کاندیدا و تنور انتخابات
حسین جانبزرگی
هفته جدید را در حالی آغاز میکنیم که کمافیسابق خیلی اوضاع تخیلی است. و از آنجایی که با نزدیک شدن به انتخابات کرامت انسانی ما هم به تدریج بالاتر میرود و با خود آزادی بیان میآورد، منتقدان و روزنامهنگاران دوباره عزیز میشوند، قیمتها ثبات نسبی میگیرند و کلی اتفاقات خوش و خرم دیگر، ستون این هفته را آغاز میکنیم. خب همانگونه که در هفته قبل دیدید خیلی همه چیز خوب است. به همان میزان که دولت، مملکت را رها کرده در مقابل، به همان میزان کاندیدای جدید برنامههای خوش آب و رنگی از خودشان در میآورند که واقعا قند توی دلمان آب میشود. چهارسال پیش مسئول عزیزمان تهدید کرد که اگر رای نیاورم دلار میشود 10 هزار تومن و امروز عزیز دیگری با خوشحالی وعده داده که اگر من رای بیاورم دلار میشود 10هزار تومان! مسئولین خواهشا در وعده دادن مراعات ما مردم را بکنند. ما تحمل این حجم از صداقت، پاکی و خوشی را نداریم. میافتیم میمیریمها!
کاندید دیگری نیز که خیلی میخواهد گمنامانه به مردم خدمت کند ضمن برداشتن یک موز، از میلههای وزارتخانه بالا کشید و برنامههای خود را برای طرفدارانش تبیین کرد. این کاندیدای گمنام که میخواست نامش فاش نشود (ولی ما به شما یک راهنمایی میکنیم. اول اسمش آقای احمدینژاد است!) با چرخش موضع صد و هشتاد درجهای نسبت به سال هشتادوهشت عنوان کرده که بنده لیبرال دموکرات مسلمانم! در همین حین تمام حکومتهای دموکراتیک در جهان متعجب شدند. از سوی دیگر حالو هوای انتخابات باعث شده برخی دیگر از کاندیداها حس و حال عرفانی بگیرند و تمام داراییهای خود را علنی کنند. این کاندیدای محترم که اصرار داشت از دار دنیا فقط یک پراید دارد (دلم کباب شد) تنور انتخابات را داغ، و اعصاب ما را خراب کرد. در کل خیلی همه چیز خوب است و ما افتخار میکنیم که مسئولینمان انقدر احساس تکلیف میکنند و برای خدمترسانی اینطور از هم سبقت میگیرند و «اوه مای گاد» گویان هی دوست دارند خدماتشان را به ما بدهند.
ارسال نظر