۰۱۶۹۶۷
لینک کوتاه کپی شد

رئیسی بدون ديپلماسي فعال نمي‌تواند اقتصاد را سامان دهد

عکس: آرمان‌ملی / فاطمه فتاحی/ آرمان ملی- احسان انصاری: یکی از مهمترین نقاط قوت دولت حسن روحانی، سیاست خارجی این دولت و تعامل وی با کشورهای جهان بوده است. محمد‌جواد ظریف نیز به عنوان مجری این سیاست‌ها در طول هشت سال گذشته به یک چهره بین‌المللی تبدیل شده است. به همین دلیل در شرایطی که ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس‌جمهور آینده ایران انتخاب شده این سوال مطرح است که دولت وی در آینده چه رویکردی در زمینه سیاست خارجی خواهد داشت. آیا رویکرد دولت وی در عرصه سیاست خارجی یک رویکرد متعادل و سازنده خواهد بود یا اینکه دولت وی در مسیری حرکت خواهد کرد که تنش‌های بین‌المللی ایران افزایش پیدا می‌کند. برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با دکتر پیروز مجتهدزاده، تحلیلگر روابط بین‌الملل گفت‌وگو کرده است. دکتر مجتهدزاده در این زمینه معتقد است: «‌هنگامی که کسی به صورت عملی مسئولیت دولت و سرنوشت رفاه و حفظ موجودیت و امنیت کشور را به دست می‌گیرد باید به شکلی رفتار کند که در نهایت به سود کشور و مردم باشد. در چنین شرایطی موضع‌گیری‌هایی که در زمینه سیاست خارجی مطرح می‌شود متفاوت خواهد بود. آقای رئیسی‌ با هر پشتوانه رأیی که به ریاست‌جمهوری رسیده از این به بعد مسئول رفاه و امنیت کشور است. در چنین شرایطی باید منتظر ماند و مشاهده کرد که آیا ایشان در مسند ریاست‌جمهوری رفاه و آرامش مردم را در نظر خواهد گرفت یا اینکه قصد دارد به صورت ایدئولوژیکی با مسائل سیاست خارجی برخورد کند». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

در حالی که در روزهای پایانی دولت آقای روحانی قرار داریم مذاکرات ایران و کشورهای غربی به مراحل خوبی رسیده است. آیا مذاکرات در همین دولت به نتیجه خواهد رسید یا اینکه این مذاکرات در دولت آقای رئیسی ادامه خواهد داشت؟
در شرایط کنونی ما اطلاعات دقیقی از حد و حدود مذاکرات و اینکه دو کشور در چه مرحله‌ای قرار دارند، نداریم. تنها مقامات ایران نسبت به آینده مذاکرات اظهار خوش‌بینی کرده و گفته‌اند این مذاکرات به مرحله امیدوارکننده‌ای رسیده است. به همین دلیل این امیدواری وجود دارد که در دولت کنونی این مذاکرات به نتیجه برسد. دولت آقای روحانی باید این شهامت را داشته باشد که موانعی را که در این زمینه وجود دارد، از سر راه بردارد. این موانع نیز برای ما ناشناخته است و ما هنوز نمی‌دانیم چرا مذاکرات تاکنون به نتیجه نرسیده است. با این وجود دولت آقای روحانی باید چنین شهامتی را در خود به وجود بیاورد و موانع را بردارد.
بایدن تمایل دارد مذاکرات در دولت حسن روحانی به نتیجه برسد یا به دنبال این است که در دولت ابراهیم رئیسی ادامه داشته باشد؟ استراتژی بایدن در این زمینه چه خواهد بود؟
معادلات سیاست خارجی به‌صورتی است که نمی‌توان با حدس و گمان درباره آن اظهار‌نظر کرد و بنده نیز چنین قصدی ندارم. اظهار‌نظر درباره آینده مذاکرات باید مبتنی بر اطلاعات دقیق باشد که در شرایط کنونی ما چنین اطلاعاتی در اختیار نداریم. رویکرد بایدن نیز بستگی به شرایط دارد اما هیچ نشانه‌ای از خود بروز نمی‌دهد که آیا ترجیح می‌دهد مذاکرات در دولت حسن روحانی به نتیجه برسد یا اینکه به دولت بعدی در ایران کشیده شود. اگر بایدن قصد دارد مذاکرات به دولت ابراهیم رئیسی کشیده شود باید نشانه‌هایی در این زمینه از خود بروز می‌داد. این در حالی است که چنین اتفاقی رخ نداده است. ما باید منتظر باشیم دولت ایالات متحده آمریکا در چند روز آینده تکلیف خود را مشخص کند که قرار است چه رویکردی در مقابل ایران اتخاذ کند. از طرف دیگر با توجه به فشارهایی که دولت اسرائیل به دولت آمریکا درباره ایران وارد می‌کند انتظار این است که شرایطی فراهم شود که دولت آمریکا در نهایت به یک تصمیم‌گیری نهایی درباره ایران دست پیدا کند. این در حالی است که هنوز نشانه‌های بارزی مبنی‌بر تمایل دولت بایدن برای ادامه مذاکره غیر‌مستقیم با دولت حسن روحانی یا ابراهیم رئیسی وجود ندارد. باید بایدن یا مقامات دولت آمریکا در این زمینه اظهار‌نظری کرده باشند تا بتوان درباره آن به صورت دقیق اظهار‌نظر کرد.
