جامعه شناسی، راه نجات دانشجویان شده نه جامعه!
پوریا گلمحمدی جامعه شناس
متاسفانه در سالهای اخیر اظهار نظرها و انتشار کتب در حوزه جامعه شناسی، در جامعه ما با افت محسوسی روبهرو شده و در روزهایی که کشور با چالشهای متعدد روبهرو است و نگاه جامعه شناسانه میتواند راهگشا باشد، این نگاه جای خود را به اظهارنظرهای بدون پشتوانه علمی و غیرکارشناسانه داده که مخاطب اندکی دارد. اخیرا دکتر منوچهر آشتیانی دکترای فلسفه و جامعهشناسی در پاسخ به اینکه، جامعهشناسها در زندگی روزمره چطور به زندگی پیرامون و جامعه نگاه میکنند؟ میگوید:« ما دو نوع جامعه شناس داریم. یک عده از جامعهشناسان کسانی هستند که درس جامعهشناسی خواندهاند؛ اما وقتی که آنها را در بیرون دانشگاه میبینید، همانطور درباره جامعه و زندگی پیرامونشان قضاوت میکنند که یک بقال یا راننده تاکسی، یعنی نگاه انتقادی، تحلیلی و تئوری شده درستی نسبت به جامعه ندارند. این بخش از جامعهشناسان در حقیقت در اکثریت مطلق هستند و ما به ندرت جامعهشناسانی را در ایران میشناسیم که در زندگی روزمره هم جامعهشناسانه فکر کند؛ اما در کشورهای پیشرفته جامعهشناسان کار کشته، در زندگی روزمرهشان هم جامعهشناس هستند. یعنی بهمحض اینکه با یک موضوع خاص یا پدیده اجتماعی برخورد میکنند، بلافاصه کنجکاو میشوند و میخواهند ببینند که علت شکلگیری پدیده یا ساختار آن چیست یا چه بسامانی یا نابسامانی باعث بهوجود آمدن آن شده است؟» بیشک این یک آسیب بزرگ در جامعه ایران است که باید بررسی شود. جامعه ما در دست جامعه شناسان نیست و بخشی از این مشکل به خود جامعه شناسان باز میگردد. جامعه شناس ایرانی منتظر است همه چیز آماده باشد تا او با کت و شلوار وارد میدان شود و نظریه را رد یا اثبات کند! این صفت بیشتر دانشجویان رشته جامعه شناسی در ایران است که از جامعه شناسی کلاس رفتن و نمره گرفتن و معدل را میشناسند و درک و عمل کردن برای آنها در مرحله آخر قرار دارد. برای آنها اولویت خودشان و کارشان است نه جامعه. ما کمتر دانشجویی را میبینیم که نگران جامعه و جامعه شناسی باشد. متاسفانه تعداد کسانی که به خاطر نجات جامعه به رشته جامعه شناسی روی میآورند بسیارکم هستند و بیشتر برای گرفتن مدرک، تدریس، کار و بالا رفتن حقوق و... جامعه شناسی میخوانند. وقتی جامعه شناسی را فقط برای نمره و مدرک و شغل بخوانیم بدون شک آن را نمیفهیم و وقتی میخواهیم بهعنوان یک جامعه شناسی پیرامون یک موضوع اجتماعی اظهار نظر کنیم، درست به مانند یک غیر متخصص اظهار نظر خواهیم کرد. وقتی در برابر این همه مشکل و مسئله در جامعه حتا یک خط یادداشت یا مقاله انتقادی در رسانههای نوشتاری و گفتاری نمیگوییم، وقتی در برابر این همه مشکل و مساله در جامعه چطور خودمان را جامعه شناس مینامیم؟ ما امروز با قشری روبهرو هستیم که در دوران تحصیلات جامعه شناسی هیچ نقشی در بیان و حل مشکلات محله و خانوادهشان ندارند، اما همینکه مدرک دکتری خود را میگیرند، یک شبه مدعی حل مشکلات شهر و کشور میشوند. آیا این مدرک است که می تواند مشکلات را حل کند یا تجربه و علم همزمان؟ خطر «جامعه شناسان مدرکی»، در صورت بی تدبیری و ادامه این روند، تاثیر منفی برآینده جامعه خواهد گذاشت و شما این حدیث مفصل از دو کلمه «جامعه» و «شناسی» بخوانید.
ارسال نظر