سکوت در برابر توهین به نویسندگان در رسانه ملی
رضا جعفری کارشناس ارشد جامعه شناسی
چه آن روز که دانش آمــوز بودیــم و چه امــروز کــه ولیِ دانش آموز هستیم، یکی از نصایح والدین به فرزندانِ پسر در طول سال تحصیلی این بوده و هست که «اول درس بعد بازی» گفتن این جمله، آگاهانه یا مقلدانه، نشان از شأن و جایگاه علم و دانش و سواد است که مهمترین راه انتقال و انتشار آن نوشتن است و یکی از اهداف انشــا نویسی در مدارس، نیز. تغییرات ناموزون اجتماعی و شاخصهای عوامانه پایگاه اجتماعیِ افراد در کشور، سبب شده است تا قلیلی این مهم را، اگر نگوییم به هیچ بل، کم اهمیت تصور و به فرزندان یا دیگران توصیه کنند؛ این امر آنگاه میتواند تأثیر سوء داشته باشد - هر چند محدود و کم - که بیان کننده آن در قامت سلبریتی، الگوی عدهای از افراد جامعه باشد. این روزها کلیپی در شبکهها و رسانههای اجتماعی منتشر شده و دست به دست میشود که متاسفانه دل هر بینندهای را به درد میآورد، وقتی سخنانی را میشنوید که احساس بدون تعقل و تفکر در پشت کلمات، محرک و مسبب آن بوده است. چه آنکه با تعجبِ آمیخته با عُجب، در پاسخِ مجری برنامه تلویزیونی که از او میخواهد نویسنده ایرانی را نام ببرد، می گوید: «نویسنده ایرانی؟!» و چه آنکه در قبای دایهای مهربانتر از مادر، آنجا که در تایید پاسخ ایشان، ندای همراهیِ با قهقهه سر میدهد که: «نویسندگان بیکارند و مینویسند، ما با آنها خیلی کاری نداریم.» دقت شود که گوینده جملات، بهعنوان سلبریتی و الگوی بخشی از جوانان کشور محسوب میشود. ظریف و دقیقی آگاه، به نشانه اعتراض به این سخنان و بیان آنچه که باید و نباید، کلیپ فوق را در کنار گفتاری از استاد فلسفه و نامیِ دانشگاه کشورمان (دکتر بیژن عبدالکریمی) قرار داده که بهدرستی و با تاسف، به واقعیتی اشاره میکند که چون نیک بنگریم، یکی از مهمترین عوامل و موانع عدم توسعه کشور، خلأ ناشی از تفکر و اندیشه و بیتوجهی ساختاری به صاحبان آن است. باید خون گریست بر جامعهای که با ایدئولوژیها و شعار پیاده سازی آموزههای آن در جامعه، که طلب علم را بر هر زن و مرد مسلمانی واجب و قلم دانشمندان را بالاتر از خون شهیدان دانسته است، کتاب نخواندههایش بر صدر مینشینند و از نعمات دنیوی به نحو مطلوب بهرهمند میشوند، در حالیکه شاید خواب دیدن آنها را در کودکی جزو آرزوهای خود می پنداشتند و صاحبان خرد و اندیشه محروم از ابتداییترین نیازهای انسانی و حقوق شهروندی خود، یعنی مسکن است. نفوذ و گسترش فرهنگ سرمایه داریِ ناشی از جایگزینیِ ارزشهای مادی بر ارزشهای انسانی و سروری پول، بدون برخورداری از سایر شاخصهای لازم کسب پایگاه اجتماعی مورد نظر از یکسو، گسترش بیرویه و ناکارآمدی مراکز متعدد آموزشیِ خودگردان، غیر انتفاعی، آموزش از راه دور، علمی -کاربردی، پردیس خودگردان و... بهصرف افزایش آمار تعداد باسوادان با تحصیلات عالی و تکمیلی با اهدافی معین از سوی دیگر، نه تنها باعث افزایش سطح توقع فارغ التحصیلان شده، با تاثیر بر منیّت افراد برخی بیکاریها را مسبب بوده است بل شأن و جایگاه حقیقی علم و درنتیجه صاحبانش را به پایینترین سطح کشانده، در چشم عدهای درس نخوانده و فراری از مدرسه اما برخوردار از داراییهای مادی، حقیر آمده و چه بسا مورد تمسخر یا سرزنش هم واقع و نتیجه آن شود که امروز شاهد جسارت به نویسندگان، این صاحبان فرهنگ و اندیشه و نشر آن، از سوی کسانی باشیم که از محبوبیتی در بین عدهای از جوانان برخوردارند، بدون اینکه با کوچکترین واکنشی از سوی مسئولان و متولیان امور فرهنگی و علمی کشور، مواجه شویم.
ارسال نظر