موضوع اسرائیل یکی از مهمترین دلایل مناقشه ایران و آمریکاست. این در حالی است که جریان سیاسی‌ای که ابراهیم رئیسی به آن تعلق دارد، از دیدگاه تقابلی بیشتری با اسرائیل نسبت به دولت حسن روحانی برخوردار است و در این جریان سیاسی، مقابله با اسرائیل یکی از مهمترین مولفه‌های سیاست خارجی به شمار می رود. آیا در چنین شرایطی احتمال افزایش تنش‌های بین ایران و آمریکا وجود دارد؟
امیدوارم چنین اتفاقی رخ ندهد و تنش‌های موجود تشدید نشود. نکته مهم در این زمینه این است که ‌در همه کشورهای جهان وضعیت کسی که به ریاست‌جمهوری می‌رسد با وضعیت قبل از آن متفاوت است. این شرایط برای آقای رئیسی نیز وجود دارد و باید بین دیدگاه‌های ایشان در قبل و بعد از انتخاب‌شدن به عنوان رئیس‌جمهور تفاوت قائل شد. آقای رئیسی تاکنون هر اظهار‌نظری کرده در مقام یک کاندیدای ریاست‌جمهوری یا یک مسئول جمهوری اسلامی مطرح کرده است. این در حالی است که هنوز دوران ریاست‌جمهوری وی آغاز نشده و به همین دلیل باید منتظر ماند و دید وی پس از اینکه به صورت رسمی مسئولیت امر خطیر ریاست‌جمهوری را آغاز می‌کند در عمل چه رویکردی در این زمینه در پیش خواهد گرفت. هنگامی که کسی به صورت عملی مسئولیت دولت و سرنوشت رفاه و حفظ موجودیت و امنیت کشور را به دست می‌گیرد باید به شکلی رفتار کند که در نهایت به سود کشور و مردم باشد. در چنین شرایطی موضع‌گیری‌هایی که در زمینه سیاست خارجی مطرح می‌شود متفاوت خواهد بود. آقای رئیسی‌ با هر پشتوانه رأیی که به ریاست‌جمهوری رسیده، از این به بعد مسئول رفاه و امنیت کشور است. در چنین شرایطی باید منتظر ماند و مشاهده کرد که آیا ایشان در مسند ریاست‌جمهوری رفاه و آرامش مردم را در نظر خواهد گرفت یا اینکه قصد دارد به صورت ایدئولوژیک با مسائل سیاست خارجی برخورد کند!. این موضوعی است که باید منتظر باشیم تا زمانی که آقای رئیسی به صورت رسمی رئیس‌جمهور کشور شدند و در عمل رفتار و اظهارات ایشان را مشاهده کنیم.
