از امر سیاسی تا اخلاقی
مجتبی تجلی داستاننویس
داستانهای نخستین مجموعهداستان مجتبی نریمان «به مادرم بگویید دیگر پسر ندارد»، با زبانی ساده نوشته شدهاند، اما از نظر محتوا به هیچوجه تهی نیستند. به بیانی دیگر، اگرچه زبان داستاننویسی مجتبی نریمان به خودمانی میزند، ولی پیرنگ اکثر داستانها نمایی از جنبوجوش دغدغهمندیِ ذهن دارند. این یکی از صفات بارز این مجموعهداستان صدوپنجاه صفحهای است. نگارنده مجموعه خود را ناگزیر از نوشتن مقدمهای بر کتاب دیده؛ چراکه بنا به خوداظهاریاش خویش را مدیون و بدهکار نفراتی میبیند. همچنین تکتک داستانها در ابتدای عنوان به فردی تقدیم میگردد. اگرچه ربط بین موضوع و فردی که داستان را به هدیه گرفته در بسیاری موارد واضح و قطعی نیست، ولی مجابدانستن خود به آوردن و یادکرد افراد علاوه بر آنکه نمایشی از خُلقومنش و تعهد نویسنده است، به مخاطب یک کد روانشناسانه میدهد. به این روال است که نویسنده با تلفیقی از تجربه زیسته خود و شاید دیگران، با مدد تخیل، امر واقع و فرای آن را به داستان بدل ساخته است. داستان یا داستانهایی که به لحاظ موضوعی حول محورهایی در چرخشاند که دِینِ اخلاقی و تقید را میطلبند. «کودکی» بخشی از آن عنصر ذهنی
است که مجتبی نریمان خود را به آن پایبند داشته است. حتی در مواردی که خاطره داستانشده، لزوما شیرین نیست. بخشهایی از زندگی، بوم و جامعهای که اکنون تغییر کرده ولی بهنظر نویسنده باید زنده بمانند، حتی اگر زنی بینشان یا ظاهرا فاقد اهمیت در جامعه بهنظر بیاید. «فریبا» زنی خیابانخواب که اورکت آمریکایی میپوشد به نماد از دسترفتگان تبدیل شده و در کنار «پل نادری» و گلفروشی نوستالژیک شهر مستحق ماندن است: «از هرکس سراغ فریبا را میگیری میگوید فریبا مُرده...» اما آنچه باید زنده بماند و از گزند نابودگی حفاظت شود تنها به این معانی و ساختارهای فیزیکی و شخصی محدود نشده: سیاست، و آن سیاست بر مبنای تحول و تاریخمندی، جابهجا مورد توجه، اشاره و یادآوری است.امر سیاسی و بهطور واضحتر فضای سیاسی معاصر و دورانی از آن که حتی در دامنه سنی نگارنده کتاب نیست در چندین داستان به پیش کشیده میشود. این فراروآوری اما نمایی متظاهر به سیاستپردازی را ندارد. در پرداختن به مقوله جنگ نیز رویکرد چنین است. داستان «گرگه» که یکی از داستانهای برجسته مجموعه است نگاهی سیاسی _ روانشناسانه دارد. گویی گونهای دیگر از حکایت «گوسفندی که
گرگ شد» عزیز نسین باشد. به این قرار موضوع سیاست و روی زشت آن در «کتابسوزی»، «تاریخ را آب میبرد» و چند داستان دیگر زیرکانه، آرام و بیتنش اما تا حدود زیادی موفق در تاثیرگذاری، هدف داستان قرار گرفته است. بر خواننده کتاب پوشیده نمیماند که داستان «آن دنیا جواب مصدق را چه بدهم؟» داستانی اجتماعی با نگاهی سیاسی است. کما اینکه این داستان و همچنین چند داستان دیگر مجموعه بهبیان ساده و عامیانه موضوعات اجتماعی پرداخته، اما ویژگی روانشناسانه و وضوحا پدیده روانی خوابها و رویاها در آنها برجستگی دارد. «برجک پیرزن» که یکی از بلندترین داستانهای کتاب است نیز به موضوع سیاسی با نگاهی روانشناسانه میپردازد. پرداختن به ابهام ناشی از تفاوت روان آدمیان و مواجهه آنان با حوادث یا حتی بدیهیات زندگی روزمره، موضوعی است قابل توجه و ارزش فراوان. تعدادی از داستانها و بهطور مشخصتر « کتابسوزی » اشاراتی مستقیم به موضوع کتاب و خوانشهای آن در منظر و نگاه مجتبی نریمان دارند. کتابها علاوه بر آنکه سمتوسوی فکری و نگاه او را به خودشان بیان میکنند، مخاطب را مورد صدا قرار میدهند که چه نقشی در حوادث و موضوعات اجتماعی سیاسی
پرداختهشده در کتاب ایفا میکنند. نقشبخشی به کتابها و گاها برخوردی زنده و حیاتمند به آنها ویژگی بارزی از این مجموعه است. اما و درنهایت «سارا» که نمیتوان برایش نقشی نمادگونه در نظر گرفت، مانند نخی هرجا لازم باشد بخشهایی از داستانها را بههم میدوزد. توانایی تشخیص آنکه سارا در زندگی و حیات روانی آفریننده کتاب وجودی خارجی دارد نه لازم است و نه امکانپذیر. تنها میتوان تکرار این اسم را بخشی از همان پاسداری مجتبی نریمان از یادگاران عصمت غمگین اعصار دانست. حداقل آنکه وجود و جاریبودن سارا برای مخاطب کتاب گویای وجه عاطفی لازم و ضروری برای انسان امروزی و جامعهاش است. هرچند در «من دیوانه نیستم سروان» عشق از ساحت اختصاص به انسان به هستی و سگان که نشانه معرفتند، میرود.
نام کتاب: به مادرم بگویید دیگر پسر ندارد
نویسنده: مجتبی نریمان
ناشر: نریمان
ارسال نظر