گره زدن سیاست خارجی کشور به ایدئولوژی چه پیامدهایی برای کشور خواهد داشت؟
گره زدن ایدئولوژی به سیاست خارجی پیامدهایی برای ما به همراه خواهد داشت که در 40 سال گذشته شاهد آن بوده‌ایم و نتیجه آن را مشاهده و تجربه کرده‌ایم. هنگامی که عده‌ای (اصلاح‌طلب) سفارت‌های خارجی را در کشورمان مورد حمله قرار دادند پیامدهای آن را که تنش و تحریم و فقر گرسنگی بود تا امروز مشاهده کردیم. ما باید این واقعیت غیر‌قابل‌انکار را بپذیریم که در قرن بیست و یک نمی‌توان در انزوای مطلق زندگی کرد. ما باید این موضوع را جدی بگیریم. برخی در گذشته این مسیر را طی کرده‌اند و در نهایت نیز به نتایج تلخ‌تر از زهر رسیده‌اند. این مسیر بهترین نمونه از رویکردی است که تلخکامی نصیب ملت ما کرده است. هر کشوری باید در عرصه بین‌المللی منافع خود را به حداکثر برساند. این رویکرد مهمی است که همه کشورهای جهان به دنبالش هستند. با این وجود به حداکثر رساندن منافع ملی در عرصه بین‌المللی در انزوا محقق نخواهد شد؛ بلکه این مهم نیازمند ارتبط با جهان پیرامون است. نمی‌توان با پیگیری سیاست‌های ایدئولوژیکی، که منجر به انزوای بین‌المللی می‌شود، در قرن بیست و یکم زندگی کرد. این رویکردی است که در40 سال گذشته انجام شده و نتیجه آن نیز پیش‌روی ماست. سیاست‌های خاص، ما را به انزوای کامل رسانده است. این انزوا به خصوص در زمینه اقتصادی اثر تلخ خود را نشان داده است. بدیهی است که برای خروج از انزوا و رونق دادن به زندگی اقتصادی مردم باید سیاست خارجی متکی بر منافع ملی را پیگیری کنیم و در این راستا باید سیاست‌های ایدئولوژیک در عرصه بین‌المللی را تعطیل کنیم و به‌جای آن سیاست همکاری‌های جهانی و منطقه‌ای را در دستور کار قرار بدهیم.
آقای رئیسی عنوان کرده‌اند سفره مردم را به برجام گره نخواهند زد. آیا چنین رویکردی در عمل امکان تحقق دارد؟ چه ضرورت‌هایی در این زمینه وجود دارد؟
برجام بخشی از سیاست خارجی ایران است؛ نه همه آن. اظهارات آقای رئیسی در این زمینه گویا به معنای این است که وی قصد دارد با دقت بیشتری در این زمینه عمل کند. واقعیت مهم این است که نمی‌توان رفاه مردم ایران را به رویکرد سیاست خارجی ارتباط نداد؛ چراکهاین دو مقوله به صورت مستقیم با هم در ارتباط هستند. اقتصاد و سیاست خارجی جدایی‌ناپذیر هستند. امروز ما در جهانی زندگی می‌کنیم که زندگی در انزوای مطلق برای هیچ ملتی میسر نیست. امروز اقتصاد همه کشورهای جهان به هم پیوسته است و با هم ارتباط دارد. در نتیجه این تفکر اشتباه است که ما اقتصاد خود را از سیاست خارجی جدا و تلاش کنیم ارتباط بین این دو را از بین ببریم. این یک امر محال است که بتوان در انزوای بین‌المللی رفاه مردم کشور را تأمین کرد.
عملکرد آقای ظریف در هشت سال گذشته به شکلی بوده که ایشان به یک چهره بین‌المللی تبدیل شده و به همین دلیل جایگزین ایشان در دولت رئیسی کار سختی خواهد داشت. به نظر شما جایگزین ظریف در دولت رئیسی با چه چالش‌هایی مواجه خواهد بود؟
آقای ظریف به یک چهره بین‌المللی تبدیل شد؟ اول باید روشن کرد که ایشان به یک چهره بین‌المللی مثبت یا منفی تبدیل شده‌اند!؟ پاسخ به این سوال بسیار مشکل است. آقای ظریف در مقام وزیر خارجه در راستای سیاست‌های حاکمیت سیاسی نقش‌آفرینی کرده است. این در حالی است که حاکمیت سیاسی هنوز جانشینی برای وی در نظر نگرفته است. آقای ظریف یک انتخاب ملی و مبتنی‌بر سیاست‌های ملی نبوده است. ایشان برآمده از آرمان‌های شکست‌خورده اصلاح‌طلبی در ایران بوده است. آیا شما فرد دیگری را سراغ دارید که در این اندازه مورد نظر نظام سیاسی باشد؟ بنده که چنین کسی را نمی‌شناسم. تحلیل بنده این است که این احتمال وجود دارد که آقای رئیسی از آقای عراقچی به عنوان وزیر امور خارجه دولت خود استفاده کند. این در حالی است که اگر آقای رئیسی دست به چنین انتخابی بزنند به دلیل شباهت‌هایی که آقای عراقچی با آقای ظریف در رویکرد‌های خود دارند شاهد تغییرات جدی در سیاست خارجی ایران در آینده نخواهیم بود.
چالش‌های ایران و عربستان به‌رغم دعوت ایران از عربستان برای حل این مشکلات در دولت آقای روحانی به نتیجه نرسید. از دیدگاه شما آقای رئیسی در این زمینه چه رویکردی باید در پیش بگیرد؟ دولت آقای رئیسی در زمینه مسائل منقطه خاورمیانه باید چه رویکردی را در دستور کار خود قرار بدهد؟
مسائل منطقه‌ای ایران به شکلی است که نمی‌توان با حدس و گمانه‌زنی درباره آنها صحبت کرد. بنده معتقدم دولت حسن روحانی هنوز به اندازه‌ای فرصت دارد که بتواند برخی از مشکلات منطقه‌ای و از جمله مشکل بین ایران و عربستان را حل کند. روحانی باید در این زمینه یک ابتکار قاطع در پیش بگیرد تا بتواند مذاکرات با عربستان را به یک نقطه مطلوب برساند. موانعی در این زمینه وجود دارد که این موانع برای همه آشکار است و باید توسط هر دو طرف از میان برداشته شود. در چنین مسائلی نمی‌توان انتظار داشت تنها یکی از دو کشور درگیر به سمت کاهش تنش حرکت کند و دیگری عکس‌العمل مناسبی نداشته باشد؛ باید هر دو طرف در این زمینه تلاش کنند. آقای روحانی که همواره عنوان می‌کند ریاست‌جمهوری از اختیارات کافی برخوردار نیست اما در عمل در برخی موارد اختیارات و آزادی عمل زیادی را از خود نشان می‌دهد ممکن است چنین ابتکاری از خود نشان ندهد. با این وجود اگر این موضوع در دولت حسن روحانی به نتیجه نرسد و به دولت ابراهیم رئیسی برسد بنده تنها می‌توانم توصیه کنم که دولت جدید مسأله ایران و عربستان را در قالب یک سیاست خارجی غیر‌ایدئولوژیکی دنبال کند. سیاست خارجی مبتنی‌بر ایدئولوژی در 40 سال گذشته چه دستاوردهایی در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی به همراه داشته است؟ بدون‌تردید این سیاست‌ها برای ما هزینه‌های زیادی از جنبه‌های اقتصادی، امنیتی و بین‌المللی به همراه آورده است. این در حالی است که اگر چنین رویکردی در دستور کار قرار نمی‌گرفت شرایط به شکل دیگری رقم می‌خورد. به همین دلیل به آقای رئیسی توصیه می‌کنیم سیاست‌های ایدئولوژیک را در عرصه بین‌المللی ‌از دستور کار خود خارج کنند. سیاست خارجی‌ای که می‌تواند ما را در چنین شرایطی به نتیجه برساند سیاست خارجی مبتنی‌بر پیگیری منافع ملی خواهد بود. تنها در چنین شرایطی می‌توان نسبت به بهبود وضعیت ایران در منطقه و کاهش تنش‌ها امیدوار بود. کشور باید از انزوای موجود خارج شود و مردم باید با توجه به سیاست‌های عقلایی در عرصه بین‌المللی از سطح رفاه بیشتری برخوردار باشند. ما باید در مسیری قرار بگیریم که در تعامل و دوستی سازنده با همه ملت‌های جهان و به‌خصوص کشورهای منطقه خاورمیانه قرار داشته باشیم. من خوب می‌دانم که سیاست ایدئولوژیکی یک نظام سیاسی هنگامی می‌تواند تعطیل شود که خود نظام سیاسی تعطیل شود. لذا منظور من تعطیلی ایدئولوژی نظام حکومتی نیست؛ بلکه منظور بنده تلطیف کردن سیاست خارجی ایدئولوژیک است. به همین دلیل نیز کسانی که گمان می‌کنند با تغییر سیاست خارجی یک کشور ایدئولوژی آن کشور نیز تغییر می‌کند سخت در اشتباه هستند. در عرصه سیاست هیچ‌گاه نباید اتفاقات را از یک بعد نگاه کرد. در عالم سیاست تصمیمات و اتفاقات همواره دارای ابعاد مختلف هستند که برخی ابعاد آن آشکار و در مقابل برخی پنهان هستند. مشکل ما این است که چون از عینک ایدئولوژیک به مسائل نگاه می‌کنیم تنها یک بعد ماجرا را در نظر می‌گیریم. این در حالی است که قدرت‌های غیر‌ایدئولوژیکی جهانی همواره در عرصه سیاست‌ورزی خود اقدامات چند‌جانبه انجام می‌دهند و از یک اتفاق بهره‌برداری چندگانه می‌کنند.